جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۰:۰۷ - ۲۶ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۳۹۹۸
زنان، جوانان و خانواده

مردی که تحمل جعبه سازی همسرش را ندارد

دادخواست,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان

مرد جوان که بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک دادخواست طلاق همسرش را به دادگاه تقدیم کرده بود، علت این تصمیم را مخالفت با کار کردن همسرش اعلام کرد. شغل زن بسته‌بندی جعبه در خانه بود، کاری که فقط ۱۰۰ هزار تومان برایش درآمد داشت.

 

ظهر یکی از روزهای آخر آبان که تهران هوایی بسیار سرد را تجربه می‌کرد در یک کوچه باریک پردرخت، زنگ خانه «عذرا» به صدا درآمد. زن جوان تصور کرد که از شرکت بسته‌بندی جعبه‌های کادو، برای تحویل سفارشات جدید آمده‌اند. اما از حرف‌های پسر خردسالش دریافت که مأمور ابلاغ دادگستری برایش احضاریه‌ای آورده است، برگه‌ای که نشان می‌داد شوهرش درخواست طلاق داده است.

 

 

بعد از دو هفته، زوج جوان در شعبه ۲۴۴ دادگاه خانواده حاضر شده بودند. به محض ورود آنها  قاضی «حمیدرضا رستمی» اسمشان را خواند و سپس رو به «ناصر» همسر زن جوان کرد و گفت:«چه اتفاقی افتاده که بعد از یک دهه زندگی مشترک تصمیم گرفتید همسرتان را طلاق دهید؟»

 

مرد که قدری چاق بود و بسختی می‌توانست خود را جا به جا کند، جواب داد:« دوست ندارم زنم کار کند. یک سال است این حرف را می‌زنم ولی گوشش بدهکار نیست. آخر این هم شد، کار؟ از خروس خوان تا بوق سگ در خانه جعبه درست می‌کند، اما دریغ از یک ریال عایدی. دم ظهر که از سر کارم به خانه می‌آیم، دینگ! زنگ خانه را می‌زنند و دو مرد قوی هیکل با کلی کاغذ و پارچه و سطل چسب به خانه من می‌آیند و ده بیست تا جعبه را برمی‌دارند و می‌روند... آقای قاضی من نخواهم زنم کار کند باید چه کار کنم؟»

 

قاضی جواب داد:« شغل خودتان چه هست؟» ناصر دوباره گفت:«من مشاور املاکی هستم. الان یکی دو سال است خرید و فروش و اجاره راکد شده، درآمد من هم کمتر شده. من نه پدر پولدار دارم و نه پدرزن پولدار. از همان وقت ایشان شروع کرده به غر زدن. خب ندارم. چه کنم؟ خاله من در شمال شهر زندگی می‌کند. آنجا پرتقال می‌خرد ۱۳ هزار تومان، من پایین شهر از وانتی می‌خرم سه هزار تومن. اما دست خالی به خانه نمی‌روم. صد بار گفتم؛ خانم کم می‌خوریم گرد می‌خوابیم. منت کسی را نمی‌کشیم.»

 

عذرا نگاهی به همسرش کرد و با نیشخند گفت:«تو کم می‌خوری؟!»

 ناصر هم به تندی جواب داد:«آقای قاضی، زنم راست می‌گوید، من تا دو تا بشقاب نخورم از سر سفره بلند نمی‌شوم. عدس پلو اگر گوشت چرخ کرده نداشته باشد لب نمی‌زنم. از سیر تا پیاز خانه را خودم می‌خرم. اما خلق و خوی من هم همین است؛ دوست ندارم همسرم کار کند. صد بار گفته‌ام از این جعبه‌سازی چقدر درمی آوری؟ من خودم آن را می‌پردازم. خیال می‌کنم به جای ۸۰۰ هزار تومان، ۹۰۰ هزار تومان اجاره داده ام. اما از این گوش می‌گیرد و از آن یکی در می‌کند. مرد هم مردهای قدیم...» وقتی سکوت در اتاق سایه انداخت، زن به حرف آمد و با آرامش گفت:«آقای قاضی، مشکل ما این ۱۰۰ هزار تومان درآمد و کار من نیست.

 

این آقا پیش همه خوش اخلاق است جز پیش من. ۱۰ سال است ازدواج کرده ایم، اما هنوز ودیعه اجاره ما از ۱۰ میلیون تومان بالاتر نرفته. خودش هم که درآمد حسابی ندارد. اجازه هم نمی‌دهد من کار کنم؟ بنابراین تصمیم گرفتم در خانه کار کنم تا حرف و بحثی هم پیش نیاید. باور کنید همین شندرغاز هم با هزار منت و دردسر به ما می‌پردازند، اما من تحمل می‌کنم تا بتوانم پسرم را یک بار شهر بازی ببرم یا اگر اسباب بازی خواست برایش بخرم.»

 

 لحظه‌ای سکوت کرد و ادامه داد:«یک روز می‌گوید درآمدت را چه کار می‌کنی؟ یک روز می‌پرسد چرا تلگرام داری؟ یک روز می‌گوید چرا با تلگرام وقت تلف می‌کنی؟ خب من چه کار کنم، وقتی که  معلم مدرسه درس‌ها را با تلگرام به اطلاع والدین می‌رساند؟»

 

 قاضی که متوجه شده بود مشکل مهمی در میان زوج جوان نیست، آنها را به مدارا و همدلی دعوت کرد و تأکید کرد با مشاوره و ریش سفیدی بزرگترها مشکلات را رفع کنند و به خانه برگردند. اما مرد گفت:«شاید حرف‌های من درست نباشد، اما من دوست ندارم زنم کار کند. دوست ندارم سرش به گوشی باشد. دوست ندارم زیر منت زن باشم!»

قاضی نگاهی به پرونده آنها انداخت و گفت:«ظاهراً مهریه همسرتان ۵ سکه طلا و یک سفر زیارتی است.

 

بعلاوه اجرت المثل سال‌های زندگی که به ایشان باید بپردازید. از آنجایی که هنوز با هم زندگی می‌کنید بحث نفقه هم ظاهراً ندارید.» اما ناصر بلند شد و جواب داد:«فکر می‌کنم حدود ۳۰ میلیون تومانی باید بپردازم. البته نمی‌توانم همه آن را یکجا بپردازم.» قاضی هم تأکید کرد که با هم به توافق برسند و با معرفی داور نظر آنها را ضمیمه پرونده کنند تا رأی لازم را صادر کند. قبل از آنکه زن و شوهر از دادگاه خارج شوند، عذرا به سمت میز محکمه آمد و گفت:«می دانید چرا فقط ۵ سکه مهریه‌ام کرد؟ چون تازه طلاق گرفته بودم و به حرف‌هایش اعتماد کردم. فکر می‌کردم در ازدواج اولم بدشانسی آورده‌ام». ناصر هم رو به همسرش گفت:«من هم به خاطر تو قید خانواده‌ام را زدم و بدون اجازه آنها ازدواج کردم. حتی نتوانستم یک بار لباس دامادی تنم کنم.»

 

قاضی درحالی که از زن و شوهر جوان می‌خواست تا در این باره بیشتر فکر کنند آنها را به داور ارجاع داد.

 

 

 

iran-newspaper.com
  • 17
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش