ایران، کشور«ترین»هاست؛ بخشی از اين ترین ها واقعی و بخشی اسطورهای وخیالی است. مردمان ایران در باور خود دوست دارند بهترینها،خوبترینها،عالی ترین ها و....باشند اما درعمل چه باشند؟
مهمترین «ترین»هایی که این روزها در فضای جامعه ایران دست بالا را دارند، ازجنس منفیگویی و بد بینی هستند؛گویی مردمان ایران(از جمله خود من ) از صبح تا شام در حال انجام مسابقه باهم هستیم .
هميشه از مشکلاتی که بر کشور باریده وتنگناهایی که حصار کشور شده حرف می زنیم، از بی آبی ،بحران خشکسالی، مهاجرت،تغییراقلیم،گرد وغبار،بی بارشی ،گرانی، تورم ، مشکلات فرهنگی ، اجتماعی و دهها درد دیگر.صدای وامصیبتای مان همیشه بلند است. هر روز که جراید وفضای مجازی وخبرها را می خوانیم، هرکدام در حال پخش خبری است که گوشه ای از بدبختی کشورمان را نشان وعریان می کند اما دریغ از کمتر کسی که در این سال های پر درد و بی کس درمانی نشانمان دهد .
مردمان ایران ما در طول چند هزار سال شکوفایی وتمدن شان تا همین یکی، دو قرن پیش یکی از تاثیرگذاران اقوام بشری در تمدن انسانی وحیات روی زمین بودند اما متاسفانه با حضور استعمار و دمیدن در آتش جهل وخرافات و همچنین افزایش هشت برابری جمعیتی که در یک قرن گذشته شاهد آن بودهایم ، راه سعادت خود را گم کرده ودر اکثر نقاط، بی برنامه ای مدون و همیشگی برقرار بوده و چون بنای زندگی اش را بر ندیدن افقهای دوردست نهاده، یکسره در حال آزمون و خطاست و مدام خط و ربطش را عوض می کند بلکه بتواند چون گذشته به سعادت وکعبه آمال و آرزوهایش برسد .
ملتی که روزگاری بر۴۴ کشور جهان حکم می راند ، ملتی که مس را کشف کرد ، ملتی که برای اولین بار سوار براسب شد، ملتی که طبل عدالتش در همین زمان هم زبانزد جهانیان است؛ امروزحتی برای خود نمی تواند برنامهریزی کند. برای همین می بینیم که در جایی که آب نیست کارخانه می سازیم، در جایی که باران نمی بارد طرح توسعه اراضی کشاورزی آبی را پیش می بریم، درجایی که زمین بارور نمی شود آبش می دهیم ،جایی که می شود کشت کرد خانه میسازیم وجایی که آب نداریم هندوانه می کاریم .
جایی که آب نیست شهر می سازیم ،جایی که باران می بارد ویلا می سازیم ،جایی که هوا ندارد همه امکانات را در آن متمرکز می کنیم، جایی که باد میآید برج می سازیم، جایی که برج می سازیم باید درخت بکاریم، برای روستایی دوخانواره راهی می سازیم وسر راهش هزاران درخت راقطع می کنیم؛ تازه پس از ساخت متوجه می شویم چون روستا مدرسه ندارد مردمانش به جایی دیگر کوچ کردهاند،هزاران باید و نباید دیگر که همه را به اشتباه خواسته یا ناخواسته انجام می دهیم ونتیجهاش می شود همین که ازصبح تا شام به نقل منفی گویی وبدبینی از کارهای مان بپردازیم.
الان چه داریم؟! طبیعتی نابود شده رودها خشک، تالابهابی آب، هوای مان گردوغباری، خاکمان فرسوده، شهرهايمان پر درد و پیکر اقلیم مان هم خشک شده است.در یک کلام با افزایش جمعیت کشور در یک قرن گذشته نیاز روز افزون به تامین مسکن،مواد خوراکی ،برداشت بیشتر از معادن و منابع طبیعی، حضورمان را در طبیعت بیشتر كرده که این حضور خود عامل تخریب ونابودی جنگلها،مراتع ورودخانه ها وکوههاو... بوده است.
آمایش سرزمین به ساختاری فضایی که برای رشدوتوسعه همگن سرزمینی با توجه به پتانسیلهای موجود ومنابع طبیعی (همچنین جلوگیری از تخریب بیشتر و احیا و بازسازی طبیعت ) تدوین شده است که برای همه ابعاد زندگی مردمان یک پهنه یا سرزمین راهکار و برنامه دارد.
آمایش سرزمین برمبنای سه اصل جمعیت، سرمایه و منابع طبیعی استوار است. برنامه ای بلند مدت است که برای همه تنگناهای اجتماعی، طبیعی، اقتصادی، فرهنگی و...برنامه ای فضایی چیده شده است. آمايش، تلفيقي از سه علم اقتصاد، جغرافيا و جامعه شناسي است؛ این یعنی برای توزیع متوازن همه منابع در یک سرزمین بدون آسیب رساندن به ساختار طبیعت برنامهریزی شده است.
موضوع آمایش سرزمین در ایران در سال ۱۳۴۵ در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران با نوشتن مقاله ای تحت عنوان «تنظیم فضای اقتصادی کشور» پایه ریزی شد و در سال ۱۳۵۳ مرکز آمایش سرزمین تاسیس شد.
برنامه ریزان برای مناطق یا نواحی که حايز شرایط همگن و برابر و امکان همسویی با هم و شرایط اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی یکسانی داشته باشند برنامه آمایش سرزمینی در نظر میگیرند البته وسعت سرزمین باید به نحوی باشد که اجرای آمایش بتواند در آن منشأاثر قرار بگیرد.
نگاه به برنامه آمایش سرزمین در ایران به صورت مقطعی وگذرا و در حد شعار بوده است؛ به طوری که پس از حدود ۵۰ سال شورای عالی آمایش سرزمین درسال ۱۳۹۶کشور را به ۹ پهنه آمایشی تقسیم نمود.
اگر در این همه سال به مقوله آمایش توجه میشد وطرح های توسعه ای کشوردر همه ابعاد با این برنامه طراحی واجرا می شد و با تغییر مدیران سلیقهای وهمچنین با فشار مسئولان محلی واستانی در گوشه ای از سرزمین کار برنامهریزی مختل نمیشد؛ دیگر امروز ما کاسه چه کنم به دست نگرفته بودیم و با کشوری که منابع آن دچار سیر نزولی و همگی دستخوش تغییر و تحول بنیادی شده و به طرز عجیبی رو به سوی نابود می روند، مواجهنبودیم .
استفاده وبهره برداری از کلیه امکانات ومنابع انسانی ،مالی و طبیعی و سازماندهي مناسب فعاليت انسان در پهنه سرزمينی غايت اصلي تمام برنامهريزيها در سطوح مختلف است. یگانه اصل برای برنامه ریزان در بحث آمایش سرزمین، داشتن اطلاعات جامعی درخصوص پراکندگی جمعیتی و جغرافیای انسانی است؛ به نحوی که با نگاه به پراکندگی وتمرکز جمعیتی کشور در نقاط مختلف، متوجه مقدار توسعه وپیشرفت منطقه مزبور می شویم. استان تهران با سهمي حدود ۸ / ۰ درصد از كل مساحت كشور نزديك به ۱۷ درصد كل جمعيت را به خود اختصاص داده است. ۴۳درصد از كل جمعيت كشور در پنج استان تهران، خراسان رضوي، اصفهان، فارس وخوزستان ساکن هستند.
این درحالي است كه استان هاي مذكور تنها نزديك به ۲۶ درصد از كل مساحت كشور را در اختيار دارند. در مقابل سهم جمعيت ۲۰ استان كمجمعيت كشور حدود ۳۰ درصد بوده است . همچنین استانهاي مرزي در شرق ، جنوب شرقي و جنوب كشور (خراسان شمالي ، خراسان جنوبي ، سيستان و بلوچستان و هرمزگان) ، با وجود اينكه نزديك به ۲۷ درصد از مساحت كشور را به خود اختصاص داده اند، تنها هشت درصد از جمعيت كل كشور را درون خود جاي داده اند.
با توجه به پراکندگی جمعیتی کشور نمایان می شود که توازن وتوزیع مناسبی در مناطق مختلف ایران انجام نشده است و این یعنی ما دچار فقدان استراتژی توسعه همگن هستیم.
امروزه که با تنش های مختلف آبی وخشکسالی در جای جای کشور دست به گریبان هستیم، برما هویدا شده که رکن رکین برنامه فضایی آمایش سرزمینی حول محور آب می گردد و ابتدا برای هرکاری وجود منابع آبی مناسب وکافی باید محور و اصل و موتور محرکه آمایش سرزمین باشد.
وزارت نیروی دولت دوازدهم با نگاه پیشرو وهوشمندانه انش به همه مباحث توسعه ای بحث سازگاری با کم آبی را مطرح كرد.از آنجایی که علتالعلل مشکلات کم آبی در مرحله اول ناشی از عدم مدیریت مصرف صحیح در بخشهای کشاورزی ،صنعت و... است، برنامه آمایش سرزمینی را در اولویت قرار داده ودرحال بررسی ومطالعه وپس از آن اجرای طرح پایلوت اولیه در بعضی نقاط کشور است بلکه بتواند در این رهگذر آب رفته را به جوی بازگرداند.
مسعود فرزاد
- 10
- 3