این ادعا را من دو سال پیش در شب جشن هالووین در میدان سول مادرید امتحان کردم؛ فستیوالی بود از نور، رنگ، موسیقی، رقص، خنده، آتشبازی و لباسها و صورتکهای عجیب و صد البته کدوهای فانوسنشان... . از هرکس هم میپرسیدم هالووین ریشهاش چیست و چرا جشن گرفتهاید، نهچندان میدانست و نهچندان برایش مهم بود که بداند!
خب من بعدها فهمیدم هالووین در اعتقادات خرافی رسوم سلتیک (ساکنان اولیه جزایر بریتانیا در بیش از دو هزار سال پیش) ریشه دارد که معتقد بودند در این شب، درهای دنیا باز میشود و خدای جهان مردگان همراه با دیوها، ارواح و اجنه روی زمین میآید و راهبان سلت با لباس و کلاه و صداهای عجیب و ترسناک سعی میکردند موجودات ماورائی يادشده را بترسانند و فراری دهند! خلاصه آنکه مابازای هر کدام از رسوم هالووین از کدو گرفته تا چراغ، یک باور خرافی وجود دارد! این مراسم در طی زمان تبدیل شده به بهانهای برای یک آیین شادمانی جمعی که در آن نه سر و دستی میشکند، نه چشمی از کاسه درمیآید و نه دستوپایی قطع میشود.
مسئولان مربوطه و غیرمربوطه هم مجبور نیستند زحمت بکشند و جمله قصار صادر كنند و با نمایش شبانهروزی صحنههای هشدارآمیز و فجیع، زَهره جماعت را آب کنند و پای رفتگان و ماندگان را نیز وسط بکشند و کمپین «نه به هالووین» و «هالووین خرافی» و «بیایید این شب ٣١اکتبری شادیهایمان را با نشستن در خانه و تماشای تلویزیون بین هم تقسیم کنیم» گرامی دارند... . بهجای آن سعی کردهاند با مردم همراه شوند و این آیین شادمانی جمعی را به گونهای مدیریت کنند که کمترین عواقب و حوادث را داشته باشد.
اصلا فکر میکنید چند درصد از جوانان شاد آن شب میدان سول از ترس دیوها و اجنه، کدو و شمع دست گرفته بودند و با صورت رنگکرده و لباس عجیب، در آیین شادمانی جمعی هالووین شرکت کرده بودند؟ فکرش هم خندهدار است! ...
رؤيا صدر
- 19
- 6