روزنامه شرق نوشت: نگارنده با پرواز در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۲ بر فراز بخش شمالی دریاچه ارومیه متوجه شد که حتی این بخش که به نسبت نیمه جنوبی همیشه پرآبتر بوده اکنون خشک شده است. دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه خاورمیانه و ششمین دریاچه بزرگ آب شور روی زمین با مساحت اولیه پنج هزارو ۲۰۰ کیلومترمربع در دهه ۵۰ شمسی بود. مساحت پنج هزارو ۲۰۰ کیلومترمربع این دریاچه تا سال ۱۳۹۲ به ۷۰۰ کیلومترمربع کاهش یافت و در پایان سال آبی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ خشک شد. مطالعات نشان میدهد که چنین اتفاقی در تمام طول هولوسن یا عهد حاضر زمینشناسی -در ۱۲ هزار سال گذشته- با این وسعت رخ نداده بود. این دریاچه از سال ۱۳۴۶ یک تالاب حفاظتشده بوده است. محدوده دریاچه محل زندگی بسیاری از مردم از جمله ایرانیان آذربایجانی، کرد، آشوری و ارمنی بوده است. این دریاچه همچنین منبع مهم زیستمحیطی و اقتصادی برای منطقه بوده است. این بزرگترین زیستگاه طبیعی میگوی آب نمک آرتمیا اورمیانا (Artemia urmiana) است.
میزان تبخیر سالانه دریاچه بین ۰.۶ تا ۱ متر است. در دو دهه گذشته، سطح دریاچه بیش از هفت متر کاهش یافته و تقریبا ۹۸ درصد از مساحت خود را از دست داده که ناشی از مدیریت غلط منابع آب، برداشت وسیع از آبهای زیرزمینی در پیرامون دریاچه، مصرف آب کشاورزی، ساخت سد روی رودخانههای تغذیهکننده دریاچه و خشکسالیهای متوالی بوده است. کوچکشدن دریاچه منجر به کاهش قابل توجه تنوع زیستی، برهمخوردن تعادل اکولوژیکی و توفانهای نمکی شده است. با کوچکترشدن دریاچه موجودات میکروسکوپی آبیرنگ به رنگ قرمز و نارنجی درمیآیند.
استاندار آذربایجان غربی در آبان ۱۴۰۲ عنوان کرد که دولت سیزدهم ۳.۳ هزار میلیارد تومان (نزدیک به ۶۶ میلیون دلار) برای احیای دریاچه ارومیه اختصاص داده است. قبل از روی کار آمدن این دولت و در نیمه اول سال ۱۴۰۰ سطح آب دریاچه ارومیه پس از صرف ۵.۱ تریلیون تومان (بیش از ۱۰۲ میلیارد دلار) برای احیای دریاچه، ۹۶ سانتیمتر افزایش یافته بود. سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس، در سال جاری گفت در حال حاضر گزارشهای ارسالی دیوان محاسبات درباره هزینههای انجامشده برای احیای دریاچه ارومیه در حال بررسی است. رئیس سازمان محیط زیست هفتم مرداد ۱۴۰۲ گفت تالابهای اطراف دریاچه ارومیه وضعیت خوبی دارند و «در حال حاضر دریاچه ارومیه ۷۰۰ میلیون مترمکعب آب دارد... تا ۳۱ شهریور، آب پشت تعدادی سد رها میشود و دریاچه نمیمیرد».
حال دریاچه ارومیه برای احیای خشکسالی به ۲.۵ میلیارد مترمکعب آب نیاز دارد و آب رهاشده که بخش زیادی از آن از زمینهای کشاورزی عبور نمیکند، تنها ۱.۶ درصد است. محمود احمدینژاد، رئیسجمهور اسبق، در شهریور ۱۳۹۲ مدعی شد که دریاچه ارومیه هر ۵۰۰ سال یک بار خشک میشود. البته واقعیتهای علمی نشان میدهد که چنین ادعایی درست نبوده است. واقعیت آن است که دریاچه ارومیه باید از طریق منابع آبی خود در حوضه آبریز ارومیه نجات یابد. این موضوع با تغییر روش کشاورزی و مدیریت محیط زیستی و با هدفگذاری برای نجات مرحلهای و بخشی دریاچه ارومیه ممکن خواهد بود. اگر مداخلات انسانی متوقف شود، طبیعت تا حدی به جبران خسارتها میپردازد و بخشهایی از منطقه به تعادل اکولوژیک بازمیگردد. آب ازدسترفته باید به دریاچه ارومیه بازگردانده شود. دولت دوم محمود احمدینژاد در سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ مجوز صدها چاه غیرمجاز آب، از جمله چاههای حوضه زهکشی دریاچه ارومیه را صادر کرد. در طرح ستاد احیای دریاچه ارومیه مشخص کردند که ۴۰ درصد آب مورد نیاز برای پرکردن دریاچه باید از طریق اصلاح الگوی کشت، روشهای آبیاری و تغییر در زمان کشت برخی از محصولات تأمین شود. رئیس اداره جهاد کشاورزی آذربایجان غربی از برداشت یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن سیب در این استان خبر میدهد. ۵۷ درصد آب کشاورزی حوضه دریاچه ارومیه به کشت سه محصول غیراستراتژیک سیب، چغندرقند و یونجه اختصصاص دارد. میزان برداشت گوجه فرنگی در تابستان به ۳۱۰ هزار تن افزایش یافت. در دستورالعمل سال آبی/ زراعی ۱۴۰۱-۱۴۰۲، ۳۸۵۱ هکتار باید از کشت گوجهفرنگی حذف میشد.
برنامههای احیای دریاچه در سرفصلهای ذیل قابل بازبینی و اجراست:
۱- اجرای شیوههای مدیریت پایدار آب مانند تنظیم استخراج آب، بهبود بهرهوری آبیاری و ترویج فناوریهای صرفهجویی در مصرف آب.
۲- حفاظت و احیای منابع آب طبیعی دریاچه از جمله تالابها و رودخانهها و تشویق شیوههای حفاظت از آب در میان جوامع محلی و صنایع.
دریاچه ارومیه که امروزه خشک شده یک منبع مهم آلودگی محیط است. کنترل این آلودگی باید در اولویت برنامههای دولت با اجرای مقررات سختگیرانه و سیستمهای نظارتی برای کنترل آلودگیهای صنعتی و کشاورزی قرار گیرد. ترویج شیوههای کشاورزی پایدار، مانند کشاورزی ارگانیک و تناوب زراعی، توسعه تأسیسات تصفیه فاضلاب و اطمینان از نگهداری مناسب آنها از شیوههای مهم کمک به کنترل آلودگی محیط است.
یکی از گرفتاریها در گودال بزرگ کنونی دریاچه ارومیه انباشتگی خوراک آبی (Eutrophication) یا پاسخ اکوسیستم آبی نسبت به افزایش بیش از حد موّاد مغذی مانند فسفر یا نیتروژن در آنهاست. اغلب این مواد مغذی از طریق راهیافتن مازاد کودهای شیمایی که در کشاورزی استفاده میشود یا پساب (مانند فاضلاب شهری) وارد آب میشوند. کاهش ورود مواد مغذی اضافی مانند نیتروژن و فسفر به دریاچه از طریق فاضلاب و رواناب کشاورزی، ترویج استفاده از کودهای سازگار با محیط زیست و محدودکردن استفاده از کودهای مصنوعی و اجرای شیوههای مدیریت پوشش گیاهی آبزی برای کنترل شکوفههای جلبکی و ایجاد زیستگاه برای زندگی آبزیان ممکن است.
احیای دریاچه ارومیه ممکن است، اما نیازمند تلاش همگانی دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی است. سطح آب دریاچه ارومیه به دلیل برداشت بیش از حد آب برای کشاورزی، صنعت و شهرنشینی به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. کاهش انحراف آب و حصول اطمینان از دریافت سهم عادلانه آب دریاچه برای احیای آن بسیار مهم است. دریافت فاضلاب تصفیهنشده از شهرها و صنایع اطراف بوده که به تخریب آن کمک کرده است. اجرای سامانههای تصفیه فاضلاب مناسب میتواند به کاهش میزان آلایندههای ورودی به دریاچه کمک کند. استفاده از محصولات پرمصرف آب مانند برنج و پنبه به تخریب دریاچه انجامیده است. ترویج شیوههای کشاورزی پایدار مانند آبیاری قطرهای و تناوب زراعی، میتواند به کاهش مصرف آب و بهبود سلامت خاک کمک کند. تالابهای دریاچه نیز به دلیل فعالیتهای انسانی مانند ساختوساز تخریب شدهاند. احیای این تالابها میتواند به بهبود کیفیت آب، ایجاد زیستگاه برای حیات وحش و حمایت از تنوع زیستی کمک کند. نظارت و اجرای مؤثر مقررات برای جلوگیری از آلودگی و فعالیتهای غیرقانونی که به دریاچه آسیب میرساند ضروری است، که شامل مجازاتهای سخت برای آلایندهها و اجرای شیوههای ماهیگیری پایدار است. از سوی دیگر احیای دریاچه ارومیه به چند دلیل نهتنها ممکن، بلکه ضروری است. دریاچه ارومیه یک اکوسیستم حیاتی است که طیف وسیعی از گیاهان و جانوران از جمله چندین گونه در معرض خطر در آن زیست میکنند. احیای آن برای حفظ تنوع زیستی و حمایت از اکوسیستم محلی ضروری است. احیای دریاچه ارومیه میتواند مزایای اقتصادی مانند افزایش گردشگری، ماهیگیری و کشاورزی را برای منطقه به همراه داشته باشد. دریاچه منبع آب ضروری برای آبیاری، آب آشامیدنی و سایر نیازهای خانگی برای جمعیت محلی است. احیای آن میتواند استانداردهای زندگی افراد وابسته به آن را بهبود ببخشد. شاید بهترین کار در این مسیر احیای مرحلهای و بخش به بخش دریاچه باشد. برای اقدام، فردا دیر است. از هماکنون باید از تمام توان ملی در این راه بهره ببریم.
مهدی زارع
- 19
- 1