به گزارش شفقنا، مردادماه امسال طرح ضربتی “جذب و ساماندهی کودکان کار و خیابان” با دستور فرماندار تهران و البته با استناد به قانون مصوب شورای اجتماعی کشور آغاز شد. از همان روزهای اول همزمان با انتشار فیلم ضرب و شتم کودکان در زمان جمع آوری، موجی از انتقادها چه از سوی اعضای شورای شهر تهران و چه کاربران فضای مجازی شکل گرفت. وزارت رفاه هم که انتظار می رفت یک پای کار باشد هنوز یک هفته از اجرای طرح نگذشته بود که با انتقاد وزیر از اینکه اجرای طرح مشکل دارد خود را از میدان رقابت سازمان ها برای پاک کردن چهره شهر از کودکانی که ادعا می شود درآمد خوبی دارند، کنار کشید.
البته در این میان بهزیستی و قاطع تر از آن شهرداری تهران به دفاع از طرح پرداختند تا آن جا که رضا قدیمی، مدیر عامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران در گفت و گو با روابط عمومی این سازمان با رد ادعای بگیر و ببند و ضرب و شتم کودکان متکدی و کار در قالب طرح ساماندهی گفت: «هر بار که تمامی ارگان های مسئول با هم هماهنگ شدند و خواستند کار درستی انجام دهند، عده ای احساساتی شدند و تلاش کردند تا ریشه کار را بزنند.»
او که توپ اجرای طرح را در زمین بهزیستی انداخت و شهرداری تهران را تنها همراه و همکار این سازمان معرفی کرد قول داد تا این بار طرح جذب و ساماندهی کودکان کار و خیابان متفاوت از دوره های گذشته اجرا شود.
سازمان بهزیستی نیز برخلاف رفتار منفعلانه این روزها که تنها خود را مجری طرح معرفی می کند و کودکانی که به مراکز منتقل می شوند را مهمان و سرباززدن از پذیرش مهمان را خلاف رسم ادب، در روزهای نخست اجرای طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان بودجه اجرای طرح را ۲۰ میلیارد تومان اعلام کرد. به گزارش ایسنا، اواخر شهریور ماه سال جاری معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با بیان آنکه بهزیستی چندین ماه برای اجرایی کردن این طرح وقت گذاشته و هماکنون طرح مذکور با همکاری شهرداری و فرمانداری تهران در حال انجام است، گفت: «طرح را با اولویت تهران آغاز و تا حداکثر یک ماه آینده در سایر کلانشهرهای کشور نیز توسعه خواهیم داد.»
حبیب الله مسعودی فرید از شناسایی خانواده کودکان، رصد دلایل حضور آن ها در خیابان ها و در نهایت مداخلات مددکاری خبر داد و این اتفاق را نقطه عطف طرح جدید معرفی کرد. اتفاقی که اگر هم در وانفسای آمار متناقض تعداد کودکان کار در تهران از ۷ هزار تا ۲۰ هزار نفر میسر باشد، حتماً از سنگلاخ جمع آوری و انتقال به “بعثت” و “یاسر” امکان پذیر نیست.
خاطرات کودکان کاری که توسط ماموران از خیابان جمع می شدند
از معلم اجازه می گیرند تا برای یک ربع کلاس را ترک کنند. وقتی مقابل خودشان روی میز ضبط صوت را می بینند، همدیگر را نگاه می کنند و با هم می پرسند: «خبرنگاری؟ آمدی بنویسی که ما را از خیابان جمع کنند یا ما باشیم و کار کنیم؟» اطمینان می دهم که با این مصاحبه به قول خودشان از خیابان جمع نمی شوند. بعد از این پاسخ اعتماد می کنند و از کارشان می گویند.
نصیر ۱۳ ساله است و ۹ سالگی به همراه پدر و مادر و دو برادر از افغانستان به ایران آمد: «اول که آمدیم اوضاع خوب بود ولی الان پدرم معلوم نیست کجاست. مادرم می گوید کارتن خواب شد شاید هم مرد. وقتی بابا نیست من و دو تا برادرهایم باید کار کنیم تا اجاره خانه را بدهیم و کلاً خرج خانه را بکشیم.»
جمله نصیر تمام نشده ناصر شروع می کند: «خانم می خواهی من هم از خودم بگویم؟»
منتظر جواب نمی ماند:« تازه ۹ ساله شدم. با نصیر همکلاسم، هر دو تا کلاس دوم هستیم. داداش چند سال درس نخواند عقب ماند برای همین با من همکلاس شد.»
ناصر می خندد و من از نصیر می پرسم روزها بعد از مدرسه چه کار می کند: «با ناصر و داداش بزرگم می رویم چهارراه سعادت آباد. من شیشه ماشین ها را پاک می کنم، ناصر گل می فروشد، برادر بزرگم هم کشیک می دهد تا مامورها رسیدند زود به ما خبر بدهد تا یک وقت ما را نبرند. یک وقت هایی هم که پول نداشته باشد پیش ما گل می فروشد. ۲۰ هزار تومان که کار می کند دیگر گل نمی فروشد. بعد برای اینکه مواظب ما باشد یک جا می نشیند.»
نصیر می خواهد حرفش را ادامه بدهد که ناصر وسط حرف او می پرد: «اما من و نصیر از ساعت ۴ بعد از ظهر یعنی بعد از مدرسه تا ۹ شب کار می کنیم. خسته می شویم اما اخر شب ۳۰ هزار تومان پول به مامان می دهیم. مامان گفت پول را به داداش ندهیم.»
برادر بزرگ ناصر و نصیر یک سال پیش به جرم دزدی دستگیر شد و بعد از آن رد مرز. یک هفته بعد از این اما قاچاقی به تهران برگشت:« وقتی رفت مامان خیلی غصه خورد، ما دو تا هم می ترسیدیم بدون داداش کار کنیم. اما یک ماه بعد که برگشت دوباره همه چیز مثل قبل شد، دوباره رفتیم سرچهارراه.»
از نصیر می پرسم که تا حالا مامورها او را گرفتند، که جواب می دهد:« اره دو دفعه. یک بار سر همین چهارراه سعادت آباد گل می فروختم، دیدم مامورها آمدند.آن روز پنچ دفعه از دستشان فرار کردم اما دفعه ششم من را گرفتند و بردند. نمی دانم کجا رفتم، یک ساعت نگه داشتند بعد گفتند تعهدنامه را امضا کن. امضا کردم شب تنها برگشتم خونه.»
تاکید می کند که تنها برگشت و هیچ کس همراهش نبود: «بعد از آن روز یک ماه سر کار نرفتم. می ترسیدم دوباره بگیرند و رد مرز کنند. اطراف فرحزاد بازی می کردم که مادرم گفت برو سر کار پیش ناصر. گفت مامورها نیستند که اذیت کنند. یک مدت بود کاری نداشتند تا اینکه دوباره دو ماه پیش داشتم کار می کردم که یکی دستم را گرفت گفت برو تو ماشین. گریه کردم خودم را روی زمین کشیدم گفتم نمی روم. خلاصه سوار شدم. ۲ روز بعثت بودم ۱۶ روز یاسر. مامان روز اول آمد و گفت بچه گناه دارد، گریه می کند. گفتند برو ۱۸ روز دیگر بیا تحویلش می دهیم. مامانم بعضی وقت ها می آمد من را می دید. تا اینکه روز آخر برگه اقامت را به آن ها نشان داد. تو اتاق نشسته بودم که صدا کردند مادرت آمد دنبالت، حاضر شو برو. بعد من و مادرم را تا خانه رساندند و رفتند. فقط من را که نگرفتند ناصر را هم گرفتند.»
«خوب صبر کن مال خودم را خودم تعریف کنم. من و پسرخاله ام داشتیم کار می کردیم که یکی بغلم کرد و من را انداخت تو ماشین. من نترسیدم اما پسرخاله یک کم ترسید. مامان آمد دنبالم گفتند برو ۵ روز دیگر برگه اقامت را با خودت بیار، پسرت را تحویل می دهیم. اما خانم شما نمی دانی چقدر آن جا من را اذیت کردند.»
مشت کوچکش را نشانم می دهد و می گوید:« فقط این قدر پلو و خورشت به ما می دادند، خوب من که سیر نمی شدم. اصلاً اجازه نمی دادند بازی کنیم. می گفتند باید ظرف ها را بشورید. خانم کتکم زدند!»
نصیر وسط حرفش می پرد: «من را چند روز قبل از ناصر گرفتند، همان جایی هم بودم که این بود. اما کسی ما را نزد. غذا هم زیاد می دادند بخوریم. هیچ کس اذیت نکرد، تازه روزی یک ساعت ما را می بردند اتاق بازی. این طوری که ناصر تعریف می کند نبود. اما من یک کم می ترسیدم، می گفتم یک وقت از ایران اخراجم نکنند. برای همین خیلی کار می کردم، به بچه های جدید لباس می دادم، شب تا صبح بیدار می ماندم و مواظب بچه ها بودم، صبح هم بیدارشان می کردم. کلا بچه خوبی بودم تا زود ولم کنند.»
غیر از نصیر ۵۸ بچه دیگر در یاسر بودند: «یکی از بچه ها از یاسر فرار کرد و رفت، به من گفتند بیشتر مراقب بچه ها باش تا فرار نکنند. من هم مواظب بودم تا زود بروم خونه. بقیه بچه ها هم داشتند کم کم آزاد می شدند.»
ناصر که انگار یک شیرین کاری یادش آمده باشد، رو به نصیر می کند و می گوید: «می خواهی به خانم بگویم دیروز چی شد؟»
تایید نصیر را که می گیرد، تعریف می کند: « خانم دیروز نزدیک بود دوباره من و پسرخاله را بگیرند. وقتی مامورها را دیدیم فرار کردیم و قایم شدیم. آخر سر مامور پسرخاله ام را گرفت اما تا رفت من را بگیرد جاخالی دادم و فرار کردم.»
بلند بلند می خندند، نصیر می گوید: «چند روز پیش هم داشتند ناصر را می گرفتند، دستش سطل آب بود انداخت زمین. زیر پای مامور لیز شد و سر خورد. حالا چند روز مامور سر چهارراه دنبال ناصر است. ما هم رفتیم میدان کاج که ما را پیدا نکند. دفعه قبل هم که من را گرفتند، روز قبل دنبالم بودند، فرار کردم و تو کوچه پس کوچه ها رفتم. اما فردا وقتی داشتم کار می کردم مامور دستم را گرفت گفت تو همانی هستی که دیروز فرار کردی؟ گفتم اره. بعد من را انداخت داخل ماشین. از دستشان می شود فرار کرد اما یک کم سخت. شهرداری با موتور تمام کوچه ها را دور می زند.»
ناصر که از اول باحرارت حرف می زند می پرسد: «خانم شما شنیدید رئیس جمهور تو تلویزیون گفت هیچ جای شهر بچه گل فروش نیست فقط همین میدان سرو مانده که باید آن جا هم بچه ها را جمع کنند؟»
تعجب من را که می بیند، می گوید: «چه خبرنگاری هستی که نشنیدی؟ من و نصیر خودمان تو تلویزیون دیدیم که رئیس جمهور گفت همین میدان سرو ماند که باید بچه های آن جا هم جمع شوند. شما فکر کن ما هزار نفریم، فقط ما که نیستیم سی دی فروش ها هم هستند. حالا چند روز به این جا گیر دادند ما هم رفتیم طرف های میدان کاج.»
یاد مافیای تکدی گری می افتم ومی پرسم تا به حال غریبه ای به شما پیشنهاد داده که برای او کار کنید؟ نصیر می گوید: «نه! ما برای برادرم کار می کنیم، همه فامیل ما این طوری کار می کنند. بعضی وقت ها بچه های غریبه به ما می گویند ۱۰ هزار تومان می دهیم بگذارید ما پیش شما کار کنیم. ما که پول نمی گیریم. فقط می گوییم پایین تر کار کنید پول هم ندهید…»
ناصر طبق معمول وسط حرف برادر بزرگ تر می آید: «خانم شما دعا کن درآمد ما بهتر بشود. داماد عمه ام چند وقت پیش ما شیشه ماشین پاک می کرد حالا این قدر وضعش خوب شده که شاسی بلند خرید. هر روز با شاسی بلند برادرهایش را پیاده می کند. آن ها گل می فروشند داداش بزرگ هم شب پول را از بچه ها می گیرد.»
نصیر رو به من می کند و می گوید:«تازه منزل ۱۰۰ میلیونی هم خرید.»
ناصر دستش را به سمت بالا می برد: «الکی نگو ۱۰۰ میلیون!۲۰۰ میلیون پول خانه داد. الکی حرف نزن! وضعش این قدر خوب شد که نگو.»
۱۵ دقیقه تمام می شود و معلم پشت در اتاق ایستاده است. برای سوال آخر می پرسم تا به حال کسی از بهزیستی به خانه آن ها آمده تا از مشکلات مطلع شود، که نصیر جواب می دهد: « نه! فقط یک بار من و مادرم را دم خانه پیاده کردند اما هیچ کس خانه ما را ندید.»
از کشوی میز مسئولان تا کف خیابان؛ حاشیه های یک طرح
از ابتدای اجرای طرح جذب و ساماندهی کودکان کار و خیابان منتقدان به این طرح از فعالان حقوق کودک تا مسئولان وزارت رفاه بر این موضوع تاکید کردند که رسیدگی به موضوع کودکان کار باید بر اساس مصوبه سال ۱۳۸۴ هیئت دولت انجام شود و اجرای این طرح ذیل مصوبه سال ۹۳ مجتمع فوریت های خدمات اجتماعی که شامل جمع اوری متکدیان و معتادان متجاهر می شود، قابل قبول نیست. در مقابل این انتقادات، مدافعان طرح بر این عقیده بودند که مصوبه هیئت دولت بیش تر از ۱۰ سال است که در کشوی میز اداره مسئولان وزارت رفاه خاک می خورد و همین امر موجب شد تا روز به روز بر تعداد کودکان کار اضافه شود.
حاشیه جمع آوری کودکان کار از خیابان و دعوای مسئولین در خصوص اینکه کودک کار در کوره پزخانه کار می کند و کودک متکدی و شبه متکدی در خیابان، آن قدر دامن جامعه را گرفت که در نهایت منجر به اعلام توقف طرح جذب و ساماندهی کودکان کار و خیابان از سوی مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه شد. به گزارش ایلنا، روزبه کردونی روز سه شنبه ضمن اعلام این خبر گفت: پیرو نشست مجتمع فوریتهای خدمات اجتماعی شهر تهران مصوب شد موضوع حمایت اجتماعی و جذب و توانمندسازی کودکان کار و خیابان از شمول مصوبه فوریت خدمات اجتماعی شهر تهران خارج شود و مطابق آیین نامه ساماندهی کودکان خیابانی (حمایت اجتماعی از کودکان کار و خیابان ) به عهده سازمان بهزیستی و وزارت تعاون کار ورفاه اجتماعی قرار گیرد.
وی بیان کرد: از ابتدای اجرای طرح، نظر کارشناسی وزارت رفاه و تاکید شخص وزیر بر مشورت با فعالان مدنی، مطالعات کارشناسی، تجارب داخلی و بینالمللی به ویژه طرحهای اجرای شده قبلی بود. بر این اساس ساماندهی کودکان کار و خیابان باید از شمول مصوبه سال ۹۳ خارج شود.
کردونی با اشاره به همراهی مرجع ملی کودک، کمیسیون اجتماعی مجلس، فعالان مدنی و سازمانهای مردم نهاد و مدیران وزارت کشور به ویژه فرماندار تهران در رسیدگی به موضوع کودکان کار عنوان کرد: در نهایت این همکاری موجب شد تا کودکان کار و خیابان از شمول مصوبه مجتمع فوریت های خدمات اجتماعی خارج شوند و مطابق آییننامههای کودکان فرایند شناسایی، جذب و حمایت اجتماعی از کودکان صورت گیرد.
به طور حتم، این خبر می توانست مژده ای برای فعالان حقوق کودک باشد، اما از اولین ساعات انتشار خبر اما و اگرها در مورد توقف طرح جذب و ساماندهی کودکان کار و خیابان شروع شد.
مدیر عامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران: توقف طرح به ما ابلاغ نشده است
در همین رابطه، مدیر عامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران در گفت و گو با خبرنگار شفقنا با رد خبر توقف طرح جذب کودکان کار و متکدی در پایتخت می گوید: بر اساس استعلام از فرمانداری تهران طرح مذکور متوقف نشده و شهرداری همچنان به همکاری خود با بهزیستی برای جذب کودکان کار و متکدی ادامه می دهد.
رضا قدیمی با اشاره به تعداد جذب شدگان تا روز سه شنبه عنوان می کند: در حال حاضر ماموران ما مشغول جذب کودکان اند و طبق آخرین آمارها از ۳ هزار و ۳۹۰ مددجو که تاکنون جذب شده اند، ۴۱۶ نفر زیر ۱۵ سال اند. از این تعداد کودک نیز ۳۵۵ نفر از مهاجر افغان اند که باید نسبت به حضور آن ها در کشور از سوی مراجع ذی صلاح تصمیم گیری شود.
مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه: مصوبه به ۱۹ دستگاه ابلاغ شد
در مقابل این ادعای مسئول شهرداری تهران، روزبه کردونی مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه در گفت و گو با خبرنگار شفقنا، در پاسخ به این سوال که شهرداری با ادعای استعلام از فرمانداری مبنی بر ادامه طرح همچنان به دنبال جمع آوری کودکان کار است، می گوید: در جلسه مورخ ۱۱ مهر فرمانداری تهران صراحتا عنوان شده است که ساماندهی کودکان کارو خیابان به عهده بهزیستی و وزارت رفاه است و ساماندهی هم طبق تعریف ایین نامه مصوب هیات دولت به معنای شناسایی ، جذب و توانمند سازی است .
وی ادامه می دهد: مصوبات این جلسه برای ۱۹ دستگاه از جمله مدیر خدمات اجتماعی شهرداری هم ارسال شده است.
مدیر کل دفتر امور آسیب های اجتماعی وزارت رفاه با بیان اینکه اصولا قرار نبود اجرای مصوبه فوریت های خدمات اجتماعی شهر تهران تعطیل شود چرا که طبق مصوبه مرداد ماه فرمانداری تهران جامعه هدف این مصوبه معتادان و متکدیان هستند، تاکید می کند:آن چه از همان ابتدا مورد نقد بود این بود که در اجرای این مصوبه (که مقرر شده بود شناسایی و جمع آوری توسط سازمان خدمات اجتماعی شهرداری باشد ) کودکان کار و خیابان هم شامل شده بودند که نقد وزارت رفاه و سایر فعالین مدنی این بود که کودکان از شمول اجرای مصوبه خارج شوند .
کردونی می گوید: خوشبختانه با همراهی فرمانداری تهران مصوب شد که کودکان کار و خیابان توسط بهزیستی و وزارت رفاه ساماندهی شوند که این به معنای خارج شدن این جامعه هدف ازاجرای مصوبه است .
وی در پایان با یادآوری این نکته که تداوم اجرای مصوبه خدمات فوریت های اجتماعی شهر تهران هیچ منافاتی با خارج شدن کودکان کار و خیابان از شمول اجرای این مصوبه ندارد، تصریح می کند: این بدین معناست که احتمالا دوستان شهرداری کماکان به جمع اوری معتادین متجاهر و متکدیان ادامه می دهند اما طبق صراحت ماده دو مصوبه کارگروه فرمانداری تهران که به درخواست وزارت رفاه و همراهی فرماندار پرتلاش تهران صورت گرفت کودکان کار و خیابان از شمول مصوبه خارج شدند و ساماندهی ان ها طبق ایین نامه مصوب هیات دولت به بهزیستی و وزارت رفاه محول شد .
اظهارات این مقام مسئول در وزارت رفاه در حالی است که به گزارش کانال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اصغر باقری مدیر کل بهزیستی استان تهران با تاکید بر مواجه با کودکان کار و خیابان مطابق آیین نامه ساماندهی کودکان خیابانی گفت: خوشبختانه در کارگروه فرمانداری تهران نیز مصوب شده است ساماندهی کودکان کار و خیابان بر عهده بهزیستی و وزارت رفاه است. بر این اساس در شهر تهران، بهزیستی با همکاری و همراهی سازمان های مردم نهاد ضمن پرهیز از برخورد قهری و جمع آوری کودکان، در فرایندی بر مبنای مددکاری و حمایت اجتماعی ،پدیده کودکان کار و خیابان را ساماندهی می کنند.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی: کودکان جمع آوری شده به خانواده ها تحویل داده شدند
فارغ از تمام تاییدها و تکذیب های طرح ضربتی جذب و ساماندهی کودکان کار و خیابان، آن چه مسئولان بهزیستی بر آن تاکید داشته و دارند اجرای متفاوت طرح و مداخلات مددکاری وسیع به منظور جلوگیری از تکرار آسیب است.
در همین رابطه، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در گفت و گو با خبرنگار شفقنا می گوید: از زمان اجرای طرح و انتقال بچه ها به مراکز یاسر، بعثت و خیام همکاران ما مداخلات مددکاری خود را شروع کردند و به جز حدود ۴ نفر، خانواده مابقی بچه شناسایی شده اند.
حبیب الله مسعودی فرید با اشاره به اینکه تمام کودکان جمع آوری شده به خانواده ها تحویل داده شده اند، در پاسخ به این سوال که آیا ۳ مرکز بهزیستی در حال حاضر خالی است، عنوان می کند: جز ۴ بچه ای که در این دوره جمع آوری شده و خانواده هایشان شناسایی نشده اند، بچه های دیگری هستند که از قبل در مراکز ما بوده اند و ما موفق به شناسایی خانواده آن ها نشدیم. به غیر از این ها مورد دیگری در مراکز وجود ندارد.
وی در پاسخ به سوال دیگر مبنی بر نحوه مداخله مددکاری و رصد خانواده از سوی بهزیستی در این دوره از طرح بیان می کند: تعداد زیادی از بچه ها غیر ایرانی بوده اند که در این مورد با اداره اتباع صحبت کردیم و از طریق آن ها کار پیگیری شد. اما در مورد کودکان ایرانی از آن جا که ممکن است این کودکان مورد سوء استفاده قرار بگیرند، مثل گذشته سعی می کنیم با خانواده ارتباط برقرار کنیم. اگر به این نتیجه برسیم که خانواده از کودک سوء استفاده می کند، کودک به عنوان بدسرپرست تلقی می شود و بر این اساس، اقداماتی که برای یک کودک بدسرپرست انجام می شود، درخصوص این کودک هم اعمال می شود. در هر صورت اصل کار مصلحت کودک است.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور پاسخ به این سوال که چه تعداد از کودکانی که در این دوره از طرح جذب شده اند بدسرپرست محسوب می شوند، را به دلیل ضیق وقت به زمان دیگر موکول کرد!
مدیر انجمن حمایت از حقوق کودکان و زنان آواره: مشارکت صفر درصدی سازمان های مردم نهاد
هر بار که طرح های ضربتی در حوزه آسیب های اجتماعی اجرا می شود، اولین ادعای مسئولان همکاری سازمان های مردم نهاد در اجرای طرح است و اتفاقا! فعالان همین سازمان ها جدی ترین منتقدان! در خصوص طرح ضربتی ساماندهی کودکان کار و خیابان نیز ابتدا صحبت هایی در خصوص همکاری تعداد قابل توجهی از سازمان های مردم نهاد مطرح شد که بسیاری از آن ها به طور علنی ادعای هر گونه همکاری را رد کردند.
فاطمه اشرفی، مدیر انجمن حمایت از حقوق کودکان و زنان آواره و پناهنده از جمله صریح ترین منتقدان طرح جمع آوری کودکان است. او در گفت و گو با شفقنا سهم مشارکت و هم فکری با سازمان های مردم نهاد در اجرای طرح اخیر را صفر درصد اعلام می کند و می گوید: یکی از جدی ترین نگرانی های ما در ارتباط با اجرای طرح جمع آوری کودکان کار این است که چرا قبل از اجرا در مرحله برنامه ریزی، سیاست گذاری و تبیین از نظرات و دیدگاه های سازمان های غیردولتی که سال ها از نزدیک با این پدیده کار می کنند و با حداقل امکانات کارهای بزرگ انجام داده اند، استفاده نشد.
اشرفی عنوان می کند: چه بسا اگر در مرحله اولیه و قبل از اجرا از سازمان های مردم نهاد مشورتی گرفته می شد حداقل بخش اعظم مشکلاتی که برای سازمان های عمومی در این خصوص پیش آمده اتفاق نمی افتاد. متاسفانه، امروز شاهد آن هستیم که طرحی که سال های سال بی نتیجه اجرا شد مجدداً توسط دوستان به اجرا درآمد.
وی در پاسخ به این سوال که در صورت پای کار آمدن سازمان های مردم نهاد چه تغییری در اجرای طرح اتفاق می افتاد، می گوید: در شهر تهران نزدیک به ۱۲ هزار کودکی که به نوعی درگیر موضوع کار است، تحت پوشش سازمان های غیردولتی قرار دارند. هر کدام از این سازمان ها بنا به مسئولیتی که بر عهده دارند بچه ها را شناسایی کرده و پرونده مددکاری تشکیل دادند. البته، توانایی، امکانات و ظرفیت سازمان های غیردولتی در حدی نیست که تمام نیازهای این بچه ها به خصوص نیازهای اقتصادی را تامین کند. لذا پیشنهاد ما این بود که اگر الان بهزیستی، شهرداری یا فرمانداری مدعی این است که ما بچه ها را گرفتیم که شناسایی و بعد ساماندهی کنیم، این شناسایی در حد وسیعی قبلاً توسط سازمان های مردم نهاد انجام شد.
مدیر انجمن حمایت از حقوق کودکان و زنان آواره و پناهنده ادامه می دهد: جالب است وقتی از مسئولان می پرسیم ساماندهی یعنی چه و منظورشان چه برنامه عملی و اجرایی است هیچ پاسخ قابل توجهی دریافت نمی کنیم. به همین دلیل، فعلاً آن چه می بینیم مرحله ای است که بچه ها دستگیر می شوند.
اشرفی با بیان اینکه اگر مسئولان اهتمام جدی داشتند که بچه ها را ساماندهی کنند می توانستند از همین تعداد بچه ای که تحت پوشش سازمان های غیردولتی قرار دارند استفاده کنند، تصریح می کند: درصد قابل توجهی از بچه های تحت پوشش، بچه های کار هستند که ناگزیر از اداره زندگی خود و خانواده اند. اگر شما مسئولان مصمم به اجرای برنامه های هدفمندی برای بازگرداندن بچه ها به چرخه حیات طبیعی بودید می توانستید به عنوان نمونه از تعدادی از همین بچه ها شروع کنید.
وی می گوید: ما می توانستیم در یک همکاری و تعامل موثر با دولت، بچه هایی که در اولویت نیاز بودند را در قالب طرح ساماندهی معرفی کنیم و دولت برای اینکه این بچه ها از سر خیابان به خانه برگردند در اولویت اول می توانست بچه ها را تحت پوشش بسته های حمایت اجتماعی قرار دهد.
اشرفی با تاکید بر اینکه مجریان طرح جمع آوری کودکان کار به این موضوع که پدیده کودک کار و خیابان یک پدیده اجتماعی است و به مرور زمان ایجاد می شود، توجه نکرده اند، عنوان می کند: برخورد با این پدیده با طرح های ضربتی امکان پذیر نیست. قطعاً حتی برای پیشگیری و کاهش آسیب هم باید مطالعات اجتماعی انجام شود و سطح بندی های مختلفی از این بچه ها صورت بگیرد. در مرحله بعد می توان وارد مداخله شود.
مدیر انجمن حمایت از حقوق کودکان و زنان آواره و پناهنده یادآور می شود: متاسفانه، دوستان ما به یک باره تصمیم گرفتند از فردا طرح را شروع کنند و با متوسل شدن به ابزار خشن و جمع آوری با وضعیت رقت انگیز بچه ها را به مراکز نگهداری انتقال دهند. مراکزی که حتی استانداردهای لازم برای نگهداری موقت بچه ها را ندارد. نتیجه هم این شد که امروز با وجود اعلام توقف طرح، در همان زمان برخی از مسئولان اعلام کردند که طرح ادامه دارد و هیچ چیز تغییر نکرده است.
اشرفی در پایان در پاسخ به این سوال که آیا شواهدی دال بر رصد خانواده کودکان جمع آوری شده از سوی بهزیستی وجود دارد، می گوید: متاسفانه، اطلاعاتی در این خصوص به دست نیارودم.
انتظار اینکه با توقف طرح جمع آوری کودکان کار این آخرین باری باشد که ماشین های بهزیستی و شهرداری سر چهارراه ها و میدان ها برای جمع آوری کودکان گشت می زنند، حتماً انتظار دور از واقعی است. در واقع، این روند که برای مقابله با هر آسیب اجتماعی باید به صورت ضربتی و دفعی عمل کرد به نوعی در حافظه تاریخی مسئولان ما نهادینه شده و هر چند وقت یک بار هم از چهاردیواری ذهن به جامعه کشیده می شود و حاشیه هایی را خود به همراه می آورد. همه این ها به این امید است که با بگیر و ببند از آمار آسیب ها کاسته شود که در عمل نمی شود!
طرح ضربتی جمع آوری کودکان کار و خیابان فارغ از بودجه اجرا که حتماً می توانست در مسیر تقویت سازمان های مردم نهاد هزینه شود، زنگ خطر پافشاری مسئولان بر روش های نخ نمای گذشته را به صدا درآورده است. روش هایی که سالیان متمادی نه تنها در کتاب های آسیب شناسی که در اظهارات فعالان اجتماعی مذموم شمرده شده و هیچ گاه هیچ نتیجه ای به بار نیاورده است جز آن که با اجرای چند وقت یک بار این طرح، مخاطبان آن بیاموزند چگونه می توان متولیان طرح را دور زد و پادزهر تازه ای پیدا کرد.
در حال حاضر هم با اعلام توقف طرح و اصرار برخی از مسئولان بر اجرا و تکرار وعده پیگیری و مداخله اجتماعی که هیچ سندی دال بر تایید آن وجود ندارد، باید منتظر ماند و نظاره گر چرخه باطلی بود که جز صرف هزینه، هیچ دردی از کودکان کار دوا نمی کند.
- 11
- 6