اخیرا مرکز آمار ایران گزارشهایی از وضع فرهنگی و اجتماعی ایران در سه فصل ابتدایی سال گذشته منتشر کرده و در آن طی جدولهایی علاوه بر مشخص کردن تعداد ازدواجها و طلاقها به تفکیک گروههای سنی، تعداد ولادتهای جاری ثبتشده بر حسب گروههای سنی مادران و پدران را هم مشخص کرده است. براساس این گزارشها در بهار ۱۴۰۱ تعداد رویداد ازدواج و طلاق به ترتیب ۱۴۲۱۸۶ و ۴۳۸۰۰ مورد بوده است. در این گزارش آمده است: «میانگین سن در اولین ازدواج در مناطق شهری از مناطق روستایی بالاتر بوده است، به گونهای که این شاخص در بهار ۱۴۰۱ برای مردان ۸/۲۷ و زنان ۷/۲۳ سال بوده است. در همین بازه زمانی تعداد ۱۸۹ طلاق برای مردان و ۳۲۵۶ مورد طلاق برای زنان در گروه سنی ۱۵ تا ۱۹ سال و همچنین تعداد ۱۷۹ مورد طلاق دختران کمتر از ۱۵ سال ثبت شده است. بیشترین رویداد طلاق مردان در گروه سنی ۳۰ تا ۳۹ سال به تعداد ۱۸۷۳۳ مورد و برای زنان در همین گروه سنی ۱۶۵۹۲ مورد بوده است.
در گزارش وضع فرهنگی و اجتماعی ایران در تابستان ۱۴۰۱ هم تعداد ازدواج و طلاق به ترتیب ۱۱۲۶۱۰ و ۴۹۶۴۸ واقعه بوده است. میانگین سن در اولین ازدواج برای مردان ۲۸ سال و زنان ۷/۲۳ سال بوده است. در همین بازه زمانی ۶ مورد ازدواج پسران زیر ۱۵ سال و ۵۹۷۰ مورد ازدواج دختران کمتر از ۱۵ سال به ثبت رسیده است. همچنین ۲۰۱ مورد طلاق مردان و ۳۶۳۵ مورد طلاق زنان درگروه سنی ۱۵ تا ۱۹ سال و همچنین تعداد ۱۷۶ مورد طلاق دختران کمتر از ۱۵ سال به ثبت رسیده است. بیشترین رویداد طلاق مردان در گروه سنی ۳۰ تا ۳۹ سال به تعداد ۲۱۲۷۵ مورد و برای زنان در همین گروه سنی ۱۸۸۹۴ مورد بوده است. گزارش مرکز ملی آمار ایران در پاییز ۱۴۰۱ هم نشان میدهد که تعداد واقعه ازدواج و طلاق به ترتیب ۱۳۶۰۶۴ و ۵۱۶۹۰ مورد بوده است.
دراین مقطع زمانی، میانگین سن در اولین ازدواج برای مردان ۲۸ سال و برای زنان ۸/۲۳ سال بوده است. در همین بازه زمانی ۲ مورد ازدواج پسران کمتر از ۱۵ سال و ۶۹۳۰ مورد ازدواج دختران کمتر از ۱۵ سال به ثبت رسیده است و ۲۵۲ مورد طلاق برای مردان و ۳۸۰۹ مورد طلاق برای زنان در گروه سنی ۱۵ تا ۱۹ سال و همچنین ۱۹۶ مورد طلاق دختران کمتر از ۱۵ سال به ثبت رسیده است. گفتنی است بیشترین رویداد طلاق مردان در گروه سنی ۳۰ تا ۳۹ ساله برابر ۲۱۹۶۰ مورد و برای زنان در همین گروه سنی ۱۹۵۹۰ مورد بوده است.
با جمعبندی این گزارشها به این نتیجه میرسیم که در فاصله بهار تا پاییز سال گذشته در کشور براساس اعلام مرکز آمار، بیش از ۲۰هزار مورد ازدواج دختران کمتر از ۱۵ سال و بیش از یک هزار مورد ولادت از مادران کمتر از ۱۵ سال در کشور رخ داده است. ضمن آنکه در همین بازه زمانی، ۵۵۱ مورد طلاق دختران زیر ۱۵ سال به ثبت رسیده است. همچنین با نگاهی به دادههای مرکز آمار ایران در پنج سال گذشته درمییابیم بیش از ۱۳۱هزار دختر زیر ۱۵سال در کشور ازدواج کردهاند.
این آمار نشان میدهد که علیرغم همه هشدارها نسبت به عوارض اجتماعی و سلامت کودکهمسری، نه تنها هنوز این نوع ازدواجها در کشور رخ میدهد، بلکه آمار این ازدواجها هم رقم بالایی است. از طرفی برخی جامعهشناسان نیز بر این عقیدهاند که آمار کودکهمسری زیاد است، زیرا در سطوح کلان تصمیمگیری، ازدواج کودکان مساله مهمی تلقی نمیشود. این در حالی است که در گذشته ازدواج در سنین پایین رواج بیشتری داشته و حتی مایه فخر خانوادهها و دخترها بوده که زودتر شوهر کنند، در نتیجه میبینیم که حتی دختران اعیان و اشراف در سنین کم ازدواج میکردهاند. اما در حال حاضر سبک زندگی خانوادهها تغییر کرده اما هنوز بنابه دلایلی آمار کودکهمسری در کشور به قدری زیاد است که بسیاری از جامعهشناسان بر این باورند نهتنها مشکلات مالی و فرهنگ اشتباه برخی خانوادهها بلکه حمایت غیرمستقیم مسوولان نیز در افزایش آن بیتاثیر نیست.
این در حالی است که علاوه بر افزایش کودکهمسری، در برخی مواقع اخبار قتل این دختران به دست پدر، همسر و برادر نیز رسانهای میشود. بهگونهای که جمعه ۲۵ فروردین مریم سلیمانی که قربانی کودکهمسری در خوی بود، توسط پدر و دو برادرش با انگیزه ناموسی موهای سر او را تراشیدند و به دار آویختند. این اتفاقات در حالی رخ داده بود که مریم مادر ۳ کودک بود. بنابراین تبعات اجتماعی کودکهمسری در جامعه نیز دارای نیمه پنهانی است که به عقیده جامعهشناسان باید به زودی ریشهیابی و بررسی شود.
اراده جدی برای جلوگیری از کودکهمسری مشاهده نمیشود
دکتر «عالیه شکربیگی» جامعهشناس با اشاره به اینکه اراده جدی در ساختار دولت و خانوادهها برای جلوگیری از کودکهمسری در کشور نیست به «جهان صنعت» گفت: به نظرم در ازدواج دختران زیر ۱۵ سال نه تنها خانواده بلکه برخی مسوولان نیز در این موضوع تقصیر دارند. باب تقصیر خانواده از آن جهت است که به خاطر مشکلات مالی و فقر فرهنگی اجازه ازدواج دختران کمسن خود را میدهند یا آنها را به اجبار به عقد مردان سنبالا میآورند. در هر صورت این نوع ازدواجها تحت عنوان کودکهمسری است. اما علیرغم تمام هشدارها و پیامدهای منفی اینگونه ازدواجها هر سال شاهد افزایش این آمار در سطح جامعه هستیم.
به همین دلیل به نظرم هنوز اراده جدی برای حذف ازدواج دختران زیر ۱۸ سال در سطح قانونگذاری و کلان جامعه وجود ندارد. چه بسا برخی مواقع از اینگونه ازدواجها حمایت هم میشود. از طرفی برخی از مسوولان و خویشاوندان بدون توجه به تغییرات اجتماعی و بدون توجه به نتایج پژوهشها، با استناد به تجربه خودشان یا مثلا اطرافیانشان که در کودکی ازدواج کردهاند و بهزعم آنها مشکلی نداشتهاند، خطرات و تبعات کودکهمسری را انکار میکنند. این نگاه غیرعلمی و اشتباه درباره یک مساله اجتماعی مهم باعث شده است که آینده و سلامت جسمی و روانی و اجتماعی دختران به خطر بیفتد.
بنابراین وقتی این ازدواجها در محضر و به شکل قانونی ثبت میشود یعنی از این ازدواجها حمایت میشود، وگرنه باید موانع قانونی سنگینی برای این ازدواجها وجود داشته باشد. وی افزود: رضایت خانوادهها برای ازدواج دختران کمسن و سال خود متفاوت است. اما یکی از مهمترین آن فقر مالی است. این روزها به دلیل تورم و مشکلات اقتصادی قشر متوسط جامعه هم به سوی طبقه پایین ریزش کرده است به همین دلیل دیگر ازدواج اجباری کودکان معطوف به خانوادههای فقیر نیست بلکه در قشرها و سطح مختلف شاهد آن هستیم. چرا که برخی والدین بر این عقیدهاند که اگر یک عضو هم از خانواده کم شود، هزینههای آنها نیز کمتر میشود. متاسفانه طی سالهای اخیر بسیاری از والدین به دلیل وامهای ازدواج، دختران خود را به اجبار شوهر میدهند.
این جامعهشناس اظهار کرد: به هر حال اینکه کودکهمسری در چه بسترهایی انجام میشود باید از لحاظ جامعهشناسی بررسی و ریشهیابی شود. همچنین حاکمیت باید فرهنگسازی کند، زیرا بسیاری از خانوادهها در شهرها و روستاهای مختلف ازدواج در سنین پایین را بد نمیدانند، حتی از عوارض جسمی و روحی آن نیز خبر ندارند. بنابراین باید بررسی شود اینگونه ازدواجها در چه قشر یا طبقه، قوم، شهرنشینان و روستاییان انجام میشود. پس از آن نسبت به شرایط باید آموزشهای لازم را داد. از طرفی باید بررسی کرد که آیا فقر مالی در افزایش کودکهمسری در ایران تاثیر دارد یا بیاعتنایی و بیتفاوتی ساختارهای تصمیمگیر در کشور است.
اگر فقر مالی در این موضوع پررنگ باشد، دولت باید هر چه سریعتر مشکلات اقتصادی و تورم در کشور را حل کند وگرنه یک فاجعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی رخ میدهد. وقتی فقر مالی بسترساز ازدواج دختران زیر ۱۵ سال شود، یعنی حق و حقوق اولیه دختران نادیده گرفته میشود. شکربیگی با اشاره به عوارض جسمی و روحی ازدواج در سنین پایین بیان کرد: طبیعتا ازدواج دختران با سن کم نهتنها عوارض جسمی دارد بلکه دارای ابعاد روحی و روانی بسیاری است. زیرا وقتی دختران زیر ۱۵ سال وارد زندگی زناشویی و مسوولیتهای سنگین میشوند، علاوهبر استرسهای نوجوانی متحمل استرس ازدواج و بارداری هم میشوند و اختلالاتی مثل افسردگی و اضطراب و وسواس و افکار مرگ خودخواسته و اقدام به مرگ در بین آنها زیاد است. قطعا کودکان در دورانی که باید به مدرسه بروند و بازی کنند وارد یک جریاناتی میشوند که از تاب و تحمل آنها خارج است.
او ادامه داد: از سوی دیگر، ازدواج و بارداری در سنین پایین سلامت آنها را به خطر میاندازد. در واقع این بچهها در سنینی که هنوز رشد استخوانی و جسمی و جنسیشان تکمیل نشده مجبور به انجام تکالیف زناشویی هستند. پژوهشها نشان داده که در این گروه بارداری به فاصله بسیار کمی (یعنی حدود یک تا دوسال از ازدواج) رخ میدهد. از نظر پزشکی بارداری در بین این گروه ریسک تجمعی دارد، چون هم اولین بارداری است که خطرات خاص خود را به همراه دارد و هم اینکه در سنین پایین اتفاق افتاده که در واقع ریسک آن برای مادر مضاعف میشود و مسائلی مثل زایمان زودرس، سقط، خونریزی، عفونت و مرگ و میر جان مادران را تهدید میکند. حتی اگر جان سالم به در ببرند، به دلیل کامل نبودن رشد استخوانی و دستگاه تولیدمثل دچار تبعات دیگری مثل پرولاپس رحم، فیستول مامایی و عفونت میشوند که ممکن است تا پایان عمر با آنها باشد. به همین دلیل آسیبهای جسمیای که به بدن یک دختر در امر ازدواج وارد میشود، آشکار است اما تاثیرات روحی و روانی آن تا سالهای سال در او پنهان خواهد ماند.
این جامعهشناس با اشاره به تبعات کودکمادری نیز گفت: از طرف دیگر کودکان حاصل از بارداری در سن پایین در خطر هستند و میزان مرگومیر نوزادان در این گروه بیشتر از زنان سنین بالای هجده سال است و همچنین وزن پایین تولد و سوءتغذیه از جمله مسائلی است که سلامت نوزادان مادران با سن پایین را تهدید میکند. دکتر شکربیگی درخصوص نقش مسوولان در کاهش این آمار بیان کرد: طبیعتا دولت در ابتدای امر باید محرومیتزدایی و مشکلات اقتصادی اقشار مختلف جامعه را رفع کند. در مرحله دوم باید فرهنگسازی از روستاها آغاز و به کلانشهرها برسد. از طرف دیگر حاکمیت باید با تصویب قوانین برای ممنوعیت ازدواج زیر ۱۸ سال مانع ازدواج دختران به هر طریقی شود. این در حالی است که به نظرم هنوز اراده جدی برای مقابله و کاهش آمار کودکهمسری در کشور وجود ندارد؛ چرا که قانون در این باره بازدارنده نیست چه بسا با تبصرههایی که وجود دارد، پدر به راحتی اجازه این امر را دارد و از آن نیز استفاده میکند. بنابراین با بیتوجهی دولت، مشکل کودکهمسری به همان سیاق سابق ادامه خواهد داشت.
- 12
- 3