سرخوشانه حرف میزنند و میخندند. بیشتر شبیه یک شوخی است. دو دختر نوجوان انگار دارند با دوستانشان خوش و بش میکنند. شاید هم یک شوخی بیمزه. وقتی حرف از وصیت و مرگ به میان میآید، عادت داریم اگر طرف برایمان عزیز باشد، اخم کنیم و بگوییم:«زبانت را گاز بگیر. بار آخرت باشد از این حرفها میزنی» و بعدش امیدوار باشیم که عزیزمان این هشدار را جدی گرفته باشد و دیگر حتی فکر مرگ از سرش نگذرد. مرگی خود خواسته خودکشی.
حتی لابهلای حرفهای عسل و نیلوفر، دو دختر اصفهانی میتوانید بفهمید که دلبستگیهایی دارند وهنوز از دنیا نبریدهاند. دلشان هنوز پیش خانواده و عزیزانشان است. نگران حال و روز آنها بعد از خودشانند. ویديوی اين دو دختر به سرعت در فضای مجازی پخش میشود. واکنشها متفاوت است. بعضیها به جوانی دخترها افسوس میخورند.
بعضیها دلشان برای خانواده آنها میسوزد. عدهای ابراز تعجب میکنند از اینکه به کجا داریم میرویم. بعضیها نيز حسرت میخورند به حال شجاعت دخترها و میگویند:«کاش ما هم اندازه آنها شجاع بودیم».چنین پدیدهای چه بخواهیم و چه نخواهیم، نوظهور است. با چیزی روبهرو هستيم که تا بهحال با آن مواجه نشده بودیم. حالا باید چه کنیم؟!
دکتر کاظم ملکوتی، ريیس انجمن علمی پیشگیری از خودکشی ایران در اینباره میگوید:«باید دید افرادی که به انتشار این ویديو اقدام کردهاند با چه هدفی این کار را کردهاند. آیا این خبر جذاب و مهیج است؟ بهطور حتم کسی که این ویديو را پخش کرده که خبرنگار هم نیست؛ فکر کرده که دارد کار جذاب و محیرالعقولي انجام میدهد؛ حالا ناشیانه یا حرفهای. اما خوب است این جور آدمها بفهمند که انتشار این اخبار و ویديوها چه عواقبی به دنبال دارد.
نخستين نکته این است که انتشار این ویديو، نمک روی زخم خانواده و دوستان این دخترها میپاشد. یک لحظه فکر کنید که آنها با دیدن این ویديو چه حالی پیدا میکنند. از جمله مداخلات سازمان جهانی بهداشت، مراقبت از حال بازماندگان است اما با انتشار این ویديو، نه تنها از بازماندگان حمایت نکردهایم بلکه نمک روی زخمشان پاشیده و داغشان را سنگینتر کردهایم. باید علاوه بر خانواده، مراقب همکلاسیهای این دخترها هم باشیم چرا که بهطور حتم تحت فشار قرار میگیرند و روحیه و اعتماد به نفسشان به هم میریزد».
بیشتر کسانی که ویديوی دو دختر اصفهانی را دیدهاند، معتقدند که دخترها در حالت شادي هستند؛ نشانهاش هم خندههای آنهاست. بهدليل همین است که مدام از خودشان سوال میکنند، مگر میشود آدمی که دارد میخندد و خوشحال است، چند دقیقه بعد خودش را از بالای پل به پایین پرت کند؟
دکتر ملکوتی در این باره اینگونه توضیح میدهد:«این خندهها از سر شادی نیست. بیقراری و تنشن از صورت دخترها میبارد. عصبی بودن دخترها بهخصوص یکیشان مشهود است اما این چیزی است که مردم عادی متوجه نمیشوند و به نظرشان میرسد که دخترها دارند میخندند و شوخی میکنند.البته ما از دوستانمان در اصفهان خواستهایم تا بعد از آرام شدن خانواده ها، سراغ آنها بروند و بررسی کنند که دخترها چه مشکلاتی داشتهاند و آیا در گذشته سابقه خودکشی داشتهاند یا نه و اینکه آیا در خانواده آنها سابقه خودکشی وجود داشته یا خیر.
اینکه خیلیها به خصوص جوانها و نوجوانها فکر میکنند دخترها دارند میخندند و چقدر شجاع هستند که این کار را خیلی بی خیال انجام دادهاند، خودش بسيار خطرناک است. باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که یکی از ویژگیهای مهم نسل جوان و نوجوان، خطرپذیری است. اگر آنها را از کاری منع کنید و بگویید این کار را نکن، سراغ آن کار میروند و انجامش میدهند. نوجوان اهل خطر است. دوست دارد خودش را شجاع نشان دهد.
نمیخواهد کم بیاورد. او مایل است خودش را بین همسالان، اطرافيان و دوستانش، شجاع، قوی، شاد و مطمئن نشان دهد؛ برای همین است که دخترها سعی میکنند خودشان را شاد و بی خیال نشان دهند و شجاعتشان را به رخ بکشند اما در واقع این کار آنها یعنی تصمیم به خودکشی، نشانه استیصالشان است.
یعنی در مواجهه با اطرافیان و شرایط و همچین روابطشان به بحران رسیدهاند و قادر نیستند آن را حل کنند. دختر ۱۵ ساله نمیتواند مشکلات عاطفیاش را به تنهایی حل کند. وقتی می خندد و خطاب به دوستان و خانوادهاش حرفهای آخر را میزند، در واقع چهره خندانش، نشانه شجاعت نیست بلکه نشانه استیصال است».
ريیس انجمن پیشگیری از خودکشی ایران اینگونه ادامه میدهد:«نوجوان در واقع از دست اطرافيان و دوستانش خشم دارد. میخواهد اعتراض خود را نشان دهد. این مساله خطرناک است. اینکه دختر در ویديو میگوید«دیدی این کار را کردم»، همین نشانه خطر است.
باید در این رابطه به همه افراد آموزشهای لازم داده شود. باید بدانیم و آگاه باشیم که هرکس کوچکترین حرفی از خودکشی به میان آورد، حتی با شوخی و خنده آن را جدی بگیریم. پیش خودمان نگوییم دارد شوخی میکند و چون با خنده این حرف را میزند، پس این کار را نمیکند. حتی اگر اطمینان هم داشتید که طرف دارد شوخی میکند، باز شوخیاش را جدی بگیرید.به ظاهر شاد و خندان افراد نگاه نکنیم.
بدترش این است که گاهی در مواجهه با این افراد میگوییم: ای بابا! تو که عرضه این کارها را نداری. اگر راست میگویی خودت را بکش یا اگر مردش بودی، تا حالا خودت را کشته بودی. همین جملههاست که گاهی عزم افراد را برای خودکشی جزم میکند.
او میگوید و ما جدی نمیگیریم و وقتی به خودمان میآییم که دیگر خیلی دیر شده است. در راین رابطه دوباره تاکید میکنم که سابقه خانوادگی و خود شخص از نظر اقدام به خودکشی باید مد نظر قرار بگیرد؛ چرا که کسانی که در گذشته اقدام به خودکشی کردهاند یا در خانوادهشان این سابقه وجود داشته، بیشتر مستعد اقدام به خودکشی هستند».
شبیه یک کابوس است. انگار خواب بدی دیده باشی. چشمهایت را میبندی و دخترها را میبینی. دارند میخندند.راه میروند و از خودشان فیلم میگیرند. دلت آشوب میشود از فکر اینکه چند دقیقه بعدش خودشان را از بلندی پرت کردهاند. چشمهایت را میبندی. دخترها باز دارند میخندند. یکیشان مرده؛ عسل. باورت نمیشود. بعضیها میگویند دروغ است.
شاید دو تا دختر دیگر فیلم گرفته و به اسم دخترهای اصفهانی در فضای مجازی پخش کرده باشند. اگر اینها همان دو دختر هستند، چرا لهجه اصفهانی ندارند؟ اینکه دلیل نمیشود. فرض کنیم این نظریه درست باشد. دو تا دختر، برای اینکه شوخی کرده باشند یا در فضای مجازی معروف شوند، یک ویديوی جعلی ساختهاند و آن را منتشر کردهاند.پس تکلیف آن دو پیکر خونین افتاده پایین پل چه میشود؟! واقعیت همانجا زیر ملافه سفید دراز کشیده بود.
خودکشی در انظار عمومی نشانه خشم و تنفر فروخفته است
دکتر مصطفی آبروشن(جامعهشناس)، نمایش خودکشی در حوزه عمومی که به شدت در جامعهمان رواج پیدا کرده، بهعنوان کدهایی است که بايد نظام اجتماعی را به تفکر وا دارد زیرا خودکشی در انظارعمومی انعکاس خشم و تنفر فرو خفتهای است که فرد با نابودی خود خواسته، تلاش ميكند قضاوتهای عمومی را علیه نهادهای اجتماعی ناکارآمد از جمله خانواده بر انگیخته و حساس کند.
خودکشی و نمایش آن در حوزه عمومی، انعکاس اعتراض شدید آسیبدیدگانی است که در سلسله مراتب نظام اجتماعی جایگاهی ندارند. وقتی در جامعهای انسانها و مشکلاتشان دیده نشوند و افراد احساس طردشدگی داشته باشند، شاهد آن هستیم که زندگی معنای اصلی خود را در ذهن افرادی که فشارهای مضاعف و غیر متعارفی را تجربه می کنند، از دست می دهد؛
در واقع این نوع از خودکشیها ریشه روانی ندارند بلکه بهطور مشخص« از کژ کارکردی ساختارها و نهادهای اجتماعی» نشأت میگیرد و هر چقدر خودکشی به شیوههای دردناکی صورت بگیرد، فریاد استمدادطلبانه آنان بیشتر در نزد ناظران عمومی احساس میشود.گفتنی است که تلاشهای ناموفق برای خودکشی اغلب منجر به این میشود که دیگران رفتارشان را در اعتنا و احترام به فرد خودکشی کننده، تغییر دهند؛ بنابراین فرد خودکشیکننده ممکن است برای بهدست آوردن توجه، تغییر رفتار دیگران، دلسوزی استوار و نظیر اینها دست به خودکشی بزند.اینگونه خودکشی ها تاحدودي همیشه در نزدیکی افراد دیگر رخ میدهند.
مستانه صادقی
- 15
- 6