روزنامه توسعه ایرانی نوشت: اخبار خودکشی پزشکان این روزها بیش از هر زمان دیگری رسانهای میشود. تنها ۴۷ روز از آغاز سال گذشته و طبق آمارهای رسمی پنج پزشک خودکشی کردهاند. فاصله زمانی بین این خودکشیها از ابتدای امسال تاکنون به ۱۰ روز رسیده و اگر این روند ادامه پیدا کند، تا پایان سال آمار تکاندهندهای به جا خواهد ماند. علاوه بر جامعه پزشکی، خودکشی در میان دانشجویان و سایر اقشار جامعه نیز پرتعداد است. اردشیر بهرامی، جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی در گفتوگو با «توسعه ایرانی» علل و دلایل خودکشی در میان جامعه پزشکی، دانشجویان و سایر اقشار را بررسی کرد.
فضای آینده جامعه، مبهم، تیره و تار و مایوسکننده است
این جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی گفت: در واقعیت جامعه امروز ایران شاهد انسداد اجتماعی، سیاسی، فکری و معنایی در فضاهای عمومی جامعه هستیم. این انسداد در جامعه مختص اقشار و طبقات اجتماعی خاصی نیست. یاس، ناامیدی و احساس تنهایی مانند بختکی در جامعه ایجاد شده و افراد فارغ از جایگاه و موقعیت حرفهای، اجتماعی و تحصیلی خود این فضای ناامیدی را تجربه میکنند. فشارهای ساختاری در حوزههای آموزشی و حرفهای، نیروها و امیدها را درهممیشِکند. در کنار آن، مردم از رخ دادن تغییراتی که زندگی روزمره برای همگان توام با امید و شادی باشد ناامید هستند. تغییراتی که در حوزه اقتصادی و سیاسی قابللمس باشد.
خودکشیهای امروز از جهت معناشناسی اعتراضی و رهاییبخش هستند. خودکشی در ایران از سال ۱۴۰۰ به بعد دچار یک جهش شده است، در دهه ۹۰ بحرانهای اجتماعی و اقلیمی مانند بحرانهای مالی، به نتیجه نرسیدن جنبشهای اجتماعی، کرونا، فقر و تورم را تجربه کردهایم. حجم انباشت این همه، نوع تابآوری جامعه را در هم شکسته است
نوع خودکشیهای اخیر در ایران یک پدیده نوین است
اردشیر بهرامی با بیان اینکه بسیاری از افراد جامعه در شرایط سختی کار و معیشت، زندگی میکنند، اما دست به خودکشی نمیزنند، ادامه داد: معتقدم نوع خودکشیهای جدید در ایران یک پدیده نوین است و باید بهطور جدی به آن بپردازیم. در حالی که باید فضای اجتماعی و حیات اجتماعی جامعه سراسر امید و انرژی و فضای روبه رشد و تغییر باشد اما احساس میشود فضای آینده جامعه فارغ از جایگاه و موقعیت اجتماعی، مبهم، تیره و تار و مایوسکننده است و با توجه به اینکه در فضای حرفهی پزشکی و دانشجویان هم مشکلاتی ایجاد میشود، برخی افراد نه لزوماً به دلیل مشکلات شخصی و حرفهای خود بلکه به خاطر درک عمیقتر و جهانشمول از مشکلات لاینحل جامعه و آینده احساس میکنند به آخر خط رسیدهاند و ناامیدی آنها را از پای در میآورد. این افراد خودکشی را به مثابه کنشی اعتراضی و رهاییبخش از فشارهای اجتماعی و مشکلات آینده انتخاب میکنند و به نظرم این پدیده باید از نو توسط صاحبنظران و متخصصان این مساله به چالش کشیده شود.
این جامعهشناس خاطرنشان کرد: افراد در چنین شرایطی احساس میکنند روزنهای پیش رویشان وجود ندارد، شاهد هستیم افرادی که درگیر این شرایط هستند معمولی نیستند بلکه افرادی هستند که سطح توانمندی، فهم، خرد و آگاهی بالایی دارند. البته نمیتوانیم این نوع خودکشیها را در طیف خودکشیهای روشنفکری صادق هدایت قرار دهیم و ما با یک پدیده اجتماعی میانه مواجه هستیم یعنی انسانهایی که به لحاظ سطح توانمندی، آگاهی، طبقه اجتماعی، پختگی فکر، خرد و عقلانیت در این طیف قرار میگیرند و همین درک بالای آنها از وضعیت موجود جامعه و نگاه واقعبینانهشان به فضای یاسآلود و ناامیدکننده باعث میشود که روزنهای را پیش روی خود نبینند. برخیخودکشی رزیدنتها را به دلایلی مانند سختی کار و فشار زیاد و دستمزد پایین میدانند اما این تقلیل دادن مسئله است. زیرا ما در همه طیفها و اقشار از جمله دانشجویان ارشد و دکتری و دانشآموزان این مساله را میبینیم.
سادهترین راه ممکن برای کاهش خودکشی پزشکان، دانشجویان و اقشار و طبقات متوسط باز نگهداشتن حوزه عمومی جامعه برای ایجاد امید، نشاط و پویایی اجتماعی و رهایی از انسداد سیاسی- اجتماعی است
۶۰ درصد خودکشیها بین سنین ۳۰ تا ۵۰ است
بهرامی با تاکید بر اینکه معتقدم این خودکشیها نیاز به واکاوی جدی و نقد و تحلیل و بررسی دارد و نباید به سادگی از کنار آن رد شد، تصریح کرد: یک تحلیل که در جامعه ما وجود دارد این است که در دهه ۹۰ تا ۱۴۰۰ یک تغییر بنیادین در خودکشیها اتفاق افتاده است. در گذشته ۷۰ درصد خودکشیها مربوط به طیف جوان و سنین کمتر از ۳۰ سال بود اما از سال ۱۴۰۰ میبینیم که ۶۰ درصد خودکشیها بین سن ۳۰ تا ۵۰ سال است و به لحاظ سنی جمعیت جوان میانسال هستند و احتمالا والدین و از طبقه متوسط جامعه نیز هستند. به همین دلیل این نوع خودکشیها متفاوت از آن مدلهای پارادایمی جامعه شناختی قبلی در ایران است و از نو باید در خصوص آن بحث و گفتگو کرد.
وی ادامه داد: فضای ناامیدی و تنهایی که در جامعه ایجاد شده باعث شده که جامعه تنهاتر و ضعیفتر از قبل شود و نهادهای اجتماعی و مدنی مانند رسانهها، احزاب و گروهها دچار اضمحلال شدهاند؛ ازاینرو فضای ارتباطی و فضای نقد و بحث و گفتگو ضعیفتر شده و حوزه عمومی جامعه ما تحلیل رفته است. مجموع این عوامل به افزایش خودکشیها منجر شده و به اعتقاد من نباید مسئله را به فرد و مشکلات حرفهای شغلی و ناامیدی ناشی از شغل و دستمزد تقلیل بدهیم بلکه نوع خودکشیهای جدید ایران ناشی از وجود مشکل در سطح کلان جامعه و نشأت گرفته از ناامیدی است که در سطح فراتر از یک گروه و قشر و یک منطقه جغرافیایی اتفاق میافتد و مربوط به امروز و آینده پیش روی جامعه است.
خودکشیهای امروز اعتراضی و رهاییبخش هستند
این جامعهشناس خاطرنشان کرد: اینکه برخی از مسئولان خودکشیهای ایران را با دنیا مقایسه و اعلام میکنند که رتبه ما در خودکشی در دنیا پایین است مقایسه درستی نیست، چراکه خودکشی در ایران از سال ۱۴۰۰ به بعد دچار یک جهش شده است، در دهه ۹۰ بحرانهای اجتماعی و اقلیمی مانند بحرانهای مالی، به نتیجه نرسیدن جنبشهای اجتماعی، کرونا، فقر و تورم را تجربه کردهایم. حجم انباشت این همه، نوع تابآوری جامعه را در هم شکسته. خودکشیهای امروز از جهت معناشناسی اعتراضی و رهاییبخش هستند.
مسأله خودکشیها را نباید به فرد و مشکلات حرفهای و ناامیدی ناشی از شغل و دستمزد تقلیل بدهیم، بلکه نوع خودکشیهای جدید ایران ناشی از وجود مشکل در سطح کلان جامعه و نشأت گرفته از ناامیدی است که در سطح فراتر از یک گروه و قشر و یک منطقه جغرافیایی اتفاق میافتد و مربوط به امروز و آینده پیش روی جامعه است
بهرامی با تاکید بر اینکه نباید این موضوع را به سطح فرد تقلیل دهیم، گفت: اگرچه پزشکان و رزیدنتها سرمایههای این جامعه هستند و جامعه و دولت هزینه دادهاند تا یک فرد متخصص شود و به این سطح برسد اما در سطح کلان باید این مسئله را ببینیم و اینها نشانگان یک جامعه دردمند و رنجور هستند و نشاندهنده این است که کل جامعه ایران در شرایط انسداد سیاسی اجتماعی و تجربه بحرانها، تابآوری خود را از دست داده و خودکشی اقشار فرادست و تحصیل کرده یکی از واکنشهای اعتراضی به وضعیت است. میل به مهاجرت را باید از این منظر تحلیل کرد.
کاهش خودکشی منوط به رهایی جامعه از انسداد اجتماعی- سیاسی است
این پژوهشگر درباره راههای برونرفت از این معضل اجتماعی، گفت: ایران امروز در جستجوی روزنههای امید برای زندگی عاری از فشار، انسداد ارتباطی- معنایی و عبور از بحرانهاست. سادهترین راه ممکن برای کاهش خودکشی پزشکان، دانشجویان و اقشار و طبقات متوسط باز نگهداشتن حوزه عمومی جامعه برای ایجاد امید، نشاط و پویایی اجتماعی و رهایی از انسداد سیاسی- اجتماعی است.
بهرامی تصریح کرد: درک و فهم داشتن زندگی اجتماعی توام با امید و شادی و پویا دشوار نیست. یک انسان فرهیخته، تحصیل کرده و موفق درد و رنج هم نوع خویش را به خوبی درک میکند و شادکامی و خوشبختی را لزوماً در قلمرو حرفهای خود جستجو نمیکند بلکه قلمرو درک خوشبختی او کل ساحت جامعه ایرانی است. واکنشهای اندوهبار گسترده جامعه به مرگ پزشکان نقطه مقابل این درک و شناخت هستیشناسی خودکشی است. یعتی جامعه ایرانی نسبت به سرنوشت سرمایههای علمی و اجتماعی و متخصصان خود مسئولیت اجتماعی دارد، لذا جامعه ایرانی بیتفاوت نیست.
پیشگیری از خودکشی مختص یک سازمان و نهاد نیست
این جامعهشناس در پایان تاکید کرد: همه ما مسئول هستیم و کار پیشگیری از خودکشی مختص یک سازمان و نهاد نیست اگرچه کوتاهی زیادی در حوزه سیاستگذاری و اجرای سیاستها صورت گزفته است. هر روز شاهد انسداد فضای اجتماعی- سیاسی هستیم و این باعث میشود افراد حتی اگر خودکشی نکنند دچار مشکلات روحی و روانی و از صحنه اجتماع حذف شوند. کاهش سطح قدرت کنشگری و افول جایگاه علمی و اجتماعی انسانها در این شرایط باعث ناامیدی افراد میشود و برخی خودکشی را به مثابه پایان دادن به هستی خود انتخاب میکنند. این نوع خودکشیها مرتبط با سرنوشت کل جامعه است و امیدواریم جامعه ایرانی از این شرایط دشوار عبور کند.
- 17
- 2