اينقدر اهل فوتبال است كه فرآيند انتخابات مجلس دهم را هم با مثالي فوتبالي شرح ميدهد. ميگويد آن انتخابات مثل بازي فوتبالي بود كه تمام تعويضهاي يك تيم مانده بود براي دقيقه ٩٠. آن هم نه سه تعويض بلكه تعويض همه بازيكنان. او هم يكي از همان ياران تعويضي دقيقه نود بود كه نامش در فهرست اميد قرار گرفت و از حوزه تهران راهي مجلس شد. پروانه سلحشوري همسر «برات قباديان» فعال اصلاحطلب است اما هيچ خوش ندارد كه مخاطبانش احساس كنند چون همسرش فعال سياسي است او به فهرست اميد راه يافته. براي همين ميگويد وقتي براي مصاحبه به شوراي اصلاحطلبان مراجعه كرده دو شرط گذاشته؛ اول صرفا به دليل زن بودن انتخاب نشود و ديگر اينكه به واسطه نام همسرش براي او امتيازي قائل نشوند:
«گفتم اگر من شايستگي دارم انتخابم كنيد وگرنه دوست ندارم با رانت وارد ليست شوم.» سلحشوري ميگويد همواره كوشش كرده بعد از راهيابي به مجلس هم اين استقلال حرفهاي را حفظ كند و به مزاح ميگويد كه در جريان راي اعتماد به وزير علوم با وجود ديدگاه مثبت همسرش به غلامي او مخالف وزير بوده و در نهايت هم راي مخالف داده است. البته از نظر او آقاي وزير تا حالا بد عمل نكرده است. سلحشوري ٥٣ ساله در ١٨ سالگي ازدواج كرده و پس از آن راهي هندوستان شده و در آنجا در رشته زبان انگليسي تحصيل كرده. او پس از بازگشت به ايران در مقطع ارشد و دكتراي جامعهشناسي در دانشگاههاي پيام نور و واحد علوم و تحقيقات در رشته جامعهشناسي درس خوانده است. او هم همسر است، هم مادر (سه فرزند دارد)، هم استاد دانشگاه است و هم نماينده مجلس. رييس فراكسيون زنان و عضو كميسيون فرهنگي مجلس دعوت «اعتماد» را براي گفتوگو پذيرفت تا به پرسشهايي درباره وضعيت زنان، آسيبهاي اجتماعي و... پاسخ گويد.
خانم سلحشوري! وقتي در انتخابات پيروز شديد و به مجلس راه يافتيد، چقدر فضاي مجلس با تصور قبلي شما نزديك بود؟
در دو سه ماه اول كمي سرخورده شدم. احساس ميكردم مجلس زيادي بينظم است. اوايل تصور ميكردم اميدي به مجلس نيست و از دل اين ساختار آنچه بايد را به دست نميآوريم. من با برنامه بدون تعارف بخش خبري ٢٠:٣٠ شبكه دوم هم يك مصاحبه كردم و آنجا هم گفتم كه در دوره آينده قطعا نامزد نميشوم. البته آن برنامه مصاحبهاي دو ساعته بود كه من صادقانه به تمام سوالات جواب دادم اما بعدا در تدوين با عقب و جلو كردن صحبتهاي من، طوري برنامه را تدوين كرده بودند كه تخريب شوم.
چرا گفتيد ديگر نامزد مجلس نميشويد؟
احساس ميكردم نميتوانم مفيد واقع شوم. اينها مرا اذيت ميكرد. ولي كمكم متوجه شدم كه در همين فضا هم ميتوان كار كرد. خصوصا زماني كه رفتم كميسيون تلفيق خيلي موثر واقع شدم.
شما هم جزو بينظمهاي مجلس هستيد؟
بله، دقيقا. من متوجه شدم كه براي انجام امور لازم است در مجلس رفت و آمد داشته باشيم. يعني از صبح تا ظهر كه صحن علني برگزار ميشود فقط سر صندليهايمان نمينشينيم. ضرورت ايجاب ميكند كه درباره طرحها يا لوايح لابي كنيم و ساير نمايندگان را اقناع كنيم. يا مثلا در مورد تذكر و سوال امضا بگيريم. آن موقع به اين درك نرسيده بودم. آن موقع هنوز عنصر فعالي نشده بودم. الان با همكارانم بسيار مشورت ميكنم و در جمعهايي كه شكل ميگيرد شركت ميكنم.
در كميسيون تلفيق چقدر موثر بوديد؟
در برنامههاي ششم توسعه در حوزه ورزش كار كردم. بحث اختصاص بودجه به ورزش زنان. عوارض سيگار را اختصاص داديم به ورزش، بهداشت و آموزش. در حوزه ميراث فرهنگي و گردشگري مصوبات بسيار خوبي داشتيم. در مواردي كه مربوط به كميسيون فرهنگي بود هم نقش فعالي داشتم.
در ماجراي عوارض سيگار، مافياي سيگار به شما فشار نياورد؟
معمولا چون از خصوصيات من مطلعاند كسي سراغم نميآيد. ضمن اينكه درباره جزييات اين موضوع واقعا اطلاع ندارم. اما بالاخره روي هر چيزي كه دست ميگذاريد ميگويند مافيا اجازه نميدهد. آدمهايي كه در مواضعشان استوار هستند كسي سراغشان نميآيد.
تاكنون كسي شما را امتحان كرده است؟
تا الان كسي مرا امتحان نكرده. ضمن اينكه اگر مافيايي هم در كار باشد بايد روي بحث عوارض سيگار موفق ميشد كه نشد و مجلس راي خوبي داد. در حوزه زنان هم بحث عدالت جنسيتي زنان را تصويب كرديم و ارتقاي جايگاه سازماني زنان را پيشبيني كرديم.
اشارهتان به ماده ١٠١ قانون برنامه ششم است؟
بله، دقيقا. ماده ٩٢ تا ١٠٤به كميسيون ما برميگردد. مثلا ما در برنامه ششم توسعه طرح جامع توانمندسازي زنان را با بودجه و با جدول زمانبندي تصويب كردهايم. اما چندي قبل خانم فاطمه دانشور در مصاحبهاي گفتهاند كه مجلس براي زنان سرپرست خانوار چه كار ميكند. بهتر بود اول اطلاع پيدا ميكردند بعد نقد ميكردند. به خصوص كه بعضي نقدها خصوصا در مورد كودكان كار به خودشان هم برميگردد. ايشان تاكنون چندبار اين نظرشان را تكرار كردهاند. به هر حال معتقدم در همين مدت خوب كار كرديم.
در اين يك سال و نيم چه موانعي سر راهتان بوده كه فكر ميكرديد نبايد باشند؟
در حوزه قانونگذاري مانع اصلي اين است كه روند بروكراتيك مجلس زمانبر است. تصويب يك «ماده واحده» زمانبر است. مثلا برخي مطرح ميكنند كه مجلس براي حمايت از كودكان چه كار ميكند. ولي كميسيون قضايي واقعا دارد كار ميكند. يكي از ضعفهاي بزرگ سيستم مجلس و موانع توسعه سياسي ايران نبود احزاب است. اگر در يك كشور توسعهيافته كسي بخواهد وارد پارلمان شود حزب برايش برنامه دارد. كميتههاي تخصصي طرح مينويسند و آن فرد از پشتوانه تئوريك لازم برخوردار است. در مجلس ما اين اتفاق نميافتد. چون حمايت نميشويم خود ما بايد به اين اقدام دست بزنيم. اين اتفاق باعث كاهش كارآمدي ما ميشود. يكي ديگر از دلايل كاهش كارآمدي ما اين است كه وظايفي روي دوش ما گذاشته شده كه در واقع جزو وظايف نمايندگان نيست.
مثل چه كارهايي؟
مثل اينكه يك نماينده مجلس بايد پاسخگوي تكتك مراجعان باشد. مثلا وظيفه من نوعي، اين نيست كه افراد را ببرم سر كار. اما با توجه به وضعيت بيكاري اين تقاضاها هميشه وجود دارد.
هفتهاي چند تقاضاي معرفينامه شغلي داريد؟
خيلي زياد. هم مراجعهكننده داريم. هم نامه داريم. شرايط اشتغال سخت است. سر دوراهي هستم. بعضا نامههايي را كه به سازمانها ميدهم رد ميشوند. مثلا براي وزارت نيرو ٣٠ نامه زدهام و رد شدهاند. مدتي تصميم گرفتم كه ديگر نامه تقاضاي اشتغال به دست مردم ندهم. اما رييس دفترم گفت نبايد مردم را ناراحت كنيد. ولي من فكر ميكردم اگر نامه ميدهم بايد نتيجهبخش باشد. بعضا جلوي خود افراد نامه نماينده ميرود توي سطل زباله.
به مسوول دفترم گفتم بررسي كند براي جاهايي كه نتيجهبخش است نامه بدهيم. نبايد به مردم اميد واهي بدهيم. چرا مردم بايد بعد از كلي دوندگي متوجه شوند كه كاري برايشان انجام نميشود. البته بعضي درخواستها هم هست كه ميبينيم اگر تلاش كنيم گرهاي از مشكل مردم باز ميشود، خوب تلاش ميكنيم.
به طور متوسط يك آمار ميانگين بدهيد؟
نه نميتوان برايش ميانگين تعيين كرد. تازه اين وضعيت ما به عنوان نماينده تهران است كه همه ميگويند مراجعهكننده نداريم. نماينده شهرستانها كه وضعيت خودشان را دارند. ولي من ِ نماينده تهران از تمام ايران مراجعهكننده دارم. از خراسان گرفته تا مركزي و سمنان و جاهاي ديگر نامه دارم.
تقاضاهاي مردم در چه موضوعاتي است؟
مردم يا وام ميخواهند يا شغل. بعضا كميته امداد و بهزيستي براي تسهيلات خرد كمك ميكنند. البته من چون در حوزه اقتصادي كار نميكنم براي كسي وام كلان نگرفتهام. اما براي مردمي كه مشكل داشتهاند بعضا موفق شدهايم كه از طريق نهادهاي حمايتي وامهايي به ميزان كم بگيريم.
شما بعد از نماينده شدن ارتباطتان را با مردم حفظ كرديد يا از فضاي عمومي جدا شديد؟
من خودم را متعلق به حوزه عمومي ميدانم. اما اگر بروم خودم را به مردم معرفي كنم و از آنها نظر بخواهم، ممكن است مردم از من بدشان بيايد. چون متاسفانه اعتماد مردم به مسوولان كم شده و فكر ميكنند هركسي به فكر خودش است. به نظرم اين رفتار مردم هم تاحدودي طبيعي است. اما براي ارتباط با مردم نمايندگان تهران در حوزه انتخابيه چهار دفتر دارند كه به طور نوبتي به حوزهها ميرويم.
خانم سلحشوري! شما به عنوان يك جامعهشناس وقتي وارد مجلس شديد، چقدر در مجلس مساله آسيبهاي اجتماعي جدي گرفته ميشود؟
مساله آسيبهاي اجتماعي جدي است. درباره آسيبهاي اجتماعي در قالب برنامه ششم توسعه يك ماده بلند بالا تصويب شده است كه به نظرم اقدام خوبي بود. اما به طوركلي من شيوههاي فعلي دخالت در حوزه اجتماعي را قبول ندارم. ما براي بقيه طوري برنامهريزي ميكنيم كه جوان ما آن را نميپسندد. اين برنامهريزيها پاسخ مناسبي نميگيرد.
به عبارتي طرحهاي حوزه اجتماعي را غيرواقعبينانه ميدانيد؟
فراتر از غيرواقعبينانه!
پس با مداخله از بالا به پايين در حوزه آسيبهاي اجتماعي موافق نيستيد؟
از واژه خوبي استفاده كرديد. بله اين «مداخله»ها اثربخش و مبتني بر واقعيت نيست.
براي طرحهاي غيرواقعبينانه مثالي هم داريد؟
مثلا ما الان داريم در مجلس طرحي را براي تشويق فرزندآوري تصويب ميكنيم. خب واقعيت اين است كه هرم سني جمعيت در ايران در حال پير شدن است. من به عنوان يك جامعه شناس موافق بالا رفتن نرخ باروري هستم. اما نه با راهكارهايي كه ما تصويب ميكنيم! اصلا معني ندارد كه ما وارد اتاق خواب مردم شويم. چند وقت پيش در سفر به سوئد وقتي ديدم مردم چقدر بچه دارند، تعجب كردم. خب آنها وقتي با مساله پير شدن جمعيت روبهرو شدند مشوق گذاشتهاند. در عين حال شرايط تحصيل، گذران اوقات فراغت و مسكن و... هم فراهم است. ما بايد در مقام قانونگذار پيشنيازهاي جامعه را فراهم كنيم. در اين صورت جامعه با سياست افزايش نرخ باروري همراهي ميكند.
مجلس از پشتوانه تئوريك براي قانونگذاري موثر در تامين اين پيش نيازها برخوردار است؟
اگر اين پشتوانه وجود داشت كه طرحهايمان اين نميشد. برخي اوقات افسوس ميخورم. وقتي ناراحتيهاي مردم را ميبينم خجالت ميكشم. گاهي يكي دو ماه تلفن را كنار ميگذارم. از نظر روحي كم ميآورم. من معتقدم در حوزه اجتماعي ما بايد تسهيلگري كنيم نه مداخله. دولت هم بايد تسهيلگر باشد. اما اينكه دايما دستور بدهيم موسيقي خارجي گوش نكنيد، فيلم نبينيد و... اين كارها خود فريبي است. بدون اغراق جوان ما از دست رفته است.
جوان ما از دست رفته يعني چه؟
يعني اينكه ما به عنوان پدر و مادر، به عنوان سياستگذار و به عنوان جامعه نتوانستهايم مسير درستي را براي جوانان ترسيم كنيم. نتوانستهايم كارهايي كه به نفع اين جوان است را فراهم كنيم. ما تنها كاري كه كردهايم اين بوده كه دايما جوانها را بفرستيم دانشگاه. از ليسانس به فوقليسانس و دكترا و... اما اين آدمها توانمند نميشوند، كارآفرين نميشوند. ما بايد كارآمدي را افزايش دهيم. نه اينكه دايم به آنها محفوظات تزريق كنيم.
خانم سلحشوري! شنيدن اين سخنان از زبان يك نماينده مجلس جالب است اما در عمل از دل مجلسي كه شما هم يكي از اعضايش هستيد، كمتر طرح واقع بينانهاي بيرون ميآيد.
خب مگر چند نفر مثل من فكر ميكنند. نماينده بيچارهاي كه يك دفعه به او زنگ ميزنند و با جزييترين مسائل از لولهكشي گرفته تا انتقال معلم و سرباز درگيرش ميكنند؛ به اين بحثها نميرسد. ناكارآمدي مجلس فقط تقصير ما نيست. اين حاصل يك رابطه دوطرفه با جامعه است. اگر مردم ما به اين نتيجه برسند كه در مواجهه با يك نماينده مجلس درخواستهاي شخصي و منافع فرديشان را كنار بگذارند و بخواهند نماينده براي جمع كار كند آن موقع مجلس هم تغيير ميكند. اما در شرايط فعلي مجلس مجبور است كه پاسخگوي تكتك افراد باشد. تازه شما بايد ببينيد كه جلوي اتاق كار نمايندههاي شهرستانها در مجلس چه صفهايي تشكيل ميشود.
خب اگر حرف شما را قبول كنيم كه اين ناكارآمدي حاصل يك رابطه دو طرفه است، بايد بگوييم كه برخي از نمايندگان هم به رفتارهاي عامه پسند دامن زدهاند و به اين ترتيب در جوامع محلي براي خودشان مقبوليت عمومي هم كسب كردهاند!
بله. به جاي توجه به طرحهاي كلان وقت نماينده بايد صرف چه چيزهايي شود. چون كه نگاه ملي وجود ندارد.
شما رييس فراكسيون زنان مجلس هم هستيد. در ابتداي گفتوگو شرط گذاشتيد كه پرسشها به حوزه زنان محدود نباشد. فرموديد كه احساس ميكنيد ادبيات جامعه خيلي جنسيتي شده و دايم از دوگانه زن و مرد سخن گفته ميشود؛ به نظر شما اين ادبيات نتيجه چيست؟
نتيجه تبعيضهايي است كه بهطور تاريخي متوجه زنان بوده و هنوز هم وجود دارد. شخصا خودم را از هيچ مردي كمتر نميدانم. تقاضاي من به اين دليل بود كه نميخواهم مثل برخي بازيگران كه فقط نقش منفي يا مثبت بازي ميكنند، صرفا درباره حوزه زنان صحبت كنم. من و ساير زنان حاضر در مجلس صرفا كارهاي مان به حوزه زنان محدود نيست. به عنوان نماينده مردم در حوزههايي مانند ورزش و ميراث فرهنگي و گردشگري هم دارم كار ميكنم. مثلا در بخش ورزش و ميراث سعي كردم موثر باشم.
مسوولان هم ميدانند يكي از كساني بودم كه براي برنامه ششم توسعه كمك كردم. خب اينها معنياش اين است كه نبايد دوباره با نگاه تفكيك جنسيتي انتظار داشت كه نماينده زن فقط درباره حوزه زنان صحبت و كار كند. همين نگاه تبعيضآميز موجب شده كه مديران مرد راضي ميشوند يك مدير بيتجربه مرد بر سر كار بيايد اما وقتي يك زن براي مديريت پيشنهاد ميشود؛ ميگويند بيتجربه است. چرا بايد نيمي از جامعه را سانسور كرد. چطور ميشود يكدست جامعه را بست؟ مثل اين ميماند كه دستي كه درد ندارد و آسيب نديده است را آتلبندي كنيم و از آن استفاده نكنيم. يك دست نميتواند همه كارها را پيش ببرد. همين امروز داشتم با يكي از نمايندگان خوب مجلس صحبت ميكردم كه گفت طرح مطالبه وزير زنان درست نبود.
استدلالش چه بود؟
مي گفت در ميان زنان كسي نيست كه بتواند وزير شود. خب من با اين حرف موافق نيستم. هر چند ميدانستم كه از اين دولت نبايد توقع انتصاب وزير زن را داشت. ما مطالبه وزير زن را مطرح كرديم اما امارات ٩ وزير زن را منصوب كرد. چرا ميگويند زنان نميتوانند؟ معني اين حرف اين است كه از ابتدا فرصت مشاركت اجتماعي و سياسي از زنان سلب شود. برابر آمارها نرخ مشاركت سياسي زنان در ايران ٤ درصد است.
اين شاخص اينقدر ناچيز است كه از نظر آماري به سمت صفر ميل ميكند. خب آقاياني كه ٤٠ سال كار كردند هم بايد گزارش كار بدهند، ببينيم چه كردهاند؟! من هميشه به مخالفان مديريت زنان ميگويم زنان هم بيايند بدتر از شما كه كار نميكنند. رتبه نازل ايران در زمينه «شكاف جنسيتي» نشان ميدهد بسياري از كشورها واقف شدهاند كه توسعه پايدار بدون حضور زنان رخ نخواهد داد. معنياش اين است كه ما عقب افتادهايم. الان هم اگر تغييري رخ ميدهد آنقدر روندش كند است كه احساس نميشود.
مردان اصلاحطلب مجلس هم مخالف بودند؟
من براي وزارت علوم بسياري از زنان توانمند را معرفي كردم اما حتي برخي از دوستان اصلاحطلب هم ميگفتند نه ايشان نميتوانند.
قبول داريد كه ناديده گرفتن توانايي زنان صرفا به مردان محدود نيست و خيلي وقتها جامعه زنان راهبردهاي غلطي را در پيش ميگيرد؟
بله، اين يك واقعيت است. ما از نظر جامعهشناسي هم نظريهاي داريم درباره «زنان عليه زنان». زناني بودهاند كه با من تماس ميگرفتند و ميگفتند دنبال انتصاب زنان نباشيد، آنها نميتوانند. اين باورها بايد تغيير كند. بارها گفتهام بحث منابع كمياب قدرت است. ١٨ وزير داريم و تعداد محدودي معاون وزير. وقتي يك زن موقعيت ميگيرد از طرفي مردان راضي نيستند و از طرفي هم ما زنان ميگوييم به جاي فلاني من بايد ميرفتم. در نتيجه خود ما براي رسيدن به منبع قدرت يكديگر را حذف ميكنيم. در بحث مطالبه وزير زن چند نفر از همكاران ما در مجلس مصاحبه كردند كه ما وزير زن نميخواهيم و اگر معاون وزير زن داشته باشيم، كافي است. انگار كه اينها با هم منافات دارد. اينها نشان ميدهد ما زنان در جايي كه لازم است پشت هم نميايستيم .
براي افزايش مشاركت سياسي و اجتماعي زنان و تسريع در اين روند چه اتفاقي بايد بيفتد؟
در فضاي جامعه از پايين خيلي خوب مطالبه شكل گرفته است اما از بالا هنوز به اندازه كافي حركتي نشده است. زنان انتظار دارند همانطور كه قبل از انتخابات مورد توجه بودند، بعد از ورود آقاي روحاني به پاستور فراموش نشوند.
كوشش كردهايد صدايتان را به آقاي رييسجمهور برسانيد؟
بله، اما موفق نبوديم. يك سال و نيم است كه از طرف فراكسيون زنان تقاضا كردهايم با آقاي روحاني ملاقات كنيم اما هنوز اين امكان فراهم نشده است. البته جديدا بعد از انتصاب آقاي واعظي اين تقاضا را مطرح كردهايم. بعد از صحبت با ايشان، احساس كردم نگاهشان مثبت است و قصد همكاري دارند.
با وزير كشور هم ملاقات داشته ايد؟
وزير كشور را تا قبل از راي اعتماد زياد ملاقات كرديم اما بعد از راي اعتماد نه. (ميخندد)
بر اساس مصوبه شوراي عالي اداري و برنامه ششم توسعه بايد تا پايان اجراي برنامه ٣٠ درصد از موقعيتهاي شغلي حرفهاي در كشور به زنان اختصاص يابد. هر چند كه اين قانون شامل سمتهاي سياسي نميشود با اين حال تصور ميكنيد محقق شود؟
قبل از هر چيز بايد بدانيم كه تحقق اختصاص ٣٠ درصد موقعيتهاي مديريتي به زنان به اين راحتي نيست. جامعه ما هم براي تحقق اين هدف راه درازي دارد. در اروپا هم به جز كشورهايي مثل نروژ، سوئد و فنلاند وضعيت ايدهآل نيست. براي جامعه ما كه نرخ مشاركت زنان در آن چهار درصد بود و الان شش درصد شده، رسيدن به ٣٠ درصد موفقيت بزرگي است. حتي اگر فقط در مديريتهاي حرفهاي به اين هدف برسيم، زمينه مشاركت سياسي در سطح نخبگان فراهم ميشود.
براي تحقق برنامه چه موانعي بر سر راه است؟
بايد مسوولان اراده كنند.
لطفا كلي و شعاري پاسخ ندهيد!
واقعا اراده مسوولان شرط است. شما خيلي وقتها ميبينيد كه قوانين اجرايي نميشوند و معطل ميمانند. خب اين نشان ميدهد ارادهاي براي اجراي آنها وجود ندارد. مثلا چون با آقاي جهانگيري ملاقات كردهام، ميدانم كه به مشاركت زنان باور دارند. اما معلوم نيست چقدر بقيه هم اين نگاه را داشته باشند. ولي براي ما نااميدي يعني مرگ. ما حق داريم سطح انتظارمان بالا باشد. اين روزها كه اعضاي هياتمديرهها در حال انتصاب هستند؛ فرصت مناسبي است تا مديران به انتصاب زنان توانمند توجه كنند.
برخي معتقدند كه وزير شدن زنان يا ورود زنان به ورزشگاهها و مطالباتي از اين دست، مطالبات اقليت است و زنان جامعه مسائل مهم ديگري دارند. به نظر شما اولويتهاي جامعه زنان كه به قول منتقدان لوكس هم نباشند چه هستند؟
نبايد درباره مطالبات جامعه زنان اينگونه قضاوت كنيم. جامعه زنان يك كل يكپارچه نيست كه نيازهاي يكسان داشته باشد. همانقدر كه انتصاب زنان شايسته اولويت دارد، رسيدگي به وضعيت زنان سرپرست خانوار هم مساله است. آمارها نشان ميدهد ما بين دو و نيم تا ٥ ميليون نفر زن سرپرست خانوار در كشور داريم. يكي ديگر از آسيبهايي كه دختران جوان ما را تهديد ميكند تكثير نگاه كالايي به زن در جامعه است. در نتيجه اين نگاه است كه ما بيشترين ميزان مصرف لوازم آرايشي را در منطقه داريم. اين نشانهاي از استراتژيهاي غلط ما است كه توانمنديهاي زنان را نديدهايم، فرصت ظهور و بروز به آنها ندادهايم و در نهايت آنها هم به همين نگاه كالايي به زن، تن دادهاند.
به آسيبهاي اجتماعي اشاره كرديد. چند وقتي است كه يك عبارت زياد به گوش ميرسد اينكه «آسيبهاي اجتماعي در كشور زنانه شده است» نظرتان در اين باره چيست؟ آيا در مجلس اين مسائل را بررسي كرده ايد؟
من اين تقسيم بنديها را قبول ندارم. آسيب اجتماعي زن و مرد نميشناسد. حتي آسيب هم بايد زنانه و مردانه باشد؟ خب وقتي اعتياد آمد، ديگر زنانه و مردانه ندارد. ما در مجلس به مسائل اجتماعي توجه داريم. طرح جامع توانمندسازي زنان را هم تصويب كردهايم و اميدواريم با اجراي اين طرح شاخصهاي حوزه زنان بهبود يابد.
مشخصا در موضوع ازدواج كودكان كه پيامدهاي اجتماعي زيادي هم دارد؛ كار به كجا رسيده است؟
ازدواج كودكان ممكن است از نظر من و شما مساله اجتماعي باشد اما خيليها اصلا اين را مساله نميدانند. ما در حوزه قانونگذاري به نظرمان آمد كه بايد كاري كنيم تا جلوي ازدواج كودكان در سن پايين را بگيريم. اما خيليها ميگويند كار شما درست نيست. مركز پژوهشهاي مجلس ميگويد سن رابطه جنسي در ايران به ١١ سال رسيده آن وقت شما ميخواهيد قانون تصويب كنيد كه زير ١٣ سال ازدواج رخ ندهد؟! خب ببينيد اين نگاه چقدر عاميانه است.
كسي كه رابطه فراقانوني دارد لزوما مسالهاش ازدواج نيست. ما ميخواهيم كودكاني كه به زور و با اجبار خانواده به ازدواج تن ميدهند را از اين وضعيت نجات دهيم. اين بچهها دارند آسيب ميبينند. من مسلمانم. در دين ما گفته شده اگر يك مسلمان كشته شود مثل اين است كه تمام مسلمانان كشته شدهاند. اگر يك دختر به زور ازدواج كند منِ نماينده وظيفه دارم كه جلوي آن را بگيرم. اميدوارم به زودي طرح را نهايي كنيم و به مجلس بدهيم كه زير ١٣ سال نتواند ازدواج رخ دهد. بين ١٣ تا ١٥ سال با اذن پدر باشد و سن قانوني ازدواج هم ١٥ سال باشد. الان ١٣ سال حداقل است و تا هشت نه سال هم به اذن پدر بستگي دارد كه شيوع دارد. من نظرم اين است كه خيلي از اين ازدواجها با انگيزه مالي پدران شكل ميگيرد. اما مركز پژوهشهاي مجلس چنين نظري ندارد.
مركز پژوهشها نظرش چيست؟
آنها ميگويند زمينه فرهنگي و اجتماعي منجر به چنين ازدواجهايي ميشود و ما بايد بتوانيم از نظر اجتماعي آگاهي بدهيم و وضعيت مردم را ارتقا دهيم. خب اين حرف درستي است اما نبايد نافي اين باشد كه منِ قانونگذار از ظرفيت قانونگذاري استفاده نكنم. همه ميدانستيم بستن كمربند ايمني كار درستي است اما تا وقتي به قانون تبديل نشد كمتر كسي به بستن كمربند تن ميداد. ما از نظر قانوني بايد زمينهاش را فراهم كنيم كه قوه قضاييه هم بتواند مجازاتهاي دقيقي را اعمال كند.
اين قوانين پر حاشيه معمولا نيازمند تعامل مجلس با نهادهاي بيروني و از همه گرايشهاست. آيا اين را در دستور كار قرار دادهايد؟
ما از حوزه مشورت گرفتهايم. از بسياري دستگاهها هم دعوت ميكنيم كه نظر مشورتي بدهند. اين كار را بيشتر هم خواهيم كرد. من به نظرم رسيد كه از شوراي فرهنگي اجتماعي زنان هم دعوت كنيم و نظر آنها را هم بشنويم. الان يك سوء برداشت پيش آمده و تصور ميكنند ما ميخواهيم سن ازدواج را به ١٨ سال برسانيم. هر چند مطلوب ما اين است اما شرايط اجتماعي فعلا اجازه نميدهد.
به نظر ميرسد با شوراي فرهنگي اجتماعي زنان به اندازه كافي گفتوگو نداريد؟
راستش نگاه سياسي موجب شده است كه دوستان در شوراي فرهنگي اجتماعي زنان با ما احساس تقابل كنند. مثلا چون ما اصلاحطلبيم با ما خيلي تعامل ندارند.
خب شما براي تعامل و گفتوگو قدم برداشتهايد؟
ما الان در جلسات فراكسيون خانمها را دعوت ميكنيم. هنوز شوراي فرهنگي اجتماعي زنان مرا نپذيرفتهاند. شنيدهام گاهي در جلساتشان درباره اظهارنظرهاي من پاورپوينت تهيه شده و عليه من اظهارنظر ميكنند. (ميخندد) اما من و همكارانم در فراكسيون براي گفتوگو با همه آمادهايم.
نظر شوراي نگهبان درباره طرح افزايش سن ازدواج چيست؟
خيلي اميدوارم كه شوراي نگهبان مصوبه را رد نكند. ما دلايل متقن علمي و بهداشتي زيادي در اين رابطه داريم.
آموزش و پرورش چهار استان هرمزگان، كرمان، سيستان و بلوچستان و آذربايجان غربي را به عنوان استانهاي نيازمند برنامهريزي فوري براي كودكان بازمانده از تحصيل با تمركز بر دختران اعلام كرده است. يكي از دلايل بازماندن از تحصيل هم به ازدواج در سن كودكي مربوط است. آيا در اين قانون تكليفي براي اين استانها ديده شده است؟
نه ما هنوز در مرحله كارشناسي هستيم و چيزي را تصويب نكردهايم. ولي بعيد ميدانم اصلا وارد اين حوزه شويم. سعي ميكنيم براي اينكه كار زمان بر نشود يك «ماده واحده» به مجلس ارايه كنيم كه زودتر در صحن مطرح و تصويب شود.
- 17
- 2