پلان ١: حسنک را سوي دار بردند و به جايگاه رسانيدند. بر مرکبي که هرگز ننشسته بود، نشانيدند و جلادش استوار ببست و رسنها فرود آورد و آواز دادند که سنگ زنيد. هيچکس دست به سنگ نميکرد و همه زار ميگريستند، خاصه نشاپوريان. پس مشتي رند را زر دادند که سنگ زنند و مرد خود مرده بود که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده. اين است حسنک و روزگارش و گفتارش... اين داستاني است با بسيار عبرت (بيهقي ص ٢٢١-٢٣٦)
پلان ٢، ٣، ٤ و...: قائممقام را توطئهگران دربار قاجار و محمدشاه به کمک ايادي بيگانگان کشتند. قتل اميرکبير را به همين شکل و به روزگار ناصرالدينشاه نسبت ميدهند. مصدق نيز ٤٠ سال تبعيد و زندان را مديون سازمان سيا و حکومت پهلوي است و... .
پلان بعد: دکتر مريم ميرزاخاني رياضيدان ايراني- آمريکايي و استاد دانشگاه استنفورد بود. ميرزاخاني در سال ٢٠١٤ بهخاطر کار بر روي «ديناميک و هندسه سطوح ريماني و فضاهاي پيمانهاي آنها» برنده مدال فيلدز شد که بالاترين جايزه در رياضيات است. او تنها زن و تنها ايراني برنده مدال فيلدز است.
ميرزاخاني دوره کارشناسي را در دانشگاه صنعتي شريف گذراند و سپس به دانشگاه هاروارد رفت و سرانجام در سال ٢٠٠٤ از دانشگاه هاروارد دکترا گرفت. او در ٤٠سالگي و در ٢٣ تير ١٣٩٦ در بيمارستاني در کاليفرنيا درگذشت. پس از درگذشتش تمام ايران عزادار شد و ميرزاخاني عکس پروفايل بسياري از ايرانياني شد که پيش از اين، اسم او را نيز نشنيده بودند.
پلان بعدتر: فرض کنيم اسم دکتر اردکانيان، کارشناس مهندسي عمران از دانشگاه شريف و ارشد و دکتراي مديريت منابع آب از دانشگاه مکمستر کانادا، امروز بهجاي اينکه پيشنهادي براي سکانداري وزارت نيرو بهعنوان پرچالشترين وزارتخانه کشور باشد، منقش بر يکي از تابلوهاي بهشتزهرا ميشد!
چقدر نوشتههاي ما سوزناک ميشد در فقدان مردي که انستيتو دانشگاه سازمان ملل متحد (UNU-Flores) را در زمينه مديريت بههمپيوسته منابع زيستمحيطي (آب، خاک و پسماند) در شهر درسدن آلمان تأسيس كرده است و برنامه دهه بينالمللي آب (UN-Water) را در شهر بن آلمان شکل داده است. (UNW-DPC) و يک چهره مطرح بينالمللي در زمينه آب محسوب ميشده است. چقدر مرثيه ميخوانديم که در وضعيت بحراني امروز آب کشور ببينيد چگونه مغزهايمان فراري شدهاند و آب در کوزه بوده و ما گرد جهان ميگرديدهايم!و... .
امروز خوشبختانه اين اتفاق نيفتاده است و مردي پيشنهاد مسئوليت حوزهاي را پذيرفته است که از کاربلدترينهاي اين حوزه است و ما ملتي که تاکنون صوفيوار فکر فرداي آب کردن از شرط طريقمان نبوده است، امروز بيش از هر زمان ديگري به حضور و تلاش چون اويي نيازمنديم؛ کسي که از افقي کلان و با رويکرد و نگاهي انتقادي به گذشته مينگرد و بهصراحت اذعان ميکند که پارادايمهاي مديريت منابع آب در جهان امروز، بر پيچيده و انطباقيبودن سيستمهاي آبي و ابعاد اجتماعي، اقتصادي، سياسي و محيطزيستي آنها تأکيد ميکنند.
اين متخصص خودماني بهخوبي تمام موفقيتها و کاميابيها را به همراه کاستيها و تهديدها ميشناسد و براي حل آنها تجربه عملي دارد. او تمام مختصات پارادايمهاي جديد را ميشناسد و خود مجري آنها بوده است.
پلان آخر: در اواسط دهه ٧٠ شمسي، علي رضاقلي کتابي نوشت به نامه جامعهشناسي نخبهکشي تا بگويد ما غالبا در بررسي انحطاط اجتماعي و بلاهاي سياسي، فکري و اقتصادياي که دچارش ميشويم و قربانيشدن نخبگان صادق و پاکدستمان، تنها به علل خارجي و عوامل بيروني توجه داريم؛ درحاليکه علتالعلل همه حوادث مثبت و منفي در تاريخ يا اجتماع را بايد در درون جست. چهار سال بعد حسن نراقي در جامعهشناسي خودماني برخي از اين علتهاي دروني را برشمرد.
اگر ميخواهيم دچار خودمانيکُشي و زایلکننده فرصتهاي بيشتر نشويم، هريک از ما که ميخواهيم تيغي بر کف بگيريم، خوب است که يک بار اين کتابها را ورقي بزنيم. اين توصيه بالاخص براي کساني مفيد خواهد بود که برنامه ناخوانده و سخن ناشنيده، چوب تخريب بر کف گرفتهاند و در حال سوزاندن يک به يک سرمايههاي اين مملکت پرتوفان و پربلاهستند.
جلالالدين حجتي
- 15
- 1