شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳
۱۵:۱۷ - ۰۱ دي ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۱۰۰۰۵۶
رفاه و آسیب های اجتماعی

دختران و زنان در مشهد از سر فقر، به فروش مو‌های خود روی آورده‌اند

فروش موی سر,بازار فروش موی سر

روزنامه خراسان در گزارشی نوشت: روایتی از زنان و دخترانی که اگرچه تعدادشان زیاد و فراگیر نیست اما موهای‌شان را می‌فروشند تا پولش را به زخم زندگی بزنند.

در ادامه گزارش خراسان آمده است: موها را با کمی فاصله از پشت سر محکم می‌بندد، بسته دستمال کاغذی را سمت پریا کوچولو می‌گیرد و این بار با لحنی محکم و خالی از احساس می‌گوید: «اگه بازم گریه کنی موهاتو نمی‌خرم، اون وقت دیگه نمی‌تونی تبلت بخری» پریا هشت ساله است، جثه اش آن قدر کوچک است که در انبوه موهای طلایی اش گم شده، از ابتدای نشستن روی چهارپایه با پاهای کوچکش ضرب عصبی گرفته و با شنیدن جمله آخر یک باره می‌زند زیر گریه. مادر دیگر طاقتش طاق شده، شانه های دخترک را چنگ می زند و نگاه تندی به او می‌کند و به آرایشگر می‌گوید:« نه! دیگه گریه نمی‌کنه، شما کوتاه کن!» و جا را برای آرایشگر باز می‌کند.

پریا دستمال کاغذی را می‌گیرد، اشک هایش را پاک می‌کند، برای آخرین بار با دست های کوچکش موج های بی قرار طلایی را نوازش می‌کند، دست ها را زیر پیش بند می‌برد، چشم ها را محکم می‌بندد و نفس را حبس می‌کند... و بعد صدای قِرچ قِرچ جنون آمیز قیچی است که بر سکوت غم انگیز سالن زخمه می‌زند. داغی اشک، گونه های پریا را آتش می‌زند. مادر به موزاییک های کف سالن زل زده، در فکر است که امشب به جای بافتن موج های طلایی و خواندن قصه چهل گیس، چه کند تا دخترک خوابش ببرد...

بعد از ۴ ماه، افسرده شده ام

پریا و مادرش رفتند تا با دو میلیونی که بابت فروش موها گرفتند، تبلت کارکرده ای بخرند. سودابه پکر است، برای خودش و من چای می‌ریزد، می‌گوید: «در چهار ماهی که خرید مو را شروع کرده ام، آن قدر فقر و درماندگی مشتری هایم را دیده ام و آن قدر اشک های دخترهای نوجوان و جوان را روی همین چهارپایه پاک کرده ام که احساس افسردگی می‌کنم. خرید موهای بلند و پرپشت و بعد هم فروش آن به آرایشگرانی که با اکستنشن آن ها را به موهای مشتریان پا به مدشان می‌چسبانند تا مویشان برای مدتی پرپشت و بلند باشد، سود خوبی دارد اما به این چیزهای ناگواری که باید ببینی نمی‌ارزد.»

دختری ١٠ ساله نیز موهایش را فروخت تا گوشی تلفن همراه بخرد. زن ۵٠ ساله موهایش را فروخت تا بخشی از خرج داروهای شوهری را بدهد که حین کارگری از طبقه سوم ساختمان پرت شد و فلج ماند، مشتری دیگر ٢١ ساله بود که موهایش را فروخت برای پرداخت قسط جهیزیه خواهر عقد کرده اش، دختر ١۵ ساله موهایش را فروخت تا مخارج ثبت نام در دبیرستان را بدهد، این ها تنها چند نمونه از مشتری های سودابه در دو سه ماه اخیر بوده اند.

می گوید:« اوایل با دیدن گرفتاری مشتری هایم، موهایشان را گران تر از آن چه قیمت داشت می‌خریدم اما ماجرا تمامی نداشت، بیش از ۸۰ درصد مشتری هایم از حاشیه شهر یا نقاط محروم مشهد می‌آیند و آن قدر فقیر هستند که گاه چون نتوانسته اند برای رسیدگی به موهایشان هزینه کنند، موهای آسیب دیده و کم پشتی دارند که قابل استفاده نیست.»

مردی که می‌خواست موهای زنش را بفروشد

سودابه ماجرای مردی را تعریف می‌کند که یک هفته تمام پیگیر فروش موهای همسرش بود، می‌گوید: «به او گفته بودم موی ۵٠ سانت زنش را اگر سالم و پرپشت باشد، ۴٠٠ هزار تومان می‌خرم. شغلش جمع آوری ضایعات بود، هر روز زنگ می‌زد و پیام می‌داد. خلاصه یک روز به خانه شان در بولوار طبرسی شمالی رفتم، با شوق فراوان و خنده کنان در را باز کرد، حیاط ویرانه ای نمایان شد، داخل اتاق کوچکی زن نحیفی نشسته بود و لام تا کام حرف نمی‌زد، موهایش آن قدر کم پشت و بی جان بود که حدس زدم به طاسی مبتلا باشد. نمی‌دانید وقتی گفتم موها قابل خریداری نیست، چه حالی شدند.» اما همه فروشنده های مو فقط به خاطر نیاز مالی این کار را نمی‌کنند برخی از آن ها دلایل دیگری مثل تنوع و ... را عنوان می‌کنند.

کوتاهی مو برای تنوع، فروش برای دریافت خدمات آرایشی

پس از ملاقات با سودابه، سری به آگهی های خرید و فروش مو در دیوار می‌زنم. با چندین شماره تماس می‌گیرم. خانم آرایشگری می‌گوید: «۹۰ درصد مشتری هایم برای نیاز مالی موهایشان را می‌فروشند و می‌گویند هرچقدر دلت می‌خواهد کوتاه کن، فقط پول بیشتری بده.» خانم ۴۰ ساله ای آگهی فروش مو گذاشته و می‌گوید: «موهای دخترم را کوتاه کرده ام، می‌خواهم با پول فروش آن برای خودش چیزی بخرم.» آگهی دیگر را خانم ۳۰ ساله ای جواب می‌دهد: «نیاز مالی ندارم، از موی بلند و رسیدگی به آن خسته شده ام. آن ها را کوتاه کردم و آرایشگرم گفت پول خوبی بابتش می‌دهند.» خریدار دیگری در اینستاگرام می‌گوید:« به ندرت پیش آمده کسی به خاطر فقر موهایش را به من بفروشد، بیشتر مشتری ها دنبال تنوع هستند یا می‌خواهند با همان پولی که از فروش مو می‌گیرند، در آرایشگاه خدمات دیگری دریافت کنند.»

آگهی برای فروش موی مادر ۶٠ ساله

یکی از آگهی های فروش مو را خانمی حدودا ۳۵ ساله گذاشته، می‌خواهد موهای مادرش را بفروشد. در فضای سبز کوچکی انتهای بولوار توس قرار ملاقات می‌گذاریم. معصومه می‌گوید مادرش که مامان گلی صدایش می‌زنند، حدودا ۶۰ سال دارد و تنها درآمدش یارانه خودش، پسرش و عروسش است که حتی کفاف داروهای دیابت و فشار خونش را نمی‌دهد، چه برسد به آمپول های دو میلیون تومانی زانوهایش که باید دوره ای تزریق شوند تا بتواند راه برود و از سر نداری، ترجیح داده بی خیال راه رفتن شود.

مامان گلی، زن زحمتکشی بوده. ۱۷ سال پیش شوهرش بدون آن که او را طلاق دهد، تجدید فراش می کند و برای همیشه خانواده اش را ترک می‌کند. کسی از او خبر ندارد. مامان گلی هم برای امرار معاش از کله پزی ها، سیرابی و شیردان و... می‌گرفت، در خانه پاک می‌کرد و زندگی خودش را به هر سختی که بود می‌گذراند اما این اواخر زانوها و کمرش رفیق نیمه راه شده اند و خانه نشین شده است.

معصومه می‌گوید: «خودم موهای مامان گلی را کوتاه کردم، موهایی که به یاد مادر و مادربزرگش هرگز کوتاه نمی‌کرد، دو دسته شان می‌کرد و دو طرف صورتش می‌بافت. همیشه می گفت این ها را کوتاه نمی‌کنم تا بمیرم و بعد شما کوتاه کنید و یادگاری از من نگه دارید. اما نشد، روزگار مجال نداد.»

٣٠٠ هزار تومان به شرط تراشیدن سر

بعد از چند هفته از کوتاه کردن موهای مامان گلی، هیچ کس آن ها را نخریده. می‌گویند نهایت ۱۵۰ هزار تومان، اما معصومه می‌گوید لااقل ۲۰۰ هزار تومان بدهید تا بدهی اش را به دکتر دیابتش تسویه کنیم. می‌گوید: «می‌خواستم موهای خودم را هم بفروشم. یک آرایشگر گفت اگر موهایت را با ماشین اصلاح از ته بزنم، ۳۰۰ هزار تومان می‌دهم. آن شب خوابم نبرد، بین داروهای مامان گلی و ترسیدن دخترهای کوچکم از سر طاس مادرشان مانده بودم. هر چه فکر کردم نتوانستم قبول کنم.»

معصومه هم رفت. تصویری که برای آخرین بار در سالن سودابه دیده بودم باز هم جلوی چشمانم می‌آید، پریا با چشم های بسته روی چهارپایه نشسته بود، سودابه قیچی را نزدیک برد، چند لحظه بعد یک دسته موی طلایی افتاد روی سرامیک سفید آرایشگاه.

  • 17
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۹
جدیدترین
قدیمی ترین
چطور کشور اسلامی هستیم ودم از دفاع از مظلومان دیگر کشور ها رامیزنیم در صورتی که همین کنار گوشمان در همسایگانمان مردم خودمان از شدت فقر امروز مو می فروشند برای فردا چه کنند پس فردایشان چی آیا دیگر امیدی برای زندگی مردم ایران هست مردمی که هفتاد یا شایدهم هشتاد درصد آنها زیر خط فقر زندگی می‌کنند وزندگی روزانه آنها هر روز با چالشی جدید روبروست واما ۱۷درصد باقی مانده باتوان مالی متوسط ورو به بالا که هنوز قدرت خرید گردش رو دارند وامااون چنددرصد باقیمانده که به اندازه تمام مردم ایران هم پول دارند هم رفاه هم صاحب قدرتند اونا که همه چی دستشونه همه ثروت کشوردر اختیارشونه هم زر دارندوهم زور و ما موندیم که اسلام وکشور اسلامی اینجا کجای کاره ودقیقا فرقش با زمان های قبل چیه فقط اون زمان این چند درصد علنا اسلام رو قبول نداشتند اما الان این چند درصد فقط ظاهری از اسلام دارند همینو بس این خون مردم مظلوم ومسلمان ایران که همیشه تو شیشه است
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش