آمارها از موفقتر بودن ازدواجهای صورت گرفته در سنین ۲۰ تا ۲۴ سالگی حکایت دارند، براساس آمارهای بدست آمده، بهترین ازدواجها در بین سنین ۲۰ تا ۲۴ رخ میدهد و با بالا رفتن سن ازدواج، تعداد طلاق در زنان از ۶ به ۲۲.۵ درصد و در مردان از ۵.۶ به ۳۲ درصد افزایش مییابد. همچنین آمارها نشان میدهد در طول دهه گذشته سن ازدواج در کشور بهگونهای بیسابقه افزایش پیدا کرده است.
برخی پژوهشگران دلایلی چون تغییرات اقتصادی و اجتماعی مانند سنگینی جهیزیه و مخارج جشن ازدواج، تمایل به ادامه تحصیل، تغییر شیوه انتخاب همسر از والدین به دختران، مشارکت زنان بهعنوان نیروی کار، آینده شغلی مبهم و بالا بودن سطح توقع جامعه از جوانان را بهعنوان عامل افزایش سن ازدواج معرفی میکنند.
اکثر جوانان در سن ازدواج با سوالات متعددی روبرو میشوند که نمیتوانند به آن پاسخ دهند و یا ترجیح میدهند که با پارامتر گذر زمان بحران بیپاسخی را به زمان دیگری موکول کنند. بخشی از بحران بیپاسخی ناشی از شرایط فرهنگی و بخشی دیگر ناشی از وضعیت بیثبات اقتصادی است. از سوی دیگر اینطور به نظر میرسد هرچند نهادهای مسئول در کلام از افزایش نرخ ازدواج در جامعه حمایت میکنند اما مانند نحوه برخورد با دیگر مسائل اجتماعی و فرهنگی برنامه مدون و مشخصی برای کاهش مشکلات پیش روی جوانان وجود ندارد.
هزینههای کمرشکن و حمایتهای قطرهچکانی
حداقل مبلغ مورد نیاز برای رهن یک واحد مسکونی ۵۰ متری در تهران و برخی شهرهای بزرگ کشور حدود ۳۰ میلیون تومان است. حالا فرض کنید آقا پسر ۲۴ ساله که فاصله بین ۱۸ تا ۲۰ سالگی خود را در حال خدمت نظام وظیفه سپری کرده است و سپس برای ادامه تحصیل به دانشگاه رفته چگونه میتواند هزینه رهن واحد مسکونی را تقبل کند؟
در ضمن آمارها نشان میدهد حدود چهار پنجم ظرفیت دانشگاههای کشور پولی است یعنی فرد در طول سالیان تحصیل نیز نمیتواند چندان به پسانداز قابل توجه امیدوار باشد. پر واضح است که رهن واحد مسکونی تنها هزینه لازم برای ازدواج ساده نیست بلکه خرید طلا و جواهرات، برگزاری جشن عروسی، تهیه لوازم مورد نیاز برای منزل و بسیاری مخارج خرد و کلان دیگر ذهن جوان دانشجوی علاقهمند به ازدواج را به خود درگیر میکند.
اما در بعد حمایتی جوان مستعد ازدواج یا باید بر روی جیب خانواده خود حساب کند و یا منتظر وام ازدواجی ۲۰ میلیونی باشد که شاید و البته شاید مدتها پس از عقد رسمی بخشی از هزینههای وی را تامین کند. معمولاً پرداخت وام ازدواج آنقدر با تأخیر صورت میگیرد که فرد قرض گرفتن از آشنایان و نزدیکان را راهکار بهتری از وام ازدواج میداند. بخش قابل توجهی از جامعه توان حمایت لازم از فرزندان را برای تشکیل خانواده ندارد و حمایتهای قطرهچکانی دولتها نیز اثری بر کاهش سن ازدواج ندارند.
آینده شغلی مبهم
آمارها نشان میدهد که قشر دانشجوی کشور با تأخیر چهار ساله جذب بازار کار میشود. یعنی افرادی که باید چهار سال پیش درخواست کار میکردند اما اکنون با درخواست کار آنها مواجه میشویم. شاید دلایلی از قبیل ساختار جمعیتی، افزایش ظرفیت دانشگاهها و ناکارآمدی سیستم آموزش عالی، رکود اقتصادی و تمایل به واردات کالا، معیوب بودن چرخه تولید را بتوان از دلایل تاخیر جذب جوانان به بازار کار عنوان کرد.
از طرفی آمارها نشان میدهد تعداد افراد دارای درآمد بدون کار در کشور در طول سال های ۹۴-۸۴ با رشد ۲.۴ برابری از یک میلیون و ۹۶۸ هزار نفر در سال ۱۳۸۴ به چهار میلیون و ۷۶۹ هزار نفر در سال ۱۳۹۴ رسیده است. فرد دارای درآمد بدون کار سرمایه خود را از طریق دلالی و واسطهگری کسب میکند. شیوهای برای تامین معاش که علاوه بر آسیب به چرخه اقتصادی کشور افق روشن و قابل اتکایی را در مقابل فرد قرار نمیدهد.
زمانی که فرد آینده شغلی قابل اتکایی ندارد تبعا ریسک تشکیل زندگی پرخرج امروزی را قبول نمیکند از طرفی خانواده طرف مقابل نیز نمیپذیرند تا آینده دختر خود را با چنین زندگی پرریسکی به خطر بیندازند.
تصورات هالیوودی از زندگی مشترک!
بخش قابل توجهی از جوانان درک درستی از زندگی مشترک ندارند و عمده تصورات آنها از فیلمهای سینمایی شکل گرفته است. چالش دوگانه وضعیت اقتصادی و فرهنگی بین داشتهها و خواستههای آنها فاصله انداخته است و لذا نمیتوانند درباره ماهیت آنچه میخواهند به تصمیم برسند. سبک زندگی منطبق با هنجارها نیست. تبلیغات متعدد کالاهای لوکس امان از ذهن خلاق و کنجکاو جوانان بریده و هر روز حداقلهای مورد نیاز برای زندگی مشترک بیشتر نمیشود بلکه بیشتر تصور میشود.
یعنی فرد احساس میکند که نمیتواند در منزل بدون بعضی لوازم لوکس زندگی کند و یا مردی را که نتواند خواستههای متعدد ذهن تبلیغات زده را تامین کند شریک قابل اتکایی برای زندگی مشترک نمیبیند. از سوی دیگر تصورات مردان از زنان به شکلی باورنکردنی هالیوودی شده است. بردپیت نماهایی که تمام شهر را بهدنبال آنجلینا جولی میگردند. آنقدر به عنصر زیبایی اهمیت میدهند که یادشان میرود پارامترهای بسیار مهمتری زندگی مشترک موفق را شکل میدهد.
محمد ابراهیم طریقت سخنگوی سازمان ثبت احوال سال پیش گفته بود: در شهرهای بزرگ و مناطق پردرآمدتر، میزان طلاق افزایش یافته است. بنابراین شیوه زندگی در تصمیم برای طلاق گرفتن از اهمیت زیادی برخوردار است.
شاید مهمترین عامل غیراقتصادی افزایش سن ازدواج را میتوان سبک زندگی مدنظر جامعه جوان کشور دانست. در واقع خانواده و سایر نهادهای فرهنگی نتوانسته است تفسیر درستی از زندگی مشترک به نسلهای آینده ارائه دهد لذا جای خالی این انتقال فرهنگی در مدت بیش از دو دهه با کالای فرهنگی غیربومی پر شد و تبعات آن را امروز در تصورات غیرمنطقی جوانان از زندگی مشترک و بالا رفتن نرخ طلاق در پنج سال اول زندگی شاهد هستیم.
ابرمانعی به نام رسم و سنت
آن چیزی که شرع و قانون بهعنوان ازدواج رسمی تلقی میکند همان عقد ازدواجی است که معمولا درون دفاتر رسمی ازدواج و با هزینه نهچندان بالا انجام میشود اما عرف یا همان عادتهای متداول میان مردم تلقی بسیار عجیبی از ازدواج دارند مراسم متعددی چون بله برون، حنا بندان، پاگشا، عروسی، پاتختی و ... فقط بخشی از پکیج تحمیلی به زوج جوان است. مراسمی که عموما با تشریفات زیاد و خرجهای کلان همراه هستند و نهتنها اندک اندوخته زوجین را تهدید میکند بلکه مسبب بسیاری از شکافها و اختلافات میان خانوادهها در آینده است.
ابرمانع سنت تنها به دامنه وسیع مراسمها ختم نمیشود. زیادهخواهیها، تنگنظریها و چشم و همچشمیها معمولا از دریچه رسم و سنت زندگی زوج جوان را تهدید میکند و آنقدر ریسک تشکیل زندگی را برای طرفین بالا میبرد که ترجیح میدهند که عطای زندگی زناشویی را به لقای آن میبخشند. علت گرایش جوانان به ازدواج مدرن ترس از خط قرمزهایی است که به اسم سنت به آنها تحمیل میشود. ازدواج مدرن بومی شده در ایران الزاماتی دارد که لاجرم به افزایش سن زوجین میانجامد.
بخشی از مشکلات موجود در مسیر ازدواج جوانان از طریق برنامهریزی نهادهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و بخش دیگر از طریق فهم خانوادهها و زوجین از ازدواج ساده قابل رفع است. بنا بر تحقیقات انجام شده افزایش نرخ ازدواج، کاهش نرخ طلاق و کاهش سن ازدواج با کاهش آسیبهای اجتماعی و افزایش امنیت روانی فرد و جامعه رابطه مستقیم دارد. سرمایهگذاری دولتها برای ازدواج راحتتر جوانان میتواند میانبری برای دور زدن دامنه رو به گسترش آسیب های اجتماعی باشد.
کارنامه چهار ساله دولت یازدهم نکته قابل توجهی برای تسهیل ازدواج جوانان ندارد و حتی برخورد وزارتخانهها و نهادهای مسئول با پروژههایی همچون مسکن مهر و وام ازدواج ۲۰ میلیونی بیشتر جنبه رفع تکلیفی دارد. ازدواج مهمترین دغدغه جوانان با میانگین سنی بالای بیست سال است و لذا زمانی که برنامهریزی مدونی برای سامان دادن دغدغههای ضمنی ازدواج وجود ندارد باید هر چه بیشتر شاهد بالا رفتن سن ازدواج و دامنه آسیبهای اجتماعی مختص این مقطع سنی باشیم.
- 13
- 6