اکبر طبری یکی از بانفوذترین افراد در قوه قضائیه بود که با آمدن آیتا... سیدابراهیم رئیسی در راس این قوه، کنار گذاشته شد و پس از تحقیق و بررسی اولیه در اواسط سال ۹۸ به اتهامات اقتصادی بازداشت شد. اکنون دادگاه او در حال برگزاری است و بهنظر میرسد ارادهای جدی برای برخورد با فساد درون قوه قضائیه وجود دارد. روز دوشنبه سومین جلسه رسیدگی به اتهامات اکبر طبری و متهمان دیگر این پرونده، در شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی بابایی برگزار شد. پرونده اکبر طبری ۲۲ متهم دارد که از میان آنها برخی همچون غلامرضا منصوری، قاضی وقت اجرائیات شهرستان لواسانات و بیژن قاسمزاده، بازپرس سابق دادسرای فرهنگ و رسانه، پیش از این در قوه قضائیه شاغل بودند.
«آرمان ملی» برای بررسی اقدامات و اتهامات اکبر طبری با نعمت احمدی، حقوقدان و وکیل دادگستری به گفتوگو پرداخته است. او میگوید اگر به ساختار دادگستری نگاه کنید، خواهید دید که قضاتش قضات زحمتکش و سالمی هستند اما تنها چند نفری محدود مثل طبری پیدا میشوند و با حضور در کانون قدرت، حرمت دستگاه قضا را از بین میبرند. احمدی تاکید دارد منافذ مورداستفاده این افراد برای ارتکاب اعمال خلاف قانون باید مسدود شود. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
تحليل شما از دادگاه آقاي طبري چيست و آيا برگزاري اين دادگاه نشان ميدهد که قوه قضائيه درحال يک تغيير کلي يا پوستاندازي جدي است؟
به باور من، پوستاندازي جدي خير، اما اينکه يک ارادهاي پيدا شده است و يکي از عاليترين مقامات در دستگاه قضائي تحت تعقيب قرار گرفته و با لباس زنداني در صحن دادگاه حاضر شده باعث اميدواري است. طبق گفتههاي آقاي قهرماني، نماينده دادستاني اين پرونده مفتوح است و ميتوان اميدوار بود که بخشهاي مغفول پرونده مورد رسيدگي قرار گيرد تا زواياي پنهان آن کشف شود. کساني که در اين سالها با قوه قضائيه سروکار داشتهاند، طبري را از زمان آيتا... شاهرودي ميشناسند و ميدانند که او شهره بود به اينکه هر کار ناشدهاي را ميتواند انجام دهد. من بهکرات از موکلينم شنيدم که ميپرسيدند شما ارتباطي با آقاي طبري نداريد و پاسخ من اين بود که جز قانون با کسي ارتباط ندارم.
متهم چرا اين مدت طولاني بدون افشا شدن فعاليتهايش به کار ادامه داد؟
شما اگر به ساختار دادگستري نگاه کنيد، خواهيد ديد که قضاتش قضات زحمتکش و سالمي هستند اما تنها چند نفري محدود مثل طبري پيدا ميشوند و با حضور در کانون قدرت، حرمت دستگاه قضا را از بين ميبرند. سوال اينجاست اگر آقاي طبري هنرپيشه بوده و توانسته تا لحظات آخر رئيس سابق را دور بزند، چرا زماني که جامعه به او مشکوک شد و برخي در داخل درصدد بررسي اين موضوع برآمدند، اعلام شد مشکلي در پرونده او وجود ندارد؟ مساله آقاي طبري چيزي نبود که پنهان باشد و طي بررسيهاي دقيق مشخص نشود که او چه کرده است.
زمينههاي فعاليت آقاي طبري در قوه قضائيه چه بود؟
طي نه سالي که ايشان در قوه قضائيه بود، به لحاظ آشفتگي که در سيستم قضائي پيش آمد، من کمتر کار ميگرفتم و آمار کارم پيداست. آشفتگي به اين معنا که دلال پيدا شده بود و احکام خريد و فروش ميشد؛ يعني همان کارهايي که آقاي طبري ميکرد و از کانال ماده ۴۷۷ آيين دادرسي کيفري استفاده ميشد. بسياري از افراد مدعي بودند ما با مجموعه دفتر مرتبطيم. اين موضوع در حد وسيعي در قوه قضائيه وجود داشت. بهخاطر وجود وکلايي مانند من و ديگر دوستانمان و اينکه ما را از دور خارج کنند طرح تبصره ماده ۴۸ آيين دادرسي کيفري را هم ارائه کردند که وکلاي پروندهها هم ديگر افرادي مثل ما نباشند. براي اولينبار از زمان مرحوم شهيد بهشتي، موسوي اردبيلي و آيتا... شاهرودي، مقام معظم رهبري پيش از اتمام دوره دوم رياست آقاي لاريجاني آقاي رئيسي را منصوب کرد. ششماه قبل از پايان دوره رياست لاريجاني که درواقع اواخر سال ۹۸ ميشد، چند ماه قبلش رياست قوه قضائيه جابهجا شد.
فکر ميکنيد بعد از اين پرونده مشکلات داخلي دستگاه قضا حل و فصل ميشود؟
اين آقايان بناي کارهايي را گذاشتند که بهنظر من بايد حتما اصلاح شوند. به هر ترتيب، اتاق اکبر طبري کنار اتاق رئيس بود. يکي از راهها، اعمال ماده ۴۷۷ قانون آيين دادرسي کيفري است که با دستور رئيس قوه قضائيه، احکام قطعياي که خلاف بيّن شرع تشخيص داده ميشود، دوباره در ديوان عالي کشور رسيدگي ميشود. بايد اين بخش از پروندههايي که در حوزه رياست مطابق ماده ۴۷۷ دستور مجدد رسيدگي صادر شده، مجددا بررسي شود تا مشخص شود چه تعداد از پروندهها از کانال وي رد شده است. در غير اين صورت، بخشهايي که در امر قضاوت دخالت کرده، قاضي جابهجا کرده و… مشخص است؛ آن بخشي که از جايگاه و موقعيت استفاده شده و اعمال ماده ۴۷۷ آيين دادرسي شده، اکنون و در رسيدگي مغفول مانده است؛ بنابراين اين رسيدگي بهتر است کامل شود، زيرا با وجود تشکيل يک تيم مرکب از قضات، وکلا و کارشناسان دادگستري و انتقال اموال و دخالتهاي متعدد در پروندهها، اصل مطلب لطمه به جايگاه است. اگر روساي وقت از اين تخلفات آگاه نبودهاند، بدا به حال ما؛ بنابراين بخش مغفولمانده پرونده اکبر طبري، بستر است که ماده مذکور دارد و تا زماني که اين بستر حذف نشود، ممکن است افراد ديگري هم در آن رشد کنند و از تراکم کار سوءاستفاده کنند که پشت آن ويلاها، دلارها و... خواهد بود؛ گفتنيهاي ديگري نيز هست که در اين بحث نميگنجد.
ميتوانيد مصداقهايي از کارهاي آقاي طبري را بيان کنيد؟
يکي از کارهايي که در دستگاه قضائي صورت ميگيرد اميدوارم ديگر ادامه پيدا نکند، موضوع ابلاغ ويژه است. از زمان آيتا... يزدي متداول شده است براي بعضي از قضات ابلاغ ويژه صادر ميکنند. بنده در دهه هفتاد در روزنامه سلام مطلبي نوشتم که ابلاغ ويژه در قانون نداريم و ابلاغ ويژه معنا ندارد، اما بهرغم اين تذکر براي يکسري از قضات ابلاغ ويژه در پروندهها صادر ميشد و قاضي احساس قدرقدرتي ميکرد؛ مثلا همين متهم رديف هشتم يا نهم پرونده. شما در مدتي که ايشان در دادسراي رسانه فعال بود ببينيد چه پروندههايي را به جنجال ميبرد؛ از پرونده اميرحسين تتلو گرفته تا پروندههاي روزنامهنگاران. برخورد او با مطبوعات يا دستورش براي فيلترينگ تلگرام بهعنوان يکي از محبوبترين شبکههاي اجتماعي هيچگاه از ياد نخواهد رفت. او اين کارها را انجام ميداد زيرا مدعي بود زماني که ابلاغ ويژه دارد ميتواند هرکاري که دلش ميخواهد انجام دهد. ابلاغ ويژه اين نيست که قاضي اصول دادرسي را کنار بگذارد، حتي در قانون اصلا سخني از ابلاغ ويژه نداريم.
آيا در اين زمينه فکر ميکنيد ضعف قانوني وجود دارد؟
ببينيد يک طريقه فوقالعاده نظارتي تحت عنوان ماده ۴۷۷ درنظر گرفته شده است که اگر رئيس قوهقضائيه تشخيص داد احکام خلاف بين شرع هستند، آن را نقض کند و به ديوانعالي کشور براي بررسي مجدد ارجاع دهد، يا ماده ۴۷۴ که به ديوانعالي کشور اين اجازه را ميدهد اين کار را انجام دهد. اين دو نکته ابزاري براي آقاي طبري شدند. در واقع، نقطه کليدي و لولاي اصلي مفاسد صرفا اعمال نفوذ نبود؛ بلکه در دايره درخواستهاي ماده ۴۷۷ بايد موشکافي صورت گيرد؛ چون در تمام دادگاههاي نظامي، عمومي و غيره ميتوانند اين اصل را اعمال کنند. بهنظر من، اگر بخواهيم نخ تسبيح را پيدا کنيم، بايد کليه دستورهايي را که سابق درباره احکام دادگاهها که تحت ماده ۴۷۷ صادر شده است بررسي کنيم. بايد هياتي براي رديابي نقش او در چنين پروندههايي تشکيل شود. همين الان هم کساني هستند که حاضرند ميليونها تومان خرج کنند تا بتوانند يک دستور از حوزه رياست دريافت کنند. بنابراين با بررسي اين پرونده ميتوان ابعاد آن را در کشور روشن و هم مشکلات قانوني را رفع کرد.
بهنظر شما در اين پرونده خاص چه اقداماتي ميتواند در راستاي مبارزه با فساد به نفع کشور باشد؟
علاوه بر شناسايي پروندههاي كلان جاري كه بايد دستگاه قضائي با توجه به ردوبدل شدن ميلياردي پول در اين جابهجاييها در تحقيقاتي جامع عوامل متخلف را شناسايي كند و قضاتي را كه در اين جابهجاييها با آقاي طبري شريك بودند به محاكمه بكشاند، بايد توجه کرد که كار مهم و اصلي آقاي طبري سود بردن از قوانين موجود و بسته شدن راه احقاق حق در پروندهها و پناه بردن افراد به امثال طبريها است. به يك نمونه كه متاسفانه سوءاستفاده كردند، اشاره ميكنم... باشد كه راه تغيير قانون را بر فساد ببنديم، برابر اصل ۱۵۶ قانون اساسي قوه قضائيه قوهاي است مستقل كه پشتيبان حقوق فردي و اجتماعي و مسئول تحقق بخشيدن به عدالت و عهدهدار وظايفي است كه يكي از آن وظايف – نظارت بر حسن اجراي قوانين است- در قانون اساسي دو نفر مسئول اجراي قانون هستند، نخست رئيسجمهور كه برابر اصل ۱۱۳ – مسئوليت اجراي قانون اساسي – را برعهده دارد و ديگري رئيس قوه قضائيه كه نظارت بر حسن اجراي قوانين برعهده اوست، اگر در قانون اساسي براي رئيسجمهور اهرم و وسيله نظارت بر اجراي قانون اساسي را پيشبيني نكردهايم، اما براي رئيس قوه قضائيه ابزار و وسايل مختلفي براي نظارت بر حسن اجراي قوانين تعبيه شده است؛ يكي از اين ابزار – ديوان عالي كشور- است كه در اصل ۱۶۱ قانون اساسي آمده است. ديوان عالي كشور بهمنظور نظارت بر اجراي صحيح قوانين در محاكم و ايجاد وحدت رويه قضايي و انجام مسئوليتهايي كه طبق قانون به آن محول ميشود. بر اساس ضوابطي كه رئيس قوه قضائيه تعيين ميكند، تشكيل ميشود. از سه وظيفه ديوان عالي كشور يكي يعني همين نظارت بر اجراي صحيح قوانين كنار گذاشته شده است و امروزه با توجه به عدم امكان فرجامخواهي از آراي محاكم كه با اين روش و طريقه در گذشته در ايران و هماكنون در ديگر كشورها امكان نظارت بر اجراي صحيح قوانين در محاكم ميرفت و ميرود، آراي محاكم ايران از ديد نظارتي رئيس محترم قوه قضائيه پنهان هستند.
- 15
- 6