همین یک کلمه شروع درگیری و نزاع در وسط خیابان و زمانی است که چراغ سبز شده است، بماند که درگیری و دهان به دهان شدن راننده خودرو با موتورسیکلت سوار تمامی ندارد، بوق های ممتمد و آزاردهنده خودروها و موتورسیکلت ها هم که پشت چراغ سبز مانده اند، مزید بر علت می شود.
کشمکش های راننده خودرو و موتورسیکلت سوار و بوق های ممتد آنقدر ادامه دارد تا بار دیگر چراغ قرمز می شود و باز هم صدای بوق و بوق و بوق...
روزانه بارها و بارها در کلان شهر تهران با این دست رفتارها مواجه می شویم، بارها گوش های ما صداهای ناهنجاری را تحمل می کند که بیشتر ریشه در صدای بوق موتورسیکلت ها و اگزوز آنها، صدای بوق خودروها، آژیر ماشین های اورژانس و آتش نشانی دارد.
در بسیاری از موارد شاهد هستیم که مردم تحمل یک ثانیه ایستادن پشت چراغ قرمز یا پیاده و سوار کردن خودروهای مسافرکش یا هر رفتاری که سبب اندکی معطلی آنها شود را ندارند، جالب است همان هایی که از این صداهای آزاردهنده شاکی می شوند، خودشان هم در جای دیگری، عامل آزار دهنده و ایجاد صداهای ناهنجار هستند.
امروز در جایگاه راننده خودرو بوق می زند و سبب آزار دیگری می شوی و فردا آن دیگری که از او شاکی بود در جایگاه موتورسیکلت سوار برای او آزار صوتی ایجاد می کند.
گویا در این میدان هیچ کسی به دیگری رحم نمی کند، هر که بیشتر بوق بزند خودش را تخلیه کرده و آرام می گیرد، این جا است که آن ضرب المثل قدمی در ذهن تداعی می شود، از کوزه همان برون تراود که در اوست، آری فرهنگ شهر نشینی یا فرهنگ ترافیک هریک از اعضای جامعه در چنین شرایطی خود را نشان می دهد.
حاج رضا یکی از راننده های مسن و قدیمی شهر تهران است که در طول روز در این خیابان های شلوغ، کلاچ و ترمز می زند، از سر و صدای ناشی از بوق خودرو بویژه خودروهای سنگین، گله مند است، می گوید: گویا شنیدن صدای بوق در مغز ما حک شده و دیگر صداهای ناهنجار ویراژ موتورها و بوق خودروها را نمی شنویم اما در این شلوغی، صدای بوق خودروهای سنگین بسیار آزاردهنده است بویژه زمانی که صدای این خودروهای سنگین در خیابان های باریک به صدا درآید.
سعید از شهروندان تهرانی در این زمینه می گوید: گاهی از فرت شنیدن بوق های بی مورد خودروها و موتورها، دچار جنون می شوم، مغزم تحمل شنیدن این همه آلودگی صوتی را ندارد، وقتی به آزاردهندگان شکایت می کنی، طلبکار هم هستند و با بد دهنی و توهین از طرف آن ها مواجه می شوید. واقعا جای تاسف است که از فرهنگ ترافیکی و شهر نشینی فاصله داشته باشیم اما در کلان شهری چون تهران زندگی کنیم.
وی ادامه می دهد: دلم برای کودکانی می سوزد که باید بار این همه آلودگی هوا و آلودگی صوتی را تحمل کنند، ما حتی به آنها رحم نمی کنیم، اگر به فکر خودمان و آرامش اعصابمان نیستیم، حداقل به فکر فرزندانمان، آرامش و آینده آنها باشیم.
در حالی با آلودگی صوتی در کنار آلودگی هوا در شهر تهران دست و پنجه نرم می کنیم که کارشناسان گفته اند آلودگی صوتی در شهر تهران ۱۵ تا ۲۵ دسیبل فراتر از حد مجاز است و بیشترین سهم آلودگی صوتی در کلانشهر تهران ناشی از سیستم حمل و نقل موتوری است به طوری که موتورسیکلت ها به میزان ۸۳ دسیبل آلودگی صوتی تولید می کنند و این در حالی است که میزان حد مجاز آن ۷۷ دسیبل است.
در بسیاری از اتوبان های شهر تهران نیز خودروهای سواری صدایی بالاتر از ۸۱ دسیبل را ایجاد می کنند در حالی که استاندارد آلودگی صوتی برای خودروهای سواری ۷۴ دسیبل است.
آمارها نشان می دهند که سهم انتشار آلودگی صدا توسط موتورسیکلت ها ۴۹درصد، خودروهای سواری ۳۰ درصد، ماشین های سنگین ۲۰ درصد و اتوبوس های شرکت واحد یک درصد است.
در این بین برخی از مناطق تهران بیش از سایر مناطق دارای آلودگی صوتی هستند مثل منطقه ۹ و منطقه بازار تهران که گفته می شود میزان آلودگی صوتی این مناطق به ۷۰ دسیبل می رسد.
همه و همه از مسئولان انتظار دارند تا در این زمینه کاری کنند دریغ از آن که باید از خودمان شروع کنیم، آن راننده ای که از آلودگی صوتی شاکی است باید از نزدن بوق های غیر ضروری اش شروع کند، آن موتورسیکلت سواری که بی مهابا در خیابان ها و اتوبان ها ویراژ می دهد و به صدای شکایت های که از درون خودروها بیرون می آید، توجهی ندارد باید اگزوز وسیله اش را تعمیر کند و بسیاری از مسائل دیگری که گره آن با دستان خودمان باز می شود.
بیایید بیشتر به فکر خودمان باشیم و بدانیم که تک تک اعضای این جامعه اعضای خانواده خودمان هستند و همچون مهره های تسبیح به یکدیگر متصل هستیم اگر امروز باعث آزاری شهروندی شدم بدانم که شاید در جای دیگری یکی از اعضای خانواده ام آزار ببیند. بیایید همچون یک شهروند متمدن به حقوق شهروندی یکدیگر احترام بگذاریم و بدانیم که بوق زدن های ممتمد در کنار گوش کودکانی که در خودروها آرام در آغوش والدینشان خفته اند یا در کنار گوش هر زن و مرد دیگری که در افکار خود غرق هستند، عین بی توجهی به حقوق دیگران و بی توجهی به حقوق خانواده خودمان است.
- 10
- 5