چند هفته پیش بود که خبر رها کردن کودک ٤ساله در یکی از پارکهای جنوب تهران به وسیله خانوادهاش در شبکههای اجتماعی پخش شد. داستان از این قرار است که مادر و پدر علیرضا بعد از اینکه متوجه میشوند از نگهداری فرزند ٤ساله خود برنمیآیند، تصمیم میگیرند او را در یکی از پارکها رها کنند. علیرضا ٤ روز به تنهایی در پارک زندگی میکند و در طول این مدت با خوراکی که از مردم میگرفته خودش را سیر میکرده و شب هم در پارک میخوابیده. ماموران پارک بعد از اینکه متوجه میشوند که این کودک در پارک رها شده به نیروی انتظامی اطلاع میدهند و ماموران نیروی انتظامی یک مددکار را از موسسه خیریه مهرآفرین به پارک میفرستند و مددکار بعد از پیدا کردن خانواده کودک او را دوباره به خانه خودش میفرستد.
در مدت زمانی که کودک پیش مددکاران بوده آثار ضرب و جرح روی بدن کودک دیده شده و زمانی که مددکاران کودک رهاشده را به خانهاش میفرستند متوجه میشوند که پدر و مادر کودک معتاد هستند و خانه آنها مکان مصرف موادمخدر برای دیگر معتادان است. با این حال، کودک را به خانواده تحویل میدهند و خانواده بعد از گذشت دو ساعت از تحویل فرزندشان او را دوباره در همان پارک رها میکنند، که مددکاران این موسسه اینبار کودک را میگیرند و به بهزیستی تحویل میدهند. این داستان در مقیاس کوچک یا بزرگترش، داستان بسیاری از کودکان بدسرپرست کشور است. کودکانی که نه در خانه امنیت دارند، نه در خیابان.
یکی از مواردی که در ماده ١٤ به قانون حمایت از کودکان و نوجوانان اضافه شد، بحث کودکان بدسرپرست است که آن هم در متن پیشنویس اولیه قانون موجود نبود، این قانون در یک ماده بدون آنکه ضوابط کامل در این خصوص باشد، گنجانده شده بود و حالا به صورت یک قانون است و درحال حاضر هم میتوان از این قانون استفاده کرد اما موضوعی که نه در مورد این قانون بلکه بسیاری از قوانین وجود دارد این است که ابعاد قضائی و قانونی در این زمینه ضعیف است و نمیتوان خیلی به آن اعتماد کرد. منشور حقوق شهروندی هم حدود ١٠ ماده را به حقوق کودکان اختصاص داده است،
ما با این حال چون منشور ضمانت اجرایی کافی ندارد نمیتوان خیلی روی آن حساب باز کرد. از طرفی لایحه حمایت از کودکان از سال ٨٣ به مجلس تحویل داده شده و این لایحه تا به الان در مجلس است. با توجه به جامع بودن این لایحه اینکه چرا تا به حال در مجلس مانده است را باید از این نهاد پرسید. اما متاسفانه از آنجایی که پیداست، مجلس دغدغههای برنامه و بودجه را دارد و به مسائل اجتماعی توجهی که باید داشته باشد را ندارد، زیرا بیشتر وقت مجلس صرف بحثهای مربوط به بودجه و امور سیاسی میشود و زمانی برای رسیدگی به سایر امور باقی نمیماند.
هر دورهای از مجلس که آغاز میشود عدهای از حقوقدانان و فعالان اجتماعی بحث این لایحه را به میان میکشند اما در آخر هیچ نتیجهای از این پیگیریها نمیگیرند و باز هم لوایح مربوط به مسائل اجتماعی پشت درهای بسته مجلس میماند، البته شاید با ایجاد نهادهای صنفی و انجیاوها برای حقوق کودکان و نوجوانان و ایجاد یک مطالبه عمومی به وسیله این نهادها شاید بتوان کاری را در این زمینه انجام داد.
قانون دوستدار کودکان نیست
حقوق کودکان از مظلومترین حقوق در کشور ما است. سالهاست که قرار است لایحه حمایت از کودکان نهایی شود تا گرهای از درد کودکان بازشود اما خاک خوردن لایحه، فرجام همه تلاشهایی است که فعالان مدنی برای سروسامان دادن به حقوق کودکان انجام دادهاند. گویی بهارستانیها دغدغه کودکان بدسرپرست و بیسرپرست رهاشده در جامعه را ندارند تا بخواهند گامی برای بهبود اوضاع آنها بردارند. هرچند هرازگاهی یکی از نمایندگان مجلس نوید رسیدگی و نهاییشدن لایحه را میدهد اما همچنان خبری از بررسی لایحه نیست. به همین دلیل «شهروند» در گفتوگو با پیمان حاج محمود عطار به بررسی خلأهای قانونی در حمایت از کودکان پرداخته است.
جناب عطار مطئمنا در جریان شرایط نامساعد حمایت از کودکان بدسرپرست هستید. اینکه سازمانهای متولی گریزان از نگهداری کودکان، با علم به عدم امکان ادامه حیات سالم کودک در میان خانه و خانواده آسیبدیده خود، باز هم آنها را به بهانه داشتن پدر و مادر به محیط ناامن خانواده بازمیگردانند تا کودکان از انواع آسیبهای اجتماعی، روحی، جسمی، اعتیاد و آزار در امان نباشند، دلیل این سهلانگاری متولیان امر چیست؟ چرا حمایت کاملی از این کودکان نمیشود؟
مشکل اساسیای که در مورد کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست وجود دارد این است که اگر مراجع ذیصلاح اعم از دادگستری یا اداره سرپرستی یا سازمان بهزیستی، شایستگی سرپرستان قانونی این کودک را منتفی بدانند و تصمیم سلب سرپرستی و ولایت و حضانت کودک یا سایر سرپرستانش را بدهند، ناگزیر هستند که این کودک یا نوزاد را به سازمان بهزیستی کشور تحویل دهند. ما از سوی مسئولان سازمان بهزیستی کشور در رسانههای گروهی شنیده و خواندهایم که این سازمان و مراکز نگهداری کودکان و نوزادان به علت آنکه بودجه،
امکانات و شرایط مناسب توسط دولت برای انجام وظایف محوله این سازمان در اختیارشان قرار داده نمیشود، بهطور کامل و شایسته نمیتوانند وظایف خود را که نگهداری و سرپرستی از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست است، انجام دهند. بسیاری از افراد هستند که وقتی به مراکز نگهداری تحت پوشش سازمان بهزیستی تحویل داده میشوند، آنجا هم شرایط مناسبتری نسبت به شرایط محل زیست قبلی خودشان ندارند. درست است که اگر در محلهای نگهداری تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار گیرند مورد آزار و اذیتهای خانوادههایشان قرار نمیگیرند اما با این حال نمیتوان مکانهای تحت پوشش سازمان بهزیستی را یک مکان استاندارد با شرایط استاندارد جهانی که باید این شرایط هم به وسیله سازمان بهزیستی کشور در آسایشگاهها و محل نگهداری کودکان و نوجوانان بدسرپرست و بیسرپست فراهم شود، در نظر گرفت.
به همین دلیل در بعضی موارد میشنویم که برخی از این کودکان و نوجوانان بعد از سلب سرپرستیشان از والدین و تحویل به مراکز نگهداری سازمان بهزیستی پس از مدتی از آن مرکز نیز گریخته و متواری میشوند و مسلما وقتی که پدر و مادر دلسوزی برای کودک و نوجوان وجود نداشته باشد و آسایشگاههای نگهداری سازمان بهزیستی نیز محل مناسبی برای زیستن کودک و نوجوان نباشد، این کودکان به ناچار از این مراکز میگریزند به باندهای تبهکاری و انحرافی و بهفساد و فحشا کشیده میشوند و متاسفانه بیشتر کودکانی که دچار این آسیبهای لاعلاج اجتماعی میشوند دیگر قادر به بازگشت به جامعه بهعنوان یک شهروند سالم نیستند.
با توجه به توضیحات شما باید گفت از سویی والدین صلاحیت ندارند و از سوی دیگر مراکز نگهداری کیفیت مطلوبی ندارند. در این شرایط چه باید کرد؟
در درجه نخست والدین کودک مسئولیت نگهداری او را به عهده دارند و در مرحله دوم دولت باید بودجه و امکانات لازم را برای تقویت مراکز نگهداری سازمان بهزیستی اختصاص دهد و شرایط را در این مراکز به گونهای فراهم کند که کودکان و نوجوانان بدسرپرست و بیسرپرست که از پدر و مادر خود گریزان میشوند یا با حکم مراجع قانونی سرپرستی آنها سلب میشود، تحویل مراکز سازمان بهزیستی داده شوند.
بحث بسیار مهمی که در مورد کودکان بدسرپرست وجود دارد این است که این کودکان تا زمانیکه دوره محکومیت والدین یا دوره ترک اعتیاد آنها تمام شده نزد سازمان بهزیستی و شبهخانوادههای خود میمانند و بعد از آن دوباره به خانواده بازگردانده میشوند، همین موضوع شاید برای کودک منجر به اتفاقات ناگواری شود، زیرا خانوادهها صلاحیت نگهداری از کودکان خود را ندارند آیا در این مورد خلأ قانونی وجود دارد یا مشکل از جای دیگری است؟
کمبود امکانات و بودجه لازم که دولت و مجلس برای سازمان بهزیستی کشور اختصاص داده باعث شده مراکز سازمان بهزیستی در شهرستانها و مراکز استانها توانایی لازم در برابر این خیل گسترده و وسیع کودکان و نوجوانان بدسرپرست یا بیسرپرست که روزبهروز بر آمار آنها افزوده میشود را نداشته باشند و دنبال بهانهای باشند برای آنکه از بار نگهداری آنها شانه خالی کرده و آنها را به سرپرستان نالایق برگردانند، درحالیکه اگر مجلس شورای اسلامی،
دولت و قوه مجریه بودجه و امکانات لازم را در اختیار سازمان بهزیستی قرار دهند تا به تعداد مورد نیاز مددکار با حقوق و مزایای مکفی در اختیار سازمان باشد و این افراد بهصورت غیرمترقبه و تصادفی و در صورت اعلام تماس تلفنی و گزارشهای مردمی به صورت دعوتی به مکانهای محل زیست این کودکان سرکشی کنند و شعبی از دادسرای ویژه رسیدگی به جرایم سرپرست کودکان تعیین شود،
چنانچه سرپرستان این کودکان از طرف مراجع قضائی فاقد صلاحیت شناخته شوند، به مجازات قانونی خود برسند، مسلما آمار این جرایم کاهش مییابد. البته نظارت سازمان بهزیستی پس از بازگرداندن کودک به سرپرستان خود باید به صورت مستمر ادامه داشته باشد تا سرپرستانی که قصد سوءاستفاده از این کودکان و نوجوانان را دارند هنگامی که نظارت همهگیر مراجع نظارتی بهویژه سازمان بهزیستی را بر خود دیدند، از هرگونه خطا به کودکان بیگناه اجتناب کنند.
لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان از سال ٨٣ در مجلس مانده است، آیا در این لایحه به وضع کودکان بدسرپرست توجهی شده و چه بر سر این لایحه آمده که با گذشت سالهای طولانی هنوز از مجلس بیرون نیامده است؟
یکی از دردهای دلسوزان، آسیبشناسان و حقوقدانان از مجلس شورای اسلامی همین بلاتکلیف گذاشتن بسیاری از لوایح قضائی و غیرقضائی قوه قضائیه و هیأت دولت است. کم نداریم لوایحی که قوه قضائیه یا هیأت وزیران در اجرای تکالیف قانونی خود به استناد برنامههای ٥ساله سیاسی-اقتصادی کشور یا سایر مقررات به صورت لایحه به مجلس شورای اسلامی دادهاند. اما پس از گذشت چندین دوره از دورههای قانونگذاری مجلس شورای اسلامی متاسفانه مجلس هیچ وقعی به این لوایح ضروری نمینهد و متاسفانه در برخی موارد از زمان پیشنهاد لایحه از سوی قوهقضائیه و هیأت وزیران میگذرد و با توجه به دگرگونیهای اجتماعی در جامعه، آن لایحهای که در سالهای پیش ازجمله همین لایحه که ١٢سال در مجلس بلاتکیلف مانده است،
بسیاری از مفاد این لایحه دیگر کاربرد لازم را ندارد و باید بهروزرسانی و با شرایط روز جامعه تطبیق داده شود. به نظر میرسد که مجلس اراده جدی و دلسوزی لازم را برای تعیین و تکلیف لوایح بلاتکلیف ازجمله همین لایحه را ندارد. همچنین حتی اگر این لایحه هم تصویب و بهروزرسانی شود، چنانچه اراده و جدیت لازم از سوی مجریان قوانین و نظارت کامل از سوی مجلس شورای اسلامی در حسن اجرای قوانین وجود نداشته باشد، این قانون نیز مانند بسیاری از قوانین دیگر که به تصویب مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان رسیده، به آن دسته از قوانین متروک خواهد پیوست.
نمایندگان مجلس از لایحه حمایت از کودکان میگویند
محمــدعلــی پورمختار، نماینده مجلس| لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان، در دستورکار کمیته مربوطه در کمیسیون قضائی قرار دارد اما به لحاظ تعداد بالای طرحها و لوایح در دستورکار کمیسیون قضائی، بررسی لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان با تاخیر روبهرو شده است. امیدواریم این لایحه هرچه سریعتر با بررسی دقیق در کمیسیون تعیین تکلیف شود. هرچند لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان دارای ایراداتی بوده و جامع نیست اما در این لایحه بیشتر به دغدغهها و وظایف مربوط به سازمان بهزیستی و وزارت رفاه پرداخته شده اما بهطورحتم در زمان بررسی لایحه به مواردی چون کودکان کار، کودکان بیسرپرست و بدسرپرست هم در این لایحه توجه خواهد شد، زیرا با توجه به شرایط فعلی جامعه، مسئولان باید همه مسائل و مشکلات کودکان و نوجوانان را مدنظر قرار دهند.
محمد کاظمی، نماینده مجلس| اینکه لایحه حمایت از کودکان که ١١سال در مجلس مانده است چه اشکالاتی داشته که تابهحال از مجلس بیرون نیامده را نمیدانم اما این لایحه در حالحاضر در دستورکار است. اما قطعا در این دوره از مجلس بیرون میآید. اما با این وجود در منشور حقوق شهروندی ١٠بند به حقوق کودکان اختصاص داده شده،
آیا این موارد میتواند تاثیر مثبتی جهت احقاق حقوق کودکان داشته باشد. ما باید فرهنگ رفتار با کودکان را در جامعه توسط تریبونها، سخنرانها، دانشگاهها و مراکز علمی و آموزشی، آموزش دهیم. ما بیشتر به فرهنگسازی و بازآموزی رفتار کودکان نیاز داریم و اگر کسی کودکی را آزار دهد، براساس قانون مجازات خواهد شد و خوشبختانه ما خلأ قانونی در این موارد نداریم. البته نباید فراموش کرد که منشورها و سندها نمیتوانند کمک زیادی در جهت احقاق حقوق کودکان و نوجوانان داشته باشند.
آیدا پیغامی
- 17
- 6