روایت نخست از واگن شلوغ مترو شروع میشود. زنی تقریبا ٤٥ساله که ظاهری آراسته دارد، به زنی حدودا ٣٠ساله که با بچهای کنارش نشسته، نگاه میکند. کودک دختر است و ٣سال دارد. زن نگاهی به کودک میکند و دست روی سر او میکشد. در ادامه به مادر کودک میگوید قصد دارد به کرمانشاه برود و از آنجا دختری که خانوادهاش را از دست داده همراه خود به تهران بیاورد. آخر از دست پسر ١٩سالهاش به ستوه آمده و دلش یک دختر میخواهد.
در مقابل از همان زن جواب میشنود: «حتما برو. ثواب میکنی. غیر از این بچه از آب و گل درآمده و دیگه درد زایمان هم نداری.» دو زن دیگر که یکی از آنها دستفروش است، حرف او را تایید میکنند و میگویند اگر خودشان توانایی مالی داشتند حتما این کار را میکردند و از او خواهش میکنند این کار را انجام دهد. زن هم با لبخند رضایتی که به لب دارد حرف آنها را با سر تایید میکند.
روایت دوم از گروه تلگرامی خانوادگی یکی از همکاران شروع میشود. یکی از کاربران پیامی را با این متن در گروه ارسال میکند: «خانوما اگه كسي رو ميشناسين كه بچه نمياره و دنبال بچه است، اين بچههاي كرمانشاهرو دارن ميارن، گفتن هر خانوادهاي بخواد چه دختر، چه پسر رو ميدن بهشون، شناسنامههاشونم رايگان به نامشون ميزنن بدون اينكه مثل پرورشگاه سختگيري بشه. اگه كسي رو ميشناسين اطلاع بدين هيچ هزينهای نداره.»
انتهای متن هم یک شماره تلفن به همراه فامیلی شخصی که این پیام را ارسال کرده، وجود دارد. اما خط خاموش است و هیچکس پاسخگوی تلفن و پیام تلگرام نیست. به فرض اگر این شماره اشتباه و تمام پیام ارسالشده شوخی باشد، شاید زنگخطری باشد برای جلوگیری از اتفاقات و شایعات بهوجودآمده در شرایط بحرانی مانند زمینلرزه بم و طبس.
روایت سوم از پیامهای اینستاگرامی خبرنگاران شروع میشود. «ببخشید شما که کرمانشاهید میشه یه بچه برای ما بیارید؟» «من و شوهرم خیلی ساله ازدواج کردیم. بچه داریم. اما دلمون میخواد بازم بچه داشته باشیم. میگن اونجا بچههایی که مادر پدرشون رو از دست دادن زیاده. میشه یکی برای ما بیارید؟ تموم هزینههاش رو میدیم.»
این موارد تنها چند روایت کوتاه از صحبتهایی است که حواشی موضوع سرپرستی کودکان از چند روز بعد از زمینلرزه کرمانشاه به وجود آمد، بود. درحالی این شایعات و درخواستها در چند روز پس از زمینلرزه به وجود آمده که مدیران و مسئولان سازمان بهزیستی بارها بر این نکته که هیچ فرزندی دو والد خود را همزمان از دست نداده است، تاکید کردهاند.
اما به دنبال زمینلرزه کرمانشاه و براساس شایعاتی که در فضای مجازی مبنیبر افزایش تعداد کودکان بیسرپرست در این مناطق به وجود آمد، خانوادههایی برای گرفتن سرپرستی کودکان اعلام آمادگی کردند و این موضوع تا جایی ادامه پیدا کرد که تصور کردند میتوانند برای گرفتن سرپرستی کودکان مانند ارسال کمکهای مردمی شخصا به این مناطق مراجعه کنند و کودکی را همراه خود به خانه ببرند. شاید تعدادی از خانوادههای متقاضی روال و شرایط قانونی فرزندخواندگی را نمیدانند یا شاید عدهای دیگر از زمان طولانی برای گرفتن سرپرستی از بهزیستی خسته شدهاند.
اما مطابق قانون سازمان بهزیستی وظیفه سرپرستی کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست را برعهده دارد.در هر حادثهای اگر کودک هر دو والد خود را از دست داده باشد، به خویشاوندان درجه اول و دوم خود سپرده میشود و اگر خویشاوندان توان نگهداری از کودک را نداشته باشند، او را به سازمان بهزیستی تحویل میدهند. خانوادههای متقاضی این کودکان میتوانند با مراجعه به بهزیستی استان خود درخواست فرزندخواندگی را ارایه دهند و تنها از این طریق است که میتوانند سرپرستی یک کودک را برعهده بگیرند.
بر این اساس مواردی که در طبقهبندی وظایف سازمان بهزیستی قرار نمیگیرند، اعمال غیرقانونی هستند. اما برای اینکه بدانیم شرایط و روال قانونی فرزندخواندگی چیست سراغ مونیکا نادی، وکیل دادگستری و عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان رفتیم.
نادی معتقد است روال قانونی در نظر گرفته شده برای به سرپرستی گرفتن کودکان هر قدر سخت، بسیار درست و در جهت حمایت از حقوق کودکان است.
متولی سرپرستی کودکان بیسرپرست و بدسرپرست چه سازمانی است و روال قانونی برای گرفتن سرپرستی کودکان چیست؟
در پاسخ به این سوال باید گفت مطابق قانون نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست مصوب سال ٩٢، سازمان بهزیستی متولی سرپرستی کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بد سرپرست است. سازمان بهزیستی از هر طریقی که از وجود بچههای بیسرپرست و بدسرپرست مطلع شود، باید این کودکان را جذب سازمان و از آنها نگهداری و مراقبت کند.
طبق آخرین گزارش بهزیستی کرمانشاه هم هیچ بچه بیسرپرستی تا این لحظه به بهزیستی معرفی نشده است. بر فرض که این اتفاق افتاده باشد، روال قانونی مشخصی برای به سرپرستی گرفتن کودکان وجود دارد که قطعا ضرورت حمایت از حقوق آن کودک ایجاب میکند تشریفات و سازوکار بهخصوصی وجود داشته باشد و نمیتوان بهراحتی سرپرستی کودکی را به خانوادهای داد.
مطابق قانون، کودکان بدسرپرست و بیسرپرست باید به بهزیستی تحویل داده شوند و افرادی که متقاضی سرپرستی هستند میتوانند از طریق سازمان بهزیستی درخواست خودشان را ثبت کنند. روال قانونی این موضوع همانطور که گفتم مطابق آخرین قانونی که در این زمینه تصویب شد، یعنی قانون حمایت از کودکان بدسرپرست و بیسرپرست سال ١٣٩٢ است.
این قانون شرایطی را فراهم کرد که دامنه شمول فرزندخواندگی به سرپرستی گسترش یافت. حتما این را شنیدهاید که سرپرست قانونی یک کودک شدن بسیار سخت است، ولی قانون سال ٩٢ تا حد زیادی این ماجرا را تسهیل و این امکان را فراهم کرد تا بتوان بچههای بیشتری که از نعمت داشتن پدر و مادر محروم یا حتی تحت سرپرستی والدین بدسرپرست و تحت سرپرستی والدینی هستند که شرایط نگهداری این کودکان را ندارند، به سرپرستی قبول کرد.
قانون سال ٩٢ حتی این مورد را برای افراد خارج از کشور و شرایطی را برای این متقاضیان پیشبینی کرد. شرایط هم به گونهای است که اگر زن و شوهری امکان بچهدارشدن ندارند باید پنج سال از زندگیشان گذشته باشد و حتی امکان سرپرستی کودکان به زن و شوهرهایی که دارای فرزند هستند و حتی دختران و زنان مجرد هم فراهم شد. در این میان شرایط عمومی این افراد متقاضی ازجمله تمکن مالی، سلامت جسمی و روانی و صلاحیت اخلاقی است، سابقه کیفری موثر هم قطعا بررسی میشود.
این موارد ازجمله شرایط عمومی لازم برای متقاضی سرپرستی است و روال قانونی آن هم به اینگونه است که یا باید درخواست مستقیم به سازمان بهزیستی داده شود یا اینکه این افراد میتوانند درخواستشان را به دادگاه بدهند و دادگاه درخواست آنها را به بهزیستی انتقال دهد. البته باید توجه داشت اگر درخواست مستقیم به سازمان بهزیستی داده شود، به دلیل اینکه در سازمان بهزیستی یکسری کمیتههای تخصصی وجود دارد و موارد را بررسی میکنند، متقاضیان میتوانند شرایط کودکی را که میخواهند به سرپرستی بگیرند ازجمله سن و جنس و ... را مطرح کرده و این موارد را در درخواستی که ارایه دادند، ذکر کنند تا در ادامه این موضوعات بررسی شود.
در بررسیهای بعدی ممکن است دادگاه لازم ببیند قسمتی از اموالشان را به نام کودکی که قصد برعهده گرفتن سرپرستی او را دارند، واگذار کنند.به سرپرستی گرفتن یک کودک بحث قانونی و روال زمانی دارد که باید طی شود. این روال قانونی و زمانی در جهت منافع کودک و حمایت از حقوق او است و حتما باید بهدرستی طی شود. اما در این بین پیشبینیهایی هم انجام شده و اگر کسی مدعی این شود که کودکی را جایی پیدا کرده، با توجه به اینکه باید کودک را به بهزیستی تحویل دهد و همان روال قانونی را طی کند، اما در اولویت سرپرستی همان کودک قرار میگیرد.
اگر خانوادهای بعد از حوادث طبیعی به منطقه حادثهدیده برود و با توجه به شرایط بحرانی که در منطقه وجود دارد کودکی را ببیند و او را بدون اجازه به خانهشان ببرد، حکم قانونی در قبال آنها چیست؟
متاسفانه در زلزله اخیر شرایط به گونهای شده است که افراد به تشخیص خودشان هرکاری را که بخواهند انجام میدهند. به همین دلیل انسجامی برای کار وجود ندارد و ممکن است هر کسی هر کاری که میخواهد را انجام دهد.
حتی اگر از سر خیر هم باشد، شری را برای خودش و کودک فراهم میکند. اولا کسی که این کار را انجام میدهد علم کافی نسبت به اینکه آیا این کودک والدین دارد یا ندارد را به هیچ عنوان ندارد و حتی اگر این کودک والدین اصلی خود را از دست داده باشد، اقوام درجه یک و دو او صلاحیت بیشتری نسبت به هر شخص دیگری برای نگهداری از او دارند. به همین دلیل نهتنها هیچ اطلاعی کامل نیست و این اقدام میتواند در حکم آدمربایی و کودک ربایی محسوب میشود، بلکه واقعا خیری هم در این موضوع وجود ندارد.
حتی اگر خانوادهای که کودک را بدون اطلاعات کافی از محل زندگیاش برداشته، خانواده مرفهی باشد، با این کار زمینه بروز مشکلات زیادی را در آینده برای آن کودک فراهم میکند، زیرا این کودک اوراق هویتی ندارد و خانواده برای گرفتن اوراق هویتی دچار مشکل میشوند و البته کودک از نظر اجتماعی دچار مشکل میشود، به همین دلیل نباید خانوادهها سرخود این کار را کنند.
مصلحت آن کودک این است که باید روال قانونی و سختگیریهای قانونی برای او طی شود و اگر این خانواده علم به این موضوع پیدا کرده که این کودک والدین ندارد، باید او را به بهزیستی تحویل دهد. مگرنه در صورت نداشتن علم به این موضوع شاید اصلا کودک والدین داشته باشد. حتی اگر والدین او صلاحیت نگهداریاش را نداشته باشند، در این شرایط هم کودکان باید به مراجع قضائی تحویل داده شوند. مگرنه این موضوع آدمربایی و کودکربایی است و کسی که این کار را میکند آن کودک را از حقوق اولیه خود محروم میکند.
اگر والدینی در این شرایط توانایی نگهداری از کودک خود را نداشته باشند و حتی بدانند که دیگر نمیتوانند از او نگهداری کنند و خانوادهای برای نگهداری و سرپرستی اعلام آمادگی کند و در ادامه با رضایت کامل خانواده اصلی آن کودک او را بگیرد، آیا این کار قانونی است؟
خیر، اینکه خودشان طی قراردادی این کار را انجام دهند، اصلا امکانپذیر نیست، زیرا میتوان به این افراد اتهام خرید و فروش کودک را وارد کرد. حتی اگر مبلغی پرداخت نشده باشد، فرض قانونی به این صورت است که در چنین حالتی کودک خرید و فروش شده است. کودکانی که خانوادههای اصلی آنها توانایی نگهداریشان را ندارند، در طبقهبندی کودکان بدسرپرست قرار میگیرند و در این صورت هم سازمان بهزیستی متولی کودکان بیسرپرست و بدسرپرست است.
باید توجه داشت که بدسرپرست تنها به مفهوم والدین معتاد و افرادی که در نگهداری از کودکانشان کوتاهی میکنند، نیست، بلکه ممکن است والدینی توان جسمانی و روانی نگهداری از کودکشان را نداشته باشند، در این صورت کودک بدسرپرست بوده و متولی نگهداری از او هم سازمان بهزیستی است و باید به سازمان بهزیستی تحویل داده شود. در ادامه آن خانوادهای که قصد گرفتن سرپرستی کودک را دارند، باید از روش قانونی که پیش از این گفتم از طریق سازمان بهزیستی اقدام کند که سرپرستی کودک را برعهده بگیرند.
من به چشم دیدم که بسیاری از خانوادهها این کودکان را میگیرند و آنها را غیرقانونی بزرگ میکنند. این کار آثار زیانباری دارد، زیرا این کودک برای انجام هر کاری به خانواده خود نیاز دارد. بنابراین روند قانونی در نظر گرفته شده برای برعهده گرفتن سرپرستی کوکان بسیار درست است.
البته نمیتوان کتمان کرد که زندگی در خانواده در اولویت است، اما باید توجه داشت که سپردهشدن کودکان به سازمان بهزیستی و طیکردن روند قانونی به نفع خانواده و کودک بدسرپرست یا بیسرپرست است. به همین دلیل پیشنهاد میشود افراد برای گرفتن سرپرستی کودکان از راههای غیرقانونی وارد نشوند، قانونی برخورد کنند و تحتتأثیر احساسات و عواطف زودگذر قرار نگیرند.
اگر کودکی در یکی از استانها بر اثر حوادث طبیعی والدین خود را از دست داد یا والدین اصلی او براساس شرایط و مشکلات توان نگهداری از فرزند خود را نداشتند و او را به بهزیستی سپردند، آیا در این موارد اولویت سرپرستی با خانوادههایی است که در همان استان هستند یا اینکه خانوادههای دیگر استانها هم میتوانند برای سرپرستی این کودکان اقدام کنند؟
چنین اولویتی به هیچ عنوان در قانون پیشبینی نشده اینکه محل زندگی کودک کجا بوده و حالا به کجا میرود به هیچ وجه در این اولویت تأثیرگذار نیست. آن هم به این دلیل است که امکان دارد خویشاوند کودک در همان استان باشد و قصد نگهداری از او را داشته باشند و باید گفت در ابتدا خویشاوندان در اولویت هستند. اما اگر هیچکدام از خویشاوندان نباشند یا قصد یا توانایی نگهداری از آن کودک را نداشته باشند، هیچ اولویت مکانی برای این خانوادهها وجود ندارد و خانوادهها حتی از خارج از کشور هم میتوانند درخواست سرپرستی دهند.
اما این بچهها قاعدتا به بهزیستی کرمانشاه سپرده میشوند و قاعدتا یک خانواده نمیتواند درخواست نگهداری از این کودکان را از جای دیگر دهد و باید به خود بهزیستی کرمانشاه مراجعه کنند. واقعیت این است که وقتی در تهران و شهرهای دیگر هزاران کودک واجد شرایط وجود دارند، به همین دلیل برای کسی که بهطور مثال در تهران زندگی میکند و قصد گرفتن کودکی را دارد بهتر است به بهزیستی استان تهران برود. اما درنهایت هیچگونه منع قانونی برای خانوادهها وجود ندارد، اما از نظر اجتماعی شاید بهتر باشد کودک در همان محیط و مکان باقی بماند.
مسئولان بهزیستی چه میگویند
بعد از گذشت ٤ روز از زمینلرزه و بالا گرفتن شایعات در مورد افزایش تعداد کودکان بیسرپرست در فضای مجازی سیدمهدی میرشاهولد، مدیرکل روابطعمومی و امور بینالملل سازمان بهزیستی اعلام کرد: «طی چند روزی که از زلزله کرمانشاه میگذرد، تاکنون هیچ کودکی که پدر یا مادرش را همزمان از دست داده باشد، برای واگذاری سرپرستی به این ارگان ارجاع داده نشده است.
در بین مصدومان، کودکان و والدین زخمیشده وجود دارند که به دلیل شرایط موجود و دریافت خدمات درمانی از هم جدا هستند که تمامی آنها شناسایی شده و تحت پوشش قرار گرفتهاند. چنانچه کودکی شناسایی شود، در مرحله نخست به وسیله بهزیستی پذیرش شده و خدمات روانی و مشاورهای انجام میشود. و پس از اقدامات لازمه، همانند سایر کودکان ساکن در شیرخوارگاه و مراکز شبهخانواده چنانچه شرایط واگذاری به خانوادههای متقاضی را داشته باشد، با طی روند قانونی «فرزندخواندگی» یا «امین موقت» اقدامات لازم در آینده صورت خواهد گرفت.
همینطور محمد نفریه، مدیرکل دفتر امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور پنجشنبه هفته گذشته اعلام کرد: «تمام پیامهایی که در شبکههای مجازی، مبنیبر واگذاری کودکان بیسرپرست زلزلهزده استان کرمانشاه منتشر میشود، کذب است. مسئولان سازمان بهزیستی کشور بارها بر این موضوع تاکید کردهاند که در جریان وقوع زلزله در استان کرمانشاه، هیچ کودک بدون سرپرستی رها نشده است.
تنها یک کودک در زلزله اخیر، هر دو والد خود را از دست داده است که او نیز به اداره کل بهزیستی استان کرمانشاه منتقل شده و تحت پوشش حمایتهای همهجانبه این اداره قرار گرفته است که وضع فعلی او نیز بهصورت مستمر توسط کارشناسان سازمان بهزیستی رصد میشود. خوشبختانه بافت فرهنگی و اجتماعی و نوع فرهنگ حاکم بر خانوادههای کرمانشاهی به گونهای است که اجازه نمیدهند هیچ کودکی در بیرون از محیط خانواده حضور داشته باشد.»
خانوادهها برای گرفتن سرپرستی به بهزیستی مراجعه کنند
فاطمه حسنآبادی مدیر جمعیت همیاران استان کرمانشاه
اکثر مردم در مناطقی مانند سرپل ذهاب کرمانشاه و روستاهای اطراف آن بومی کرد هستند و اکثر مناطق حادثهدیده بومی سنتی هستند. حضانت و سرپرستی کودکانی که والدین خود را در این مناطق بر اثر زمینلرزه از دست دادند، به سرعت تعیین تکلیف شده و براساس قانون، خویشاوندان درجه یک و دو سرپرستی این کودکان را برعهده گرفتند و تابهحال کودکی برای تحویل به بهزیستی ما سپرده نشده است.
متاسفانه در چند روزی که این منطقه دچار حادثه شد، خانوادهها با دیدن عکس کودکان در فضای مجازی و از همه بدتر بازار داغ شایعات که در این فضا همیشه به راه است، مانند اینکه یک نفر ١٥٠ کودک را از منطقه خارج کرده یا خانوادهها برای گرفتن کودکان به این منطقه مراجعه کردند، سوالهایی برایشان به وجود آمده است. اما خانوادههای متقاضی سرپرستی کودکان باید توجه داشته باشند اگر موردی هم وجود داشته باشد، آنها باید از طریق قانونی وارد عمل شوند.
روال قانونی کار هم به این صورت است که متقاضیان در ابتدا باید به معاونت اجتماعی در هر استان مراجعه کنند و درخواستشان مبنی بر سرپرستی کودکان را ارایه دهند و مطمئن باشند به درخواست آنها رسیدگی میشود. مگرنه اینطور نیست که سر خود به این مناطق مراجعه کنند و از اینجا کودکی را به سرپرستی و بدون طی کردن مراحل قانونی همراه ببرند، زیرا این کار اصلا قانونی نیست.
توصیهای که میتوان به خانوادههایی که قصد گرفتن کودکان بیسرپرست مناطق حادثهدیده را دارند، کرد این است که اگر کودکی دو والد خود را در حوادث طبیعی و غیرطبیعی از دست داد، به بهزیستی سپرده شد، اولویت به این گونه نیست که فقط افراد بومی آن منطقه اجازه سرپرستی از آن کودکان را داشته باشند، بنابراین خانوادهها میتوانند براساس شرایطی که بهزیستی برای سرپرستی کودکان در نظر گرفته، به این سازمان مراجعه و درخواست خود را مبنی بر سرپرستی کودکان مطرح کنند.
ایجاد گروههای داوطلبی برای شناسایی کودکان در محله ها
سیامک زندرضوی جامعهشناس
نخستین نکتهای که کودکان بعد از حوادث طبیعی ازجمله زلزله با آن مواجه میشوند این است که بسیاری از آنها که پیش از این شرایط خوب و عادی داشتند، حالا در طبقهبندی کودکان در شرایط دشوار قرار میگیرند. شرایط دشوار به این معنا که حق بقا، رشد، امنیت و مشارکت آنها به درجات گوناگون به خطر میافتد و متاسفانه این یک واقعیت تلخ در برابر کودکان است.
معمولا دو نوع برخورد با کودکانی که ناخواسته در دامنه کودکان در شرایط دشوار قرار میگیرند، میشود. برخورد مناسب این است که دستگاه مسئول، بهزیستی این کودکان را به سرعت شناسایی و ساماندهی کند. دومین برخورد نوع نامناسب آن است که ساختن و پرداختن شایعه در اطراف این کودکان است. مانند زلزله بم که شایعاتی مانند خارجکردن جمعی از کودکان منطقه با یک اتوبوس و بردن به مکانی نامعلوم بود.
اینجا این سوال پیش خواهد آمد که چرا این شایعات وجود دارد؟ در پاسخ به این سوال باید گفت علت آن این است که ما هنوز نتوانستیم قبل از وقوع حوادث طبیعی مانند زلزله، حمایت از کودکان در سطح محلههای تعاملی که کودکان با هم بازی و پدر و مادر سلامعلیک دارند را ساماندهی کنیم. ساماندهی زمانی انجام میشود که قبل از هر حادثهای داوطلبان اهل محل، ترجیحا خانمهای مرتبط با کودکان، مادرها، مربیها و معلمها فهرستی از کودکان محله را داشته و با هم عصرانههای شادی را در پارک و کوچه گذرانده باشند و به محض اتفاقی مانند زلزله حتی اگر نصف این گروه داوطلب دیدهبان از بین رفت باقی میتوانند بهسرعت کودکانی را که شناسایی کردند در جای امنی در محله جمع و از آنها حمایت کنند.
اما متاسفانه با اینکه از زلزله بم ضرورت این موضوع احساس و سازوکارش پیشنهاد و پیگیری شد، اما هنوز چنین دیدهبانانی رسمیت نیافته است. طبیعی است که شهروندان به این تصور برسند که زلزله اتفاق افتاده و حالا به فاجعه تبدیل شده و کودکان ناتوان از دفاع از خودشان هستند. ممکن است عدهای نه ضرورتا سودجویانه پیشقدم شوند و از این کودکان حمایت کنند.
به عقیده من این حمایتها به این دلیل است که در درجه نخست نوعی درخواست عمومی خواسته و ناخواسته وجود دارد و آن این است که چرا آمادگی جدی و سازمانیافته داوطلبانه از کودکان قبل از حادثه وجود ندارد که کودکان در شرایط دشوار بهسرعت شناسایی شوند و در جای امنی نیازهایشان ازجمله آرامش، بازی، تغذیه مناسب و... تامین شود.
البته نمیتوان منکر شد در این میان کسانی ممکن است همانطور که برای اعضای بدن انسان کسبوکار و تجارت دارند، تجارت کودکان را مانند بسیاری از جاهای دنیا به راه بیندارند، اما این سوءاستفاده موردی و محدود گزارش شده است. در مقابل، در مقیاس باورنکردنی درخواست شهروندان برای حمایت از کودکان و نگهداری آنها مطرح میشود.
اینجا یک سوال ساده مطرح خواهد شد و آن هم این است که آیا آماری از کودکان بیسرپرست بعد از حوادث طبیعی داریم؟ اگر آمار داریم آیا مرجع رسمی یعنی بهزیستی آنها را شناسایی کرده و تحویل گرفته است.
آماری که از کودکان بیسرپرست کرمانشاه رسما منتشر شد ١٠ کودک است که ٩ نفر از آنها به خویشاوندان خود و یک نفر به بهزیستی سپرده شدهاند. اما کاری که از شهروندان در مواجهه با این کودکان برمیآید و میتوانند انجام دهند این است که افراد علاقهمند با مراجعه به مراکز بهزیستی نخستین نیاز این کودکان را که محبت کردن و در آغوش کشیدن آنهاست، برطرف کنند.
با توجه به اعلام آمادگی شهروندان در فضاهای مجازی شاید منصفانهتر این باشد که تصور کنیم شهروندانی در سراسر کشور آماده هستند که این نیاز کودکان را برطرف کنند. شاید نوع بیان آن را بهدرستی نمیدانند، مگرنه محبت کردن و محبت دیدن یک نیاز انسانی در همه گروههای سنی است.
آیدا پیغامی
- 15
- 1