مبارزه با فساد کلیدواژهای است که از زمان روی کارآمدن رئیس جدید قوه قضائیه مرتب تکرار میشود و عزم این قوه نیز بر همین امر است که بهطور جدی با مفاسد اقتصادی برخورد کند. هر چند برخی حقوقدانان و کارشناسان بر این عقیدهاند که روش در پیش گرفته شده از سوی دستگاه قضا مبارزه با شخص مفسد است؛ نه مبارزه با فساد. در تعریف مبارزه با فساد گفته میشود؛ مبارزه با فساد مبارزه با ریشهها بسترها و زمینههای بروز و ایجاد فساد است.
از این جهت زمانی بر فساد غلبه کردیم که اساسا نگذاریم فسادی ایجاد شود، اما اینکه با برخی غفلتها و عدم نظارتهای لازم فساد بروز و ظهور کرد، گسترش یافت و مساله جامعه شد دیگر مبارزهها با مفسدین خواهد بود نه بسترهای فساد. با این حال عزم مبارزه در دستگاه قضائی موجبات خوشحالی است، اما به شرطی که به گفته آیتا... رئیسی دستگاه قضا در درون خود با فساد مواجه نباشد. دستگیری برخی قضات، معاون اجرایی حوزه ریاست دستگاه قضا و اخیرا نیز معاون سازمان بازرسی کل کشور نشان میدهد که دستگاه قضائی خود نیز با فساد درونی مواجه است که اگر به موقع علاج و درمان نشود شاید ضررهای جبران ناپذیری وارد کند. گرچه این فقط قوه قضائیه نیست که با فساد روبهروست و این آسیب بنیان کن در دستگاههای اجرایی و تقنینی نیز به انحای مختلف موجود است. پولهای کثیف در انتخابات مجلس نکتهای است که سالهاست در مورد آن و لزوم برخورد با این پولها بحث میشود. از طرف دیگر امروز و با مشاهده چنین اتفاقات و رویکردهایی جامعه بیش از گذشته کماعتماد و نسبت به آینده نامعلوم خود نگران است.
لذا مسئولان برای اینکه بتوانند اعتماد اجتماعی را افزایش داده و جامعه را برای آیندهای روشن امیدوار کنند باید به اعمال اعتمادزا دست زده و نیز تجدید نظری اساسی در عملکردها و رویکردهای خود داشته باشند. در این راستا برای بررسی شکست یا موفقیت دستگاه قضا در مبارزه با فساد، فساد درونی قوه قضائیه و ارتباط این رویکرد با اعتماد اجتماعی «آرمان ملی» با نعمت احمدی حقوقدان، وکیل پایه یک دادگستری و استاد دانشگاه به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
چندي است که دستگاه قضائي بهطور جدي به مقوله مبارزه با فساد پرداخته، ارتباط اين عملکرد قوه قضائيه با اعتماد و باور اجتماعي را چگونه بررسي ميکنيد؟
بدون تعارف بايد بگويم که دادگستري مجبور به پوست اندازي و جلب اعتماد مردم است، چراکه اگر اين پوستاندازي و جلب اعتماد شکل نگيرد با تکيه بر همين وقايعي که بر دادگستري رفته نبايد انتظار داشته باشد که مردم به دستگاه قضائي اعتماد داشته باشند. در اختلاف اخيري که بين دو رئيس پيشين قوه پديد آمد، آقاي لاريجاني گفت سينه من صندوقچه اسرار تخلفات برخي آقازادهها، مديران و... است. چنين مواردي است که موجب افزايش نگرانيها ميشود و اعتماد مردم را خدشهدار ميکند. بهنظر من برابر قانون مجازات اسلامي موجود بايد در اين زمينه روشنگري کرد و پاسخگو بود. کسي که جرمي را ديده، از آن مطلع باشد و آن را اعلام نکند قانون برايش تعيين و تکليف کرده، اما چنين مسائلي اعتماد جامعه را تحت تاثير قرار ميدهد. مردم ميگويند وقتي يک مسئول عاليرتبه ميگويد سينه من صندوقچه اسرار است، چه توقعي بايد از سايرين داشت؟ از طرف ديگر ميبينيم در طول اين مدت برخي از آقاي طبري معاون اجرايي قوه قضائيه گرفته تا يک قاضي که پس از آقاي مرتضوي درباره رسانهها بيشترين حاشيهها را پديد آورد، هر کدام بهنحوي با برخوردهاي قضائي روبهرو شدهاند. در دوران آقاي مرتضوي روزنامهها به آن صورت با توقيف مواجه شدند و در عين حال سرنوشتش را ديديم. پس از او نيز آقاي بيژن قاسمزاده آمد و مسائلي از اين دست پديد آمد و دستور فيلترينگ تلگرام را صادر کرد. هنوز هم درباره اين فيلترينگ حاشيههايي وجود دارد و موارد متعددي هست که بايد براي مردم روشن شود. مردم از طريق تلگرام براي خود شغل ايجاد کرده بودند. من چندين گروه و شرکت را ميشناختم که از طريق تلگرام ارتزاق ميکردند، اما آقاي قاسمزاده تلگرام را بست. با فيلتر شدن تلگرام و از فرداي همان روز فيلترشکنها فعال شدند.
چندي پيش رئيس قوه قضائيه گفته بود که بايد فساد دروني قوه قضائيه را از بين ببريم؛ اساسا چه شده که دستگاه قضائي که خود بايد مقابله با فساد کند درگير فساد داخلي ميشود؟
من معتقدم در نصب و انتصاب قضات آن دقتي که لازمه عدالت است صورت نگرفته. مثلا جواني مثل آقاي مرتضوي بدون اينکه حتي ۲ حکم صادر کرده باشد يا نظريه حقوقي خوبي داشته باشد، دفعتا رشد ميکند و دادستان تهران ميشود. يا آقاي بيژن قاسمزاده که سابقه چندان روشني از او در دست نداريم، در بسياري از موضوعات بازپرس ويژه ميشود. در مقابل بسياري از قضات شريف، برخي نيز در عملکرد خود کوتاهي کردهاند. وقتي رئيس قوه قضائيه ميگويد که رشوههاي رد و بدل شده در دستگاه قضائي مثل آپارتمان ۶۰۰ متري و ويلاي ۴۰۰۰ متري در شمال بهتآور است، چه بايد گفت؟ اين قضاتي که منصوب شدند، پروندههايي که ارجاع شده و نوع رسيدگيهاي صورت گرفته در دستگاه قضائي باعث سلب اعتماد ميشوند والا دستگاه قضائي ۱۰هزار قاضي دارد که همه به يک شکل نيستند. بسياري از قضات زحمتکش و شريف هستند که خيلي از آنها دانشجوي خود ما بودند و به سلامت نفس و عمل آنها اعتماد کامل وجود دارد. ولي اين افراد اين تخلفات را انجام ميدهند، آپارتمانهاي ۶۰۰ متري و ويلاهاي ۴۰۰۰ متري ميگيرند و احکام آنچناني صادر ميکنند، آقاي خاوري را فراري ميدهند، پرونده دکلها را آنچنان ميبندند و روي معوقات بانکي سکوت ميکنند، اما بازهم نميبينيم که در تغييرات دستگاه قضائي کنار گذاشته شده، حداقل جابهجا شوند يا از شعبات رسيدگيهاي ويژه کنار بروند. البته اين قصور از قضاتي است که در انتصاب اين افراد به شعبات ويژه دقت و نظات لازم را ندارند. در پاسخ به پرسش شما ميتوان اينگونه گفت که علت درگيري دستگاه قضائي با فساد قضاتي هستند که وجهه اين دستگاه را مخدوش ميکنند.
هر چقدر از ابتداي انقلاب و آرمانها و اهداف فاصله گرفته و به جلو آمدهايم اعتماد عمومي جامعه نسبتا کاهش يافته و کمرنگتر شده، علت اين امر را چه ميدانيد؟
براي پاسخ به اين سوال من به دو واقعه از دو مجلس اشاره ميکنم که خود گوياي چرايي اين کاهش اعتماد است. در مجلس اول در واقعه هفت تير که شهيد بهشتي به همراه هفتاد و دو نفر به شهادت رسيدند، تعداد زيادي از شهدا نماينده مجلس بودند تا جايي که داشت مجلس از اکثريت ميافتاد و مجروحين حادثه هفت تير را با برانکارد از بيمارستان به مجلس بردند تا از اکثريت نيفتند. آن زمان در جيب نماينده مجلس زير صد تومان پول بود، اما در مجلس فعلي که کشور در آرامش کامل بسر ميبرد از خانه يک نماينده مجلس ۲۵۰هزار يورو به اضافه ۴۰۰ميليون پول نقد به سرقت ميرود و شکايت ميکند، اما زماني که با واکنش تند فضاي مجازي مواجه ميشود ميگويد که چنين رقمي در کار نبوده است. يا دو نماينده کميسيون صنايع مجلس در کار فروش اتومبيل تخلف ميکنند و وثيقه ۱۰ميلياردي برايشان صادر ميشود و به طرفهالعيني وثيقه را ميپردازند، آزاد ميشوند و در مجلس مينشينند. از همين دو واقعه ميتوان ديد که از ابتداي انقلاب تاکنون چه اتفاقي افتاده است. مديريت بسته شد، گردش مديران تعطيل شد و گزينشها کاملا به سمتي رفت که چنين نمايندگاني از آن بيرون بيايند. اينها باعث شد معيارهايي براي انتخاب مديران در نظر بگيرند که آن معيارهاي دوگانه باعث شد افراد خدوم اوليه که با انگيزههاي انقلابي ميآمدند امروز براي رسيدن به نمايندگي مجلس مهمانيها، حوالهها و تراولهاي آنچناني بدهند. يعني اگر همه حقوق نمايندگان مجلس را در ۴ سال ۵۰۰ميليون تومان در نظر بگيريم نمايندگان براي رسيدن به اين جايگاه چندميليارد هزينه ميکنند و بالطبع نتيجهاش نيز همين شرايط فعلي خواهد شد.
با وجود اينکه ۵ ماه تا انتخابات مجلس يازدهم زمان داريم بسياري از وجود پولهاي کثيف و تاثير آن در انتخابات سخن ميگويند؛ از ديد شما راهکار مقابله با اين نوع از فساد در فرايند انتخابات چيست؟
هر چند خيليها نسبت به وجود پول کثيف در انتخابات اعتقاد دارند، اما من نگراني بيشتري دارم. يک نمايندهاي در طول ۴ سال ماهي ۲۰ميليون تومان نيز دريافت کند در مجموع يکميليارد تومان خواهد داشت. اما زماني که هزينههاي آنچناني ميکنند اين هزينهها از کجاست؟ وقتي برخي مسئولان سابق وضع و اوضاعي دارند که انسان از ديدنش هاج و واج ميماند چه توقعي داريم؟ اينها پستهايشان وسيلهاي براي خواستههاي آنچناني است. من معتقدم حتي اگر پول تميز هم باشد طرفي که بخواهد خدمت به مردم و مستضعفين کند آيا تراول ميدهد که رأي بخرد تا وارد مجلس شود؟ پيداست که هدف برخي از نمايندگي و پستهاي دولتي خدمت نيست بلکه کسب منفعت است و براي کسب منفعت سرمايهگذاري ميکنند و کمتر کسي براي خدمت به مردم سرمايهگذاري ميکند.
برخي مطرح ميکنند که بحث مبارزه با فسادي که در دستور کار دستگاه قضائي قرار دارد رنگ و بوي سياسي پيدا کرده و جامعه اعتماد و باور خود را از دست خواهد داد؛ مخصوصا در بحث قانون «از کجا آوردهاي». چه ميزان با اين گزاره موافقيد؟
من معتقدم که مبارزه با فساد در ايران هنوز شکل نگرفته است. مبارزه با فساد مبارزه با منافذ و بسترهاي فساد است. وقتي در دادگاه آقاي ايرواني مطرح ميشود که مبالغ سنگيني به گمرک داده شده، بايد پيگيري کرد که آيا با گمرک برخورد شده است؟ آيا اين مفاسد يکشبه ايجاد شده؟ اين درست نيست؛ وقتي با دواير مالياتي، گمرکي، بيمه و بانکها برخورد شد چه تغييراتي در ساختار اين سازمانها صورت گرفت. بهنظر من اين مبارزه آنقدر ارزش و اهميت دارد که به هيچوجه مقطعي نباشد. اگر به جاي برخورد با ريشهها با مفسد برخورد شود، مبارزه ما مقطعي خواهد بود. از سوي ديگر اين بسيار مهم است، تا زماني که نهادهاي ناظر خودشان منافذ فساد را مسدود نکنند جامعه به اطمينان کامل نخواهد رسيد که مبارزه با فساد جنبه جناحي و تسويه حساب نيست. اکنون با شخص آقاي فريدون برخورد شده، اما آيا جلوي بستري که موجب شد وي دست به چنين تخلفي بزند نيز گرفته شده است؟ اگر برخورد شود آن زمان ميتوان گفت که مبارزه با فساد صورت گرفته و موفق بوده است. تا زماني که به مناصب به چشم صندلي قدرت بنگريم و برداشتها را حق طبيعي بدانيم اين ذهنيت در جامعه وجود خواهد داشت که عدهاي خود را طلبکار ميدانند. بايد اين ذهنيت پاک شود که تمام مناصب در کشور نه صندلي قدرت که صندلي خدمت است. وقتي که به چشم قدرت به اين صندلي نگريسته شود مسلما خروجي بهتر از اين شرايط حاضر بيرون نميدهد. لذا بايد مبارزه با مفسد را به سمت وسوي مبارزه با فساد سوق دهيم.
بسياري معتقدند که اگر نظارتها دقيق و با جديت صورت بگيرد اصلا زمينهاي براي بروز فساد فراهم نميشود؛ ارزيابي شما از لزوم نظارتها بر مقابله با فساد چگونه است؟
بهنظر من وقتي که معاون سازمان بازرسي کل کشور دستگير ميشود يعني نظارتها دقيق و موثر نبوده است. وقتي خبر بازداشت آقاي طبري معاون اجرايي دفتر حوزه رياست قوه قضائيه منتشر ميشود، بايد نگران بود که آيا نظارت بر مبارزه با فساد به درستي صورت ميگيرد يا نه. معناي ديگر اين حرفها اين است که بايد بسيار مواظب بود که بخشهاي نظارتي دچار فساد نشوند. آقاي خاوري فرار ميکند و هيچکس نظارتي بر اين فرايند نداشته که وي چنين تخلفات گستردهاي انجام دهد. روزي فکر ميکرديم که آقاي خاوري در پرونده مهآفريد تخلف کرده، اما در دادگاه اخير ديديم که چندهزارميليارد آقاي ايرواني به او پول داده است. متاسفانه با اين دستگيريهاي اخير پيداست که بخشهايي از دستگاه نظارتي با اشکالاتي مواجه است.
با اين حساب راهکارهاي اعتمادزا و اعتمادساز جامعه را چه چيزهايي ميدانيد؟
مردم بايد واقعيتها را به چشم ببينند. تا وقتي مردم حقيقت را با تمام وجود خود لمس نکنند آن را باور نخواهند کرد. اگر مسئولان ميخواهند کاهش اعتماد عمومي را متوقف کنند، بايد شرايط را فراهم کنند. با دستمال کثيف نميتوان شيشه را پاک کرد. همه بخشهاي حاکميتي از دولت، مجلس و قوه قضائيه بايد رويکرد خود را حل مشکلات مردم قرار دهند و به جاي حرف بيشتر عمل کنند. امروز جامعه از اختلاف طبقاتي فساد، تبعيض و مشکلات معيشتي ناراحت است و برخي ناکارآمديها را در حل اين مشکلات از چشم مسئولان ميبيند. بهتر است تا اين اعتماد کمتر و اين فاصله بيشتر نشده، مشکلات با درايت و مديريت حل و فصل شوند.
حمید شجاعی
- 14
- 1
درویش علی کولاییان
۱۳۹۸/۷/۲۲ - ۶:۳۱
Permalink