روزنامه همدلی نوشت: طرحهای عجیب و پرحاشیه برای تشویق کودکهمسری و افزایش جمعیت تمامی ندارد. نکته ماجرا چیست؟ درست است که تاکنون آمار دقیقی درباره کودکهمسری اعلام نشده، یعنی مشخص نشده که این اتفاق بیشتر در کدام قشر جامعه رخ میدهد خانوادههای روستایی یا شهری؟ خانوادههای فقیر یا پولدار؟ خانوادههای باسواد یا بیسواد؟ اما شواهد به طور طبیعی نشان میدهد کودکهمسر در خانوادههایی که سطح مالی پایینتری دارند، رواج بیشتری دارد تا خانوادههای مرفه؛ اما درباره دیگر موارد؛ شواهد به قدری نیست که بتوان واقعیت را درک کرد.
حالا این ماجرای مالی را با جزییات بیشتری بررسی کنیم. ابتدای هفته گذشته خبر شرایط ثبتنام خودرو در طرح جدید یکی از خودروسازان خبرساز شد. در این طرح در قالب طرح ویژه مادران اعلام شد که مادران زیر ۱۸ سالی که صاحب دو فرزند و یا بیشتر باشند، بدون داشتن گواهینامه میتوانند برای دریافت خودرو ثبتنام کنند.
حالا ماجرای مالی اینجا نمو پیدا میکند. اگر فردی وضعیت مالی نامناسبی داشته باشد چگونه میتواند این خودرو را تهیه کند. اصلا از این ماجرا بگذریم؛ این طرح درحالی مروج کودکهمسری محسوب میشد که منتقدان آن معتقدند، زن زیر ۱۸ سالی که صاحب دو فرزند هم هست، براساس مشاهدات، از طبقه محروم و ضعیف جامعه است و اتفاقا نیازهایش بسیار اساسیتر و مهمتر از ثبتنام خودرو است.
کودک همسری پدیدهای اجتماعی است که درمناطقی که در انزوای فرهنگی و محرومیت اقتصادی هستند، رواج دارد و مسئولان به جای مقابله با این پدیده آسیبزا کمر به تشویق و ازدیاد آن بستهاند. محصول چنین ازدواجهایی تاکنون خشونت، بیوه شدن زودهنگام، طلاق وآسیبهای جسمی و روانی بوده که متاسفانه به آن توجهی نمیشود. در واقع محرومترین اقشار جامعه درمعرض آسیب کودکهمسری قرار گرفتهاند. گمان نمیرود افزایش ازدواج در این قشر را بتوان موفقیت تلقی کرد. ضمن اینکه مطرح کردن چنین طرحهایی به معنی نادیده گرفتن سلامت و جان دختران نوجوان و در حقیت به معنای افزایش جمعیت به بهای جان و سلامت دختربچههاست. به نظر میرسد برای طراحان چنین طرحهایی جان زنان بیارزش است و نیازی به محافظت ندارد.
تهیدستان هدف طرحهای تشویقی
همانطور که بالاتر هم به آن اشاره شد، هدف این طرحها و پاداشهای مالی دقیقا تهیدستان هستند و کودکان طبقه فرودست را در معرض خرید و فروش تحت عنوان ازدواج قرار میدهند. کودک از حق تحصیل و حق انتخاب شغل در آینده و دنبال کردن رویاهایش و رشد و پرورش در شرایط انسانی محروم میشود و مسئولیت یک بزرگسال به دوشش میافتد. با این پاداشهای مالی اغواکننده، کودک به ابزاری برای رفع محرومیتهای مالی والدین و همسر آینده تبدیل میشود و در واقع در معرض سوءاستفاده قرار میگیرد. در این مورد خاص باید توجه داشت که اساسا شخص زیر ۱۸ سال قدرت آن را ندارد که حتی اگر خودرویی به او تعلق میگیرد، را تحت مالکیت خود داشته باشد یا از آن استفاده کند. پس منافع چنین پاداشهایی برای کسی است که سرپرست او محسوب می شود.
کاهش فرزندآوری راههای عجیب تشویقی
در چندسال گذشته کارشناسان و متخصصان بیطرف درباره علل واقعی کاهش فرزندآوری به روشهای گوناگون اظهار نظر و اطلاعرسانی کرده و هشدار دادهاند، ولی رویکرد رسمی برای افزایش جمعیت بیاعتنا به واقعیتهای علمی و اجتماعی به راهکارهایی متوسل شده که نه تنها تاثیر معنیداری در افزایش فرزندآوری نداشتهاند، بلکه پرخطر و ناقض حقوق و سلامت زنان هستند، از جمله اصرار بر ازدواج در کودکی و بارداری و زایمان زیر سن ۱۸ سالگی. افراد زیر هجده سال، از جمله زنان جمعیت زیر سن مسئولیت قانونی هستند و وارد کردن آنها به مساله فرزندآوری نوعی اغفال و بهرهکشی از این جمعیت است. یعنی بدون آنکه به خطرات بارداری و زایمان زیر سن ۱۸ سالگی و ضرورت فاصلهگذاری بین تولدها اشارهای بشود، کودکان را به طمع دستیابی به پاداشهای مادی به ازدواج و بارداری تشویق میکنند. این پاداشهای مالی موجب خرید و فروش کودکان و بهرهکشی از آنان میشود که باید متوجه چنین تبعاتی بود. حتی این تشویقها برای افزایش کودک همسری به جایی رسیده که روز جمعه، دبیرکل متوسطه نظری آموزش و پرورش در واکنش به ادامه تحصیل دانشآموزان دختر متاهل گفت: «طبق آییننامه ابلاغ شده از سوی شورای عالی آموزش و پرورش، دانشآموزان دختری که حین تحصیل متاهل شدهاند، میتوانند در مدارس روزانه ادامه تحصیل دهند.»
عباس سلطانیان درباره تحصیل دانشآموزان دختر مقطع متوسطه که متاهل میشوند هم ادامه داد: «در آییننامه قبلی دوره دوم متوسطه و هم در آیین نامه اجرایی جدید مصوبه کمیسیون معین شورای عالی آموزش و پرورش، به صراحت اشاره شده است که دانشآموزان دختری که در حین تحصیل ازدواج میکنند، میتوانند در مدارس روزانه به تحصیل خود ادامه دهند. همچنین اگر تمایل داشته باشند نیز میتوانند به شکل غیرحضوری تحصیل خود را ادامه دهند و فقط در امتحان شرکت کنند. یعنی در مدرسه ثبتنام کرده، خودشان درسشان را بخوانند و سپس برای شرکت در امتحانات اقدام کنند.در واقع مسیر برای ادامه تحصیل دانشآموزان دختری که ازدواج کردهاند، کاملاً هموار شده است.»
تحصیل دختران ازدواج کرده، سالهای سال در مدارس روزانه ممکن نبود، مگر در شرایط خاص و افراد زیر ۱۸ سال باید در مدرسه بزرگسالان تحصیل میکردند؛ اما این قانون نمایانگر این است که موقعیت را برای افراد زیر ۱۸ سال فراهم کردند تا با راحتی بیشتری ازدواج کنند.
- 9
- 4