طرح انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی ایران، ماجرای امروز و دیروز نیست اما با نامه رئیس سازمان محیطزیست به وزارت نیرو مبنی بر موافقت با این طرح، در شرایطی که دفتر ارزیابی همین سازمان مخالفتش با آن را اعلام کرده بود، شرایط پیچیده شده است.
محمد درویش، فعال محیطزیست، معتقد است این اقدام عیسی کلانتری، مخالف با تمام وعدههایی است که پیشتر به تشکلهای مردمنهاد داده بود: «طی جلسات و مذاکرات فشردهای که کلانتری با اعضای شورای هماهنگی تشکلهای مردمنهاد داشت، قول داده بود که به علم احترام بگذارد و هر تصمیمی که کارگروه دفتر ارزیابی سازمان محیطزیست در این زمینه بگیرد، به آن گردن نهد. به همین دلیل هم تشکلهای محیطزیستی خیالشان راحت بود که با توجه به رایزنیهایی که انجام دادند و دلایل علمی متعددی که علیه آن وجود دارد، این طرح اجرا نخواهد شد.»
او ادامه داد: «از سویی کمیته فنی منابع طبیعی هم نسبت به این طرح نظر منفی داد و انجمن علمی جنگلبانی هم خسارتهای وارده این طرح بر جنگلهای شمال را بیسابقه دانست. نمایندگان مجلس متفقالقول بودند. حتی مسعود تجریشی، معاون انسانی سازمان محیطزیست، هم گفته بودند که سازمان زیربار چنین طرحی نخواهد رفت. در نهایت هم دفتر ارزیابی اعلام کرد این طرح به شدت خطرناک است و نظرات سازمان را تامین نمیکند. با این وجود ما یکباره دیدیم که کلانتری علیرغم نظر سازمان متبوع خودش نامهای به وزارت نیرو نوشت، موافقت سازمان را اعلام کرد و گفت جزئیات طرح ارزیابی را تا یک ماه آینده میفرستیم.»
این فعال محیطزیست تصمیم کلانتری را تحت فشار دولت دانست و گفت: «چنین موضوعی مسبوق به سابقه نیست و واقعاً تاریخی محسوب میشود. این فشار در دولت قبلی هم به سازمان محیطزیست وارد شد اما معصومه ابتکار، رئیس وقت این سازمان مشخصاً اعلام کرد که از نظر دفتر ارزیابیاش پیروی میکند. به همین دلیل هم ابتکار برکنار شد. الان به نظر میرسد که کلانتری هم از ترس برکناری حاضر شده چنین خطای قانونیای بکند. بر اساس تبصره ۳ ماده ۶۶ آیین دادرسی، تشکلهای مردمنهاد و فعالان محیطزیست اعلام شکایت کردهاند. نمایندگان مجلس در استانهای شمالی هم تجمع و اعتراض کردند. به نظر نمیرسد با توجه به اینکه موارد قانونی این طرح طی نشده، به مرحله اجرا برسد. به خصوص که سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری کشور، صراحتاً در بیانیه انجمن علمی جنگلبانی اعلام کرده که با اجرای این طرح ۳۹۹۷ درخت با قدمت ۵۰۰ ساله نابود خواهد شد. چنین تخریبی بیسابقه است.»
درویش با اشاره به تبعات اقتصادی، اجتماعی و بینالمللی اجرای طرح انتقال آب دریای خزر عنوان کرد: «هزار میلیارد، پول اجرای این طرح است. در حالی که با یکششم این بودجه میتوان با ارتقای نرمافزاری بخش صنعتی، کشاورزی و شرب، بیش از ۲ برابر آبی که قرار است انتقال دهیم را در خود استان صرفهجویی کنیم. خردمندی حکم میکند که با پول کمتر، عواید بیشتری به استان برسانیم. از نظر بینالمللی هم باید بدانیم که کشورهای دیگری هم از این دریاچه سهم دارند. اگر ایران بخواهد یکجانبه چنین طرحی را اجرا کند ۲ حالت دارد. یک اینکه این کشورها اجازه میدهند اما بعدها برای اجرای چنین طرحهایی از ایران باج میگیرند. یا اینکه در مجامع بینالمللی دعوای حقوقی ایجاد میکنند. چرا باید خودمان را وارد چنین چالش بینالمللیای بکنیم؟
او افزود: «از طرف دیگر، دریای شمال زیستگاه ماهیان خاویاری است و به همین دلیل، مهمترین ذینفع این دریا ایران است. با این کار درآمد قابل توجهی از مردم و تغذیه آنها از این زیستگاهها را نابود، مردم را بیکار و کیفیت غذایی را از بین میبریم.»
درویش در پاسخ به اینکه برخی معتقدند این اقدام کلانتری در راستای سابقه او در وزارت کشاورزی و حساسیت او در عرصه آب است، عنوان کرد: «اتفاقاً اگر دغدغه آب هم داشته باشند، نباید تحت هیچ شرایطی زیر بار طرحهای انتقال آب بروند. چون این طرحها به جای اینکه مردم حوزه مقصد را وادار به بازنگری در شیوههای مصرف کند، آنها را به ولنگاری بیشتر وارد خواهد کرد. همین الان، شهر یزد که به سختکوشی معروف بود، در زمینه هدررفت آب، استان ۲۷ کشور است. به خاطر اجرای طرحهای انتقال آب دیگر این موضوع برای مردم اهمیت ندارد و نگرانی برای تمام شدن آب ندارند؛ چون هروقت نباشد، وارد میشود. چرا در استانی که ۵۰۰ میلیون متر مکعب آب در زمینه صنعت، کشاورز و شرب هدر میرود، باید جایزه بدهیم؟ مثل این میماند که فرزند خانواده ارزشمندترین وسایل خانه را در شومینه بریزد تا خانه گرم شود و والدین بگویند اشکال ندارد، در بوفه ۱۰ هزار تومان پول هست، آن را هم بردار. ما که نباید به عنوان مدیر، مشوق هدررفت آب باشیم. اتفاقا سازمان محیطزیست باید نگران قطره به قطره آب باشد.»
این فعال محیطزیست در پایان خاطرنشان کرد: «تنها عامل مشترک روحانی و احمدینژاد هم همین بود. در زمان ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی هم طرح انتقال آب به کرمان اجرا شد. محمد خاتمی هم این طرح را به یزد اجرا کرد. حالا هم نوبت ۲ رئیسجمهور سمنانی است. لابد باید منتظر باشیم یک رئیسجمهور از کهگیلویه و بویراحمد هم بیاید تا آمار ۴۰ درصد بیکاری این استان برطرف شود. پس آمایش سرزمین، علم و مصلحت ملی کجا میرود؟»
- 14
- 6