دنیای اقتصاد: چندی پیش مجمع جهانی اقتصاد که یکی از مهمترین سازمانهای اقتصادی بینالمللی است، گزارش رقابتپذیری گردشگری ۲۰۱۷ را منتشر کرد که بر اساس آن وضعیت کلی گردشگری و رقابتپذیری این صنعت در مناطق و کشورهای مختلف جهان مورد سنجش قرار گرفته بود. در این گزارش که هر دو سال یکبار منتشر میشود، بار دیگر همانند سال ۲۰۱۵ ایران از نظر شاخص رقابتپذیری قیمتی در رتبه نخست جهان قرار گرفت.
مروری بر زیرشاخصهایی که رقابتپذیری قیمتی را تشکیل دادهاند، نشان میدهد عواملی که برای سنجش هزینه و در واقع رقابتپذیری بخش گردشگری در نظر گرفته شدهاند، میتواند با برآوردهای نادرست یا تورش همراه باشد. در واقع گرچه این گزارش اطلاعات مناسبی را برای برآورد هزینه سفر به یک کشور در جهان فراهم میکند، اما در برخی کشورها انتقاداتی به روششناسی آنها وارد است.
مالیات بر بلیتها و هزینههای فرودگاهی، شاخص قیمت هتل بر اساس دلار آمریکا، شاخص برابری قدرت خرید و میزان قیمت سوخت بر اساس سنت (هر ۱۰۰ سنت یک دلار است) پرداختی به ازای هر لیتر، زیرشاخصهایی هستند که در این گزارش برای سنجش رقابتپذیری قیمتی بخش سفر و گردشگری درنظر گرفته شدهاند. این شاخصها بهرغم جامعیتی که دارند، ممکن است در برخی موارد در جوامعی که اقتصادهای دولتی دارند یا به نحوی سرکوبهای قیمتی را تجربه میکنند، با برخی تورشها همراه شود. امتیاز ایران در این شاخص در سال ۲۰۱۵ برابر با ۶/ ۶ بود که در سال ۲۰۱۷ با اندکی افزایش به ۷/ ۶ رسید.
به همین دلیل بررسی زیرشاخصها و روششناسی این رتبهبندی لازم بهنظر میرسد و نکات جالبی را به همراه دارد. البته فارغ از این پرسش روششناسانه، سوال دیگری نیز وجود دارد که آیا ارزانی سفر به خودی خود مزیت محسوب میشود؟ به این ترتیب در دو نگاه به بررسی این موضوع میپردازیم: نگاه نخست به تورشهای محتمل در سنجش ایران به عنوان ارزانترین مقصد سفر پرداخته و در نگاه دوم به این موضوع توجه میکنیم که آیا ارزانی سفر به خودی خود مزیت است؟
تورشهای محتمل در رقابتپذیری قیمتی
همانطور که گفته شد، ایران در سال ۲۰۱۵ در زمینه رقابتپذیری قیمتی سفر و گردشگری در جهان به رتبه نخست جهانی دست یافت؛ با این حال، یکی از مهمترین نکات موجود در این گزارش که با نگاه نخست نیز بهچشم میآید، عدم اعلام شاخص قیمت هتل در ایران است که میتواند بر وضعیت رقابتپذیری قیمتی این صنعت و تعیین جایگاه ایران در جهان موثر باشد. از سوی دیگر ایران از نظر مالیات روی بلیتها و هزینههای فرودگاهی در سال ۲۰۱۵ با کسب امتیاز ۳/ ۹۷ از صد امتیاز ممکن، در رتبه سوم جهان از ۱۴۱ کشور مورد بررسی قرار داشت که بر کسب جایگاه نخست در رقابتپذیری قیمتی بخش سفر و گردشگری اثر گذاشته است. در گزارش سال ۲۰۱۷ ایران با امتیاز ۹/ ۹۲ و سقوط ۱۰ پلهای در این بخش، به رتبه ۱۳ از ۱۳۶ کشور مورد بررسی رسیده است. با این وجود میتوان مشاهده کرد که بهرغم این تغییرات، رتبه ایران از مقام نخست در رقابتپذیری قیمتی گردشگری جهان تغییر نیافته است.
حال که ایران از نظر این گزارش به رتبه نخست در رقابتپذیری جهانی دست یافته است، این سوال پیش میآید که این رتبه چگونه محاسبه میشود و تا چه اندازه محاسبه آن قابلاطمینان است. متغیر نخست این نماگر که به مالیات بر بلیتها و هزینههای فرودگاهی اشاره میکند، شاخصی برای سنجش هزینه نسبی دسترسی به خدمات حمل و نقل هوایی بینالمللی است که با اطلاعات سال ۲۰۱۶ تدوین شده است. علاوهبر این، شاخص فوق مالیات مربوط به بلیتهای مسافران و مالیات بر ارزش افزوده را نیز در نظر میگیرد.
همچنین هزینههای مربوط به ورود و خروج هواپیماهای مسافری بزرگ و کوچک را نیز در فرودگاههای بزرگ بینالمللی هر کشور لحاظ میکند. این هزینهها شامل فرود آمدن، هزینههای مربوط به پایانههای پرواز و همچنین هزینههای امنیتی که برای پروازها مورد محاسبه قرار میگیرد نیز میشود. مالیات بر ارزش افزوده نیز از موارد دیگر مندرج در این شاخص است. هزینههای هر مسافر نیز با بهکارگیری ۷۵ درصد از ضریب بار به ازای هر صندلی در هر هواپیما محاسبه میشود. این اطلاعات عمدتا از سازمان یاتا (سازمان حمل و نقل هوایی بینالمللی) اخذ شده است.
متغیر دوم این نماگر به قیمت هتلها اشاره میکند. برای محاسبه قیمت هتلها، میانگین نرخ اجاره اتاق برای هتلهایی با برندهای درجه یک در طول ۱۲ ماه منتهی به اکتبر سال ۲۰۱۶ و برحسب دلار آمریکا مورد محاسبه قرار گرفته است. در واقع این شاخص میانگین قیمت اقامت در هتلهای درجه یک هر کشوری را نشان میدهد. شاخص قیمت هتلها با استفاده از میانگین نرخ اجاره اتاق محاسبه شده و اثر فصلی بودن نیز در محاسبات آن مورد توجه بوده است. در برخی موارد نیز اگر بهروزرسانی برای سال ۲۰۱۶ انجام نشده باشد، از اطلاعات سال ۲۰۱۵ استفاده شده است.
متغیر سوم این شاخص، به برابری قدرت خرید اشاره میکند. این بخش عبارت است از نسبت ضریب تعدیل برابری قدرت خرید به نرخ ارز رسمی آن کشور برای سال ۲۰۱۵. این اطلاعات از بانک جهانی اخذ شده است. طبق تعریف این سازمان، ضریب تبدیل برابری قدرت خرید به معنی آن است که به چند واحد از ارز یک کشور نیاز داریم تا همان مقدار کالا و خدماتی را که با مقدار مشخصی دلار در ایالاتمتحده آمریکا خریداری میشود، در بازار داخلی خریداری کنیم. نرخ ارز رسمی نیز به نرخ ارزی اشاره دارد که از سوی مقامات ملی یک کشور تعیین شده یا نرخی را بیان میکند که در بازاری که از نظر قانونی با تایید آن کشور روبهرو است، تعیین شده است. این نرخ بر اساس میانگین سالانه و با استفاده از میانگینهای ماهانه (نرخ پول محلی نسبت به دلار آمریکا) سنجیده میشود.
متغیر چهارم نیز به سطح قیمت سوخت اشاره دارد. این ستون قیمت خردهفروشی سوخت دیزل را برحسب میزان پرداخت چند سنت از واحد پول ایالاتمتحده آمریکا به ازای هر لیتر بیان میکند. این شاخص قیمت سوخت را برای سال ۲۰۱۴ اندازه گیری کرده است. این موارد در حالی است که در گزارش رقابتپذیری سفر و گردشگری سال ۲۰۱۵، اطلاعات متغیر اول برای سال ۲۰۱۴، متغیر دوم برای سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ (یا حتی سالهای ۲۰۱۱ و در مواردی ۲۰۰۹ و ۲۰۰۷)، متغیر سوم برای سال ۲۰۱۳ و متغیر چهارم برای سال ۲۰۱۲ و با استفاده از آمار این سالها محاسبه شده بود. با توجه به این موضوع و بررسی تحولات اقتصاد ایران و جهان در سالهای ذکر شده، میتوان به نکات جالبی در اینخصوص پی برد که از مهمترین آنها سیاستهای یارانهای سوخت و نرخ رسمی ارز هستند.
نقش یارانه سوخت در ارزانی سفر
همه اینها درحالی است که براساس گزارشهای بینالمللی، ایران در بخش قیمت سوخت در سال ۲۰۱۵ جایگاه هشتم در جهان را در اختیار داشت اما در سال ۲۰۱۷ رتبه کشور به پنجم رسیده است. عامل حفظ جایگاه ایران در رتبه نخست را میتوان ارزان بودن سوخت نیز دانست که ناشی از یارانههای سوختی است. سیاستهای یارانهای سوخت در بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت از جمله ایران به ویژه در سال ۲۰۱۴ که در گزارش جدید مورد استفاده قرار گرفته، موجب شده است بهای سوخت در داخل کشور، کمتر از قیمت صادراتی این محصول باشد و در واقع برای کشور هزینه فرصتی ناشی از عدم صادرات آن و فروش این محصول به قیمت پایینتر در داخل، ایجاد میکند.
این یارانه سوختی که چندان هم توجیه اقتصادی ندارد، موجب شده شاخص رقابتپذیری قیمتی سفر و گردشگری در ایران و بسیاری از کشورهای مشابه به رغم ضعف در گردشگری، ارزان به نظر برسد و حتی بتواند نقص در شاخصهای دیگر را به نوعی پوشش دهد، حال آنکه در واقع این سیاست هزینههای اقتصادی به این کشورها تحمیل کرده است.
نگاهی به این متغیر نشان میدهد کشورهایی مانند ونزوئلا و عربستان سعودی و همچنین برخی کشورهای دیگر نفتخیز منطقه که در سایر متغیرهای این شاخص جایگاه مناسبی ندارند، به دلیل ارزان بودن سوخت جایگاه مناسبی پیدا کردهاند، در حالی که با مشکلات فراوانی در عرصه گردشگری روبهرو هستند. این تورش ناشی از عدم محاسبه یارانه سوخت برای کشورهای صادرکننده است؛ در حالی که نقش چنین یارانه سوختی در میزان سفر اتباع خارجی به ایران چندان مشخص نیست.
نرخ رسمی ارز
در زمینه برابری قدرت خرید نیز ایران در سال ۲۰۱۵ از سوی این سازمان معتبر بینالمللی به جایگاه ششم دست یافته بود، در حالی که در سال ۲۰۱۷ ایران با چهار پله نزول به رتبه دهم در جهان تنزل پیدا کرده است. در چند سال اخیر، در حرکت تدریجی ایران به سوی تک نرخی کردن ارز و کاهش شکاف بین ارز رسمی دولتی و بازار، میزان نرخ ارز رسمی به تدریج افزایش یافته است. با این وجود، نرخ ارز رسمی اعلام شده همواره با مقدار واقعی آن اختلاف داشته است.
اگر به منبع ارجاع گزارش یعنی بانک جهانی توجه کنیم، مشاهده میکنیم نرخ ارز رسمی برای سال ۲۰۱۵ حدود ۲۹۰۰ تومان، برای سال ۲۰۱۴ حدود ۲۶۰۰ تومان و برای سال ۲۰۱۳ حدود ۱۸۴۰ تومان ذکر شده است که البته با نرخ ارز تعیین شده از سوی بازار اختلاف دارد و از آن کمتر است. این موضوع به آن معنا است که در این گونه کشورها در مقایسه با کشورهایی که نرخ رسمی ارز در آنها وابستگی به دولت ندارد و نرخ رسمی ارز از سوی بازار تعیین میشود، ضریب تبدیل برابری قدرت خرید متفاوت میشود و رتبه ایران میتواند با تورش همراه باشد. بنابر این تحلیل، به نظر میرسد این گزارش حداقل در بخش رقابتپذیری قیمتی برای برخی کشورها دچار تورش یا برآورد اشتباه باشد.
آیا ارزانی مزیت است؟
در میان ۱۰ رتبه برتر رقابتپذیری قیمتی سفر و گردشگری در جهان، برخی کشورهای گردشگرپذیر و موفق نیز پس از ایران قرار گرفتهاند که به ترتیب عبارتند از: مصر، مالزی، الجزایر، اندونزی، بوتان، یمن، قزاقستان، تونس و هند. اگر ایران را با این کشورها که از نظر رقابتپذیری قیمتی جایگاههای بعدی را به خود اختصاص دادهاند، مقایسه کنیم، میبینیم این کشورها بسیار متنوع هستند. برای مثال بررسی گردشگران ورودی به بوتان نشاندهنده این است که این کشور ۷۵۰ هزار نفری، با پذیرش حدود ۲۱۰ هزار گردشگر خارجی، در سال ۲۰۱۶ بیش از یکچهارم جمعیت خود گردشگران ورودی داشته است. اگر این میزان را با ایران مقایسه کنیم، میتوان دید که ایران تنها معادل ۶ درصد از جمعیت خود توانسته است توریست به کشور جذب کند.
همچنین کشور بوتان با مساحت حدود ۳۸ هزار کیلومتر مربع یعنی تقریبا به اندازه استان آذربایجان غربی، توانسته است به ازای تراکم هر کیلومتر مربع ۵/ ۵ گردشگر خارجی در سال جذب کند؛ در حالی که این نسبت برای ایران حدود ۳ است. در واقع میتوان گفت با توجه به موقعیت، شرایط فرهنگی و تاریخی و ظرفیتهای مختلفی که ایران دارد، کشور ما باز هم نتوانسته است از آنها به نحو مناسبی استفاده کند و این حجم از گردشگر با توجه به قدمت، جمعیت و وسعت کشور چندان هم موفق نبوده است.
در مقایسه دیگری در این گزارش میتوان کشوری نظیر هند را با ایران مقایسه کرد. این کشور گرچه به رغم جمعیت فراوان خود، در سال پذیرای بیش از ۸ میلیون گردشگر خارجی بوده است اما گردشگران واردشده هزینهکرد زیادی در این کشور دارند؛ تاجایی که به طور متوسط هر گردشگر بیش از ۲۶۰۰ دلار در این کشور خرج کرده است، یعنی نزدیک به چهار برابر گردشگران خارجی ایران. گردشگری نقش مهمی در اقتصاد هند دارد و بیش از ۲۱ میلیارد دلار برای این کشور درآمدزایی کرده است. مالزی نیز با پذیرش قریب به ۲۶ میلیون گردشگر خارجی حدود ۵/ ۱۷ میلیارد دلار از این بخش کسب کرده و مصر با بیش از ۹ میلیون نفر گردشگر خارجی بیش از ۶ میلیارد دلار درآمد از محل هزینهکرد آنها به دست آوردهاند؛ در حالی که درآمدزایی ایران از حدود ۵میلیون گردشگر ورودی تنها حدود ۵/ ۳ میلیارد دلار است!
از سوی دیگر، نگاهی به کشورهایی که در زمره ۱۰سرزمین با گرانترین هزینه سفر قرار دارند و بررسی آمار گردشگران آنها گویای آن است که صرفا گران بودن نمیتواند مانع از رشد صنعت گردشگری در یک کشور شود و ارزانی نیز نمیتواند ملاک صرف برای سفر به این کشورها باشد. سوئیس، بریتانیا، باربادوس، رژیم اشغالگر قدس، ایسلند، نروژ، سنگال، دانمارک، استرالیا و پرو ۱۰ سرزمین گران از نظر رقابتپذیری قیمتی سفر هستند. در همین حال، اسپانیا از نظر رقابتپذیری قیمتی در رتبه ۹۸، آلمان در رتبه ۱۱۵، فرانسه در رتبه ۱۱۸و ایتالیا در رتبه ۱۲۴ قرار داشتهاند. نکته جالب توجه اینجا است که ۴کشور اخیر به ترتیب موفقترین کشورها در جذب گردشگر بودهاند.
برای مثال ایتالیا ۶/ ۴۸، فرانسه ۷۷/ ۸۳، آلمان ۳۳، اسپانیا ۶۵، بریتانیا ۶/ ۳۲ و سوئیس ۱۶/ ۹ میلیون نفر در سال ۲۰۱۴ گردشگر خارجی داشتهاند. چنین امری نشاندهنده این است که عوامل دیگری نیز در این حوزه دخیل هستند و نمیتوان تنها قیمت را به عنوان نقطه اتکای پیشرفت گردشگری معرفی کرد؛ گرچه این ارزانی میتواند در صورت مدیریت صحیح و بهرهگیری درست از منابع موجود، برای کشورهای مشابه ایران که در آغاز راه گردشگری هستند، کمککننده باشد؛ البته این امر منوط به بهبود زیرساختها و ایجاد متغیرهای بهتری برای سنجش رقابتپذیری صنعت گردشگری است.
- 11
- 6