زمانی که رضایت زناشویی وجود ندارد و خانواده از کارکرد مناسب برخوردار نیست زوجین در ادامه زندگی مشترک مشکلات زیادی پیش رو خواهند داشت. عدم وجود رضایت زناشویی در زوجین آنها را بر این میدارد که بهدنبال چالشها و اختلافات فی مابین، به طلاق بهعنوان راهحلی برای رهایی از این موقعیت تنشزا فکر کنند.
براین اساس طلاق به دو گونه اتفاق میافتد .طلاق آشکار : که در آن زوجین بهطور قانونی با ابطال سند ازدواج از یکدیگر جدا میشوند. طلاق پنهان ( عاطفی) : طلاقهایی که بسیاری از ویژگیهای طلاق آشکار را دارند. اما بهدلیل موانع فرهنگی، معنوی و ... بدون ابطال ازدواج رخ میدهد. طلاق عاطفی میتواند طیفی از قهرهای ساده تا مشاجرات جدی و درگیریهای فیزیکی را در بر گیرد.یکی از مسائل مهمی که در طلاق عاطفی رخ میدهد این است که چون نیازهای زوجین توسط یکدیگر بر آورده نمیشود هریک از آنها رفته رفته به جای وجوه مشترک به اختلافات و نقاط ضعف دیگری میاندیشند.
مهمترین نکتهای که توجه به آن میتواند مانع از بروز بسیاری از جداییهای عاطفی شود این است که همسران در شناخت و بر طرف کردن نیازهای عاطفی یکدیگر و فرزندان موفق شوند.
در طلاق عاطفی فرزندان چه شرایطی را تجربه میکنند؟
خانواده دارای کارکردهای متعدد از جمله کارکرد اجتماعی ، اقتصادی ، معنوی و ... است . در طلاق عاطفی این کارکردها مختل شده و بسیاری از نقشها و روابط سالم بین اعضای خانواده رخ نمیدهد و متاسفانه فرزندان بیش از سایرین این تنش را دریافت میکنند.
در تحقیقات طولی که در کشورهای مختلف از جمله ایران بهعملآمده نشان میدهد که اگر محیط خانواده محیط پر تنش و پر از کشمکش و درگیری باشد و کارکردهای خانواده و وظایف و نقشها مختل شود، فرزندانی که در این محیط رشد میکنند نسبت به بچههایی که والدین آنها از هم طلاق رسمی گرفتهاند سلامت روانی کمتری خواهند داشت.
والدین مسئول به دنیا آمدن فرزندان هستند پس وظیفه دارند تا آنجایی که میتوانند در خوشبختی آنها بکوشند برای خوشبخت کردن آنها تنها خرید اسباب بازیهای گران و غیره کافی نیست، عاملی که فرزندان را خوشبخت میکند این است که آنها احساس کنند در فضایی سرشار از عشق و علاقه زندگی میکنند. بدترین آسیب برای آنها این است که زندگی زناشویی والدین را دوست داشتنی نبینند . چون کودکان نیاز به دوست داشته شدن دارند و همینطور نیاز دارند که والدین هم یکدیگر را دوست بدارند.
طلاق عاطفی چه تاثیری روی فرزندان میگذارد؟
به طور کلی احساس ناامنی و هراس از آینده ،ترس از ترک شدن ، طرد شدگی، احساس گناه ، اندوه ، اضطراب ، افسردگی، خشم ،کاهش رشد مغز، استرس، ویران شدن اعتماد به نفس، از بین رفتن اعتماد کودک به والدین، ایجاد پرخاشگری و اندوه، گوشهای از این آسیب هاست که پژوهشگران از آن اطلاع پیدا کردهاند.
در حال حاضر خطاهای شایع فرزندپروری در حین طلاق عاطفی چه مواردی هستند؟
به طور کلی هنگام وقوع طلاق عاطفی زوجین، در فرزند پروری دچار خطاهایی میشوند که یکی از آنها تله نردبانی است .به این معنی که گاهی کودک خواسته نابجایی دارد که والدین ابتدا با آن مخالفت میکنند اما وقتی کودک برای رسیدن به این خواسته از رفتارهای نامطلوب دیگری مانند اصرار، گریه، قشقرق و... استفاده میکند پدر و مادر کوتاه میآیند و با خواسته کودک موافقت میکنند.یکی دیگر از این خطاها پیامهای هیجانی است .یعنی بسیاری از اوقات ،والدین در مورد کودک کلمات یا جملاتی به کار میبرند که تمامیت وجودی او را زیر سوال میبرد و میتواند انواع احساسهای منفی را در او بیدار کند.
آنان به جای آنکه در مورد رفتار کودک قضاوت کنند درباره خصوصیتهای شخصیتی یا اخلاقی او نظر میدهند. در این شرایط کودک بهدلیل احساس خجالت، شرمندگی یا گناهی که پیدا میکند ممکن است دستوری را که به او دادهاند انجام بدهد. اما در درازمدت از این احساسهای ناخوشایند آزار میبیند و احتمال همکاری و فرمانبرداری اش کم میشود. بی ثباتی در واکنش والدین هم یکی دیگر از این خطاها است که به کودک آسیبهای روحی وارد میکند به والدین توصیه میشود که در زمان عصبانیت، فرزند خود را تنبیه یا موعظه نکنند چون او تصور میکند آنها دارند با استفاده از او عصبانیت خود را از بین میبرند؛ نه آنکه از یک حقیقت با ارزش سخن بگویند.
چه توصیههایی برای پیشگیری از وقوع طلاق عاطفی دارید ؟
زوجین دست از تلاش برای تغییر دادن یکدیگر بردارند.
اولویتهای شان را تغییر دهند.
در دعوا دنبال مقصر نگردند و هر کدام در حل مساله خود را سهیم بدانند .
انعطاف پذیر و واقع گرا باشند و در نهایت اعتقادشان بر این باشد که از طبیعت درس بگیرند.
در مقابل همسر خود سریع واکنش نشان ندهند .
به جای آنکه حس هایشان را تعطیل کنند، بهتر است که بهدنبال فعال سازی حواسهای خود باشند.
و در نهایت زوج درمانی هم راهکاری مناسب برای کاهش طلاق عاطفی میباشد.
در صورت وجود اختلاف در زندگی زناشویی کدام یک از انواع طلاق را توصیه میکنید؟
تحقیقات زیادی نشان داده که طلاق ،تجربه سختی برای فرزندان به وجود میآورد . اما با این وجود ، در زمانهایی طلاق رسمی گاهی به مراتب بهتر از حضور کودکان در محیطی توأم با خشونت، اهانت، خشم و نارضایتی عمیق است. وقتی والدین در یک ازدواج نامناسب باقی میمانند . فرزندان در یک دور بیپایان حاکم بر طلاق عاطفی یعنی مواجهه با اختلافات، خشم، غم و حتی نفرت گرفتار میشوند . ازدواج نامناسبی که فقط بهخاطر فرزندان حفظ میشود، مانند یک زخم باز هست که مدام آسیب جدیدی به آن وارد میشود.
رشد کردن در محیطی که در آن عشق نیست آسیب دائمی به کودکان خواهد زد. اما طلاق رسمی شرایط عاطفی نسبتا آرام تر را برای کودکان مهیا میکند زیرا زندگی کردن در خانهای که در آن دعواهای دائمی نیست بهتر از زندگی در خانهای است که در آن دعواهای همیشگی وجود دارد .اما خانوادههایی که در آنها نقشها و کارکردهای خانواده حفظ شده اما ابعاد عاطفی و صمیمیت در خانواده وجود ندارد و تنش ، درگیری ، اختلاف در اینگونه خانوادهها خیلی مشهود نیست بهتر است که والدین از هم جدا نشوند.
- 12
- 4