پدیده شوهرکشی از مدتها قبل بوده و در چند سال اخیر افزایش یافته است. تحقیقات نشان میدهد زمانی که زنان در خانوادههایشان سابقه خشونت و ازدواج اجباری داشته باشند، گرفتار خشونتهای اجتماعی، روحی و روانی، جنسی و فقر مالی، اعتیاد همسران و خیانت آنها، مشکلات فرهنگی، برقراری رابطههای غیرمتعارف و خارج از حریم خانوادگی، استفاده از شبکههای ماهوارهای و تغییر رفتار و نگرش نسبت به کانون خانواده میشوند که آنها را به سمت و سوی شوهرکشی سوق میدهد.
زمانی که زن نمیتواند مشکلاتی که شوهرش در زندگی برای او به وجود آورده را از بین ببرد و نمیتواند شوهرش را متقاعد به جدایی کند، دست به خشونت خانوادگی میزند. گاه تنوعطلبی از سوی زنان و برآورده نشدن خواستههایشان توسط شوهران میتواند آنها را به سمت و سویی هدایت کند که تصمیم به قتل شوهران خود بگیرند. زنها کمتر خودشان مرتکب قتل میشوند.
آنها بیشتر سعی میکنند در اجرای نقشه قتل از فردی دیگر که همیشه یک مرد است استفاده کنند تا براحتی بتوانند نقشه شوهرکشی را به اجرا بگذارند و اغلب در این گونه جنایتها نقش معاون در قتل را ایفا میکنند. در بررسی پروندههای ارتکاب به قتل شوهر آنچه در چرایی وقوع این رخداد کالبدشکافی میشود، علاوه بر تأثیرات قابل توجه شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه بر وقوع قتل، بررسی وضعیت حاکم بر زندگی زن و شوهر (قاتل و مقتول) است.
در پروندههای شوهرکشی با قتلهایی روبهرو هستیم که زن به نوعی در جریان نارضایتی مستمر از زندگی با همسر به دلایلی همچون مورد ضرب و شتم قرارگرفتن از سوی او، اعتیاد شوهر و ناکامی در تقاضای طلاق، نسبت به شرایط موجود کم تحمل شده و تحت شرایط غیرعقلانی، عمدتا با اجیرکردن فرد دیگری، مرتکب جنایت میشود. گاهی زن تصمیمی که برای شوهرکشی میگیرد ناشی از حس انتقامی است که در جریان مواجهه با خیانت شوهر و برقراری روابط نامشروع او با زن دیگری ایجاد میشود.
آخرین شکل بروز خشونت از سوی زنان همسرکش، مربوط به روابط نامشروع خود آنها به دلایل مختلف ازجمله کمبودهای عاطفی و روانی در زندگی زناشوییشان است که در پی آن روابط پنهانی با فردی دیگر شکل میگیرد و به این ترتیب زن به خاطر ادامه این گونه روابط که خلاف شرع و قانون بوده و با عرف جامعه نیز در تضاد است، با تفکرات شوم، نقشه قتل شوهر را طراحی و با معاونت دیگری اجرا میکند. فرد بی آن که بداند چه عواقب تلخی ممکن است سایه سنگین فضای مجازی بر زندگیاش داشته باشد، وارد این فضا میشود، کمکم ارتباط غیرمتعارف او با افراد غریبه و دور از محیط خانوادهاش شکل میگیرد.
همین باعث میشود محبت را بیرون از خانهاش جستوجو کند. به مرور اعتقادات مذهبیاش کمرنگ میشود، از ارزشهای دینی و کانون خانواده فاصله میگیرد. فردی میشود با عقاید سست که به یکباره فرو میریزد. زنان وقتی وارد این فضا میشوند و رویه زندگیشان عوض میشود، بیشترین لطمه را به خود و اعضای خانواده میزنند. سرانجام باعث فروپاشی خانوادهای میشوند که چه بسا سالها آن را ساختهاند.
فضای مجازی زنگ خطری برای بروز خشونتهای خانوادگی است که باید آن را جدی گرفت. برای کاهش چنین جرایمی و خشونتهای خانوادگی، باید به دختران و پسرانمان در زمینه تشکیل خانواده و حفظ کرامت و حرمت خانواده ایرانی و اسلامی آموزشهای لازم را بدهیم که آنها بتوانند بدرستی زندگی خود را تشکیل داده و از آن حفاظت کنند تا دچار این گونه بحرانهای خانوادگی نشویم و شاهد کاهش جرایم باشیم.
اگر میان زوجین اختلافهایی رخ داد آنها ابتدا از بزرگان خانوادهها که تجربههای بیشتر و بهتری در زندگی شان داشتهاند، بهره لازم را بگیرند و برای حل مشکلات زندگی مشترک از آنها کمک بگیرند. از مشاوران خانواده کمک بخواهند. اگر این گونه مشاورهها برای خانوادهها در قالب مشاورههای گروهی انجام گیرد، باعث میشود آنها با رویه زندگی خانوادههای دیگر نیز آشنا شده و زمانی که مشکلات آنها را نیز میشنوند، وقتی متوجه میشوند این مشکلات با مشکلات پیش آمده در زندگی آنها یکسان است، راحت میتوانند مشکلات خود را حل کنند.
باورهای دینی و مذهبیمان را افزایش دهیم. وقتی افراد عقاید مذهبی و دینی داشته باشند و باورهایشان درست و سنجیده باشد، کمتر به سمت خطا و اشتباه گام برمیدارند. اعتقادات مذهبی باعث میشود افراد کانون خانوادههایشان را حفظ کنند و از برقراری ارتباط با دیگران که خارج از عرف خانوادگی باشد خودداری میکنند.
دکتر امانالله قرایی مقدم
استاد دانشگاه و جامعهشناس
- 10
- 5