به گزارش مهر، هر هفته، سهشنبهها اینجا پر از دستفروشهایی میشود که اجناسشان را ارزانتر از مغازههای معمولی به دست مردم میدهند تا هم خودشان بهتر بفروشند هم مردم مایحتاج خود را با تنوع بیشتر و قیمت کمتری خریداری کنند. اینجا مردم یک قطعه زمینِ بدون سقف و درودیوار را روزانه کرایه میکنند تا بدون دلهره از برخورد مأموران شهرداری به کسبوکار بپردازند.
چرا دستفروشی؟
دستفروش در تعریف ساده فردی است که محلی برای فروش کالا یا خدمات خود ندارد یا اینکه اجناسش محدود بوده و در حد اجاره کردن یک مغازه نیست یا حتی خود تولیدکننده کالاست و فروش به واسطه برای او صرف نمیکند و به همین علت، برای پیدا کردن مشتریهایش به ایستگاههای مترو، اتوبوس، کنار خیابان و جاده و ... پناه میبرد. چندشنبه بازارها راهی برای ساماندهی این عده هستند که در این بحران بیکاری بتوانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند و خودشان خرج زندگیشان را دربیاورند.
البته برای مقابله با دستفروشی، شهرداری و بعضی ارگانهای دیگر راهحلهایی در نظر گرفتهاند. مثلاً در کنار همین سهشنبهبازار پایتخت، شهرداری یک سالن بزرگ شبیه یک پاساژ را به زنان سرپرست خانوار اختصاص داده و در برابر پول اندکی در حدود ۱۵۰ هزار تومان ماهانه آن را کرایه میدهد.
البته این به معنا نیست که بقیه نمیتوانند در این بازار مغازه داشته باشند؛ اما نرخ کرایه برای آنها متفاوت است. مریم زن میانسالی است که یک مغازه کوچک لوازم بهداشتی دارد و با دخترش آن را اداره میکند: «مغازه مال دخترم است؛ اما چون تاکسی سرویس بچههای دبستانی است، ظهرها مغازه خالی میماند و من مجبورم او را در اداره مغازه کمک کنم.» مریم میگوید که دخترش سرپرست خانوار است و خودش باید خرج زندگی را دربیاور و برای همین هم دوشغله است. از درآمد هم که میپرسیم؛ جواب میدهد: «خیلی تعریفی ندارد؛ اما روزهایی که اینجا سهشنبهبازار است، شلوغتر از روزهای دیگر میشود و فروش ما هم بیشتر است.»
روزی ۱۵ هزار تومان کرایه میدهیم
با تمام تدابیر کم نیستند کسانی که توان کرایه کردن مغازه ندارند یا حتی اگر درآمدشان هم خوب باشد، فروش محصولاتشان فصلی است و نمیصرفد به خاطر آن مغازه اجاره کنند. دستفروشهای سهشنبهبازار حاضر به حرف زدن نیستند و حتی آنهایی که دوکلمهای حرف میزنند، سریع پشیمان میشوند و هیچرقمه حاضر نمیشوند صوت یا عکسی از آنها ثبت و ضبط شود.
خدیجه یکی از زنهایی است که در بساطش از لیف تا شعلهپخشکن و دمکنی پیدا میشود و هر هفته برای سیر کردن شکم پنج فرزندش راهی چندشنبهها بازارها میشود. اولازهمه از نرخ کرایه دستفروشها میپرسیم که میگوید: «قیمت را اینجا با ما روزانه حساب میکنند. نرخها هم متفاوت است. مثلاً آن قسمتهایی که جایشان بزرگتر یا خوشمسیرتر هستند، گرانتر است و قسمتهایی که پرت و بدمسیر است، مثل جایی که ما گرفتیم، ارزانتر است. قیمتها هم از ۱۵ هزار تومان شروع میشوند و بهترین قسمتها هم حدود ۳۰ هزار تومان است.»
خدیجه بهغیراز سهشنبهبازار، بقیه روزهای هفته هم به چندشنبه بازارهای دیگر هم سر میزند. «ما هرروز صبح زود باید اینجا بیاییم و برای خودمان جا بگیریم و کسی جای مشخصی ندارد؛ البته بعضی که اینجا شناختهشده هستند باهم بر سر جای ثابت به توافق رسیدهاند.» خدیجه بااینکه پول چندانی برای کرایه نمیدهد؛ اما میگوید گاهی بهاندازه همین پول هم کار نمیکند و دستخالی به خانه برمیگردد.
بازار روز بهصرفهتر است
بازار روزها در بعضی از شهرهای کشور مثل شهرهای شمالی تاریخ دیرینهای داشته و سالهاست که رونق دارد و دستفروشی در آنها هم لزوماً مترادف با شغل کاذب نیست. دلایل زیادی برای رونق و رواج این چندشنبهبازارها وجود دارد؛ چراکه اکثر افرادی که کالاهایشان را در این بازار میفروشند، تولیدات خودشان مثل ماهی و اردک و برنج و ... را عرضه میکنند یا اینکه خیلی از این افراد دو شغلههایی هستند که دستفروشی در چندشنبه بازار اوقات بیکاری آنها را پر میکند؛ مثل کشاورزانی که در کنار شالیکاری، اردکهای پرورشی در شالیهای خود را در این بازار میفروشند. درواقع این بازارهای روز، راهی برای دور زدن واسطههای ریزودرشت هستند تا هم کالاها تازهتر و زودتر و ارزانتر به دست مشتریها برسند هم فروشندهها سود بیشتری ببرند.
باید قبول کنیم در شرایط بیکاری و تورم، دستفروشی برای کسانی که درآمدی ندارند، تنها راه گذران زندگی است و بهتر است بهجای برخورد با آنها باید به فکر ساماندهی فعالیتهای آنها بود علاوه بر این، برای برخی از محصولات فصلی و برخی افراد چندشنبهبازار بهترین بازار فروش است. فقط باید نهادی وجود داشته باشد که مسئولیت نظارت بر این دستفروشان را بر عهده بگیرد تا در این فضا سودجوها و کسانی که دنبال راهی برای فروش اجناس قلابی و قاچاق خود هستند، مجال فعالیت پیدا نکنند.
- 15
- 4