آموزش مسائل جنسی در زمان بلوغ باید توسط والد همجنس انجام شود.
در تحقیقات ما پسری صاحب یک کلوپ بازی به پسربچه های مشتری که پول کافی نداشتند و می خواستند بازی کنند آزار ميرسانيد.
مجری خانم ما از دانش آموزان پرسیده که آیا نقاط خصوصی بدنتان را می شناسید. تقریبا همه گفته اند نه نمی شناسیم و کسی هم با ما درباره اش صحبتی نکرده است.
شما به عنوان پدر و مادر حریم خصوصی فرزندت را می شکنی چه توقعی داری که او مهارت حفظ حریم خصوصی را در خودش ایجاد کند و قدرت نه گفتن داشته باشد.
وقتی پدر و مادری برای شکستن یک ظرف کریستال كودك را به بدترین شکل ممکن مواخذه می کنند آن کودک هیچ وقت جرات نمی کند درباره مسائل و مشکلات جنسی که در بیرون از خانه برایش پیش میآید با آنها صحبت کند.
آموزش و تربیت جنسی در ایران همواره مقوله بسیار پیچیده ای بوده و هست اما آنگونه که باید به آن پرداخته نشده یا جدی گرفته نشده است. ماجرا از وقتی شدت گرفت که موارد کودک آزاری منجر به قتل در نقاط مختلف ایران افزایش یافت و نبود این آموزش ها روز به روز بیشتر خودش را نشان داد. از ۲۴ پسربچه ای که به دست بیجه مورد تجاوز قرار گرفتند و کشته شدند تا دخترانی مانند ستایش، آتنا، ملیکا و... که قربانی شرایطی شدند که هنوز ادامه دارد. روزبهروز کودکان بیشتری مورد آزار جنسی قرار میگیرند و پرونده های جدیدی رو میشود اما همچنان هیچ نهادی حاضر نیست این آگاهیها را حداقل در خانوادهها ایجاد کند تا کودکانشان را محافظت کنند.
در چنین شرایطي، یاسر عرب، فیلمساز ۳۹ سالهای که سالهاست درباره زیست جنسی در ایران تحقیقاتی انجام داده و کتاب نوشته، مجموعه آموزشی ۲۲ قسمتی را به نام« یک پیشنهاد ساده» ساخته اما نتوانسته با مشارکت نهادهای متولی حمایت از کودکان آن را منتشر کند. او در این مجموعه با حجتالاسلام زائری، آیت ا... اراکی، دکتر ماکی پور، دکتر فرید براتی سده، دکتر موسوی چلک، دکتر روح افزا، دکتر خویی، دکتر سیدعلی آذین، دکتر علی اصغر احمدی، سعيدمعیدفرو سرهنگ زاهدیان همکاری داشته است. او این مجموعه را قسمت به قسمت در آپارات نمایش میدهد تا به قول خودش، وظیفهاش را در مقابل جامعه انجام دهد.
او در حال حاضر به عنوان روانشناس نیز در اینحوزه نيز فعالیت می کند که در گفتوگو با قانون از تلاش ها و مشکلاتش در راه آگاهیبخشی به جامعه گفت.
فعالیت های فرهنگی تان را از چه تاریخی شروع کردید، درباره آن توضیح ميدهيد؟
من کار فرهنگی را در نشریات شروع کردم و نقد فیلم می نوشتم. بعد بهدليل علاقه ای که به حوزه کودک داشتم، در بخش کودک و نوجوان موسسه امام خمینی فعالیت کردم. هشت اثرم در این حوزه چاپ شد. بنابر یکسری دغدغه هایی که داشتم، وارد فیلمسازی شدم. اولین فیلمم در حوزه دفاعمقدس بود به نام «نان جنگ»و بعد از آن فیلم«ننه قربون» که ایده آن درباره تقابل نگاهها در جنگ بود. می خواستم در این فیلم مفهوم «ملت قهرمان» را بیان کنم و نشان دهم که فارغ از مدیریت نظامی، چه کسی جنگ را اداره کرد. فیلم بعدی ام درباره مسجد بود که در آن نشان داده ام چرا مساجدی که در سال های دور محل دورهمی بچه ها بود و فعالیت فرهنگی در آن انجام می شد، تبدیل به محلی متروکه شده اند.
بعد از آن مجموعه تلویزیونی تولید کردم که چهار سال طول کشید به نام «جایی که نمی شناختیم »که مکان های گردشگری را ایران را معرفی میکرد. بعد از آن فیلمی درباره زندگی مردم سیستان و بلوچستان ساختم به نام«ماهی ها در سکوت میمیرند» و چند سال بعد، قسمت دوم آن ساخته شد به نام «ماهی ها در سکوت نمی میرند» که با سفر آقای روحانی به سیستان یکی شده بود.
ساخت مستند یک پیشنهاد ساده که سه برش از زیست جنسی در ایران را نشان می دهد، به طور دقیق به چه موضوعاتی میپردازد؟
این فیلم در قدم اول، یک مجموعه مستندو بر پایه سه موضوع ساخته شده بود. موضوع اول ۱ تا ۱۵ سالگی درباره آموزش هایی که باید کودکان برای تربیت جنسی ببینند و اینکه این آموزش ها در دست چه کسی است و متولیان آن چه کسانی هستند. مسائلی مانند آموزش و تربیت برای کودکان و مساله دوم آن سوال سرراستی است؛ اینکه جوانان ما در سن ۱۶ سالگی به بلوغ می رسند و در سن ۲۸ سالگی ازدواج می کنند در این فاصله ۱۰ تا ۱۲ سال چه میکنند و چکار باید کنند؟ قسمت سوم این بود که ما چه راهکارهایی را ارائه داده ایم. درباره ازدواج موقت و اینکه چرا بعضیها می گویند خوب یا بد است، صحبت کرده و موضع گیری هایی را نيزکه مقابل آن انجام می شود، مطرح کرده ایم.
این موضع گیری ها چه بود و در نهایت نمایش فیلم در صدا و سیما چگونه انجام شد؟
دکتر میرباقری، معاونت وقت صدا و سیما، این فیلم را دیدند؛ به عنوان اولین و آخرین اثر در این حوزه، فیلم ۱۲۰ دقیقه ای را ۵۰ دقیقه کوتاه کردند و ۸۰ دقیقه آن در شبکه مستند نمایش داده شد. بعد از پخش مستند نیز حجت الاسلام زائری و من گفتوگویی روی آنتن انجام داديم. البته این فیلم در سه مرحله سانسور شد. مرحله اول همان ۵۰ دقیقه بود، مرحله دوم شامل حرف هایی بود که مجری درباره فیلم زد و تکه هایی از فیلم که خیلی بی ربط به این صحبت ها اضافه شد و من خبر نداشتم. آن موقع هنوز حرفی از سند ۲۰۳۰ نیامده بود اما آنها در این برنامه گفتند که آموزش جنسی به کودکان حربه ای است برای ورود لیبرالیسم جنسی در ایران.
اما مستندی که من ساخته بودم، برعکس این بود. قبل از پخش نيز نسخه دیگري به من نشان دادند که سانسور زیادی در آن انجام شده بود اما وقتی من برنامه نهایی را از تلویزیون دیدم، همان هم تغییرات زیادی کرده بود. در آن برنامه من و حجت الاسلام زائری با يكديگر صحبت های زیادی انجام دادیم اما در نسخهای که از تلویزیون پخش شد، همه آنها سانسور شده بود. مجری برنامه، سوالاتی را از من و حاج آقا زائری پرسید که ما همانجا جواب دادیم من برای همه جواب هایم، سند و مدرک داشتم اما متاسفانه پخش نکردند. در جایی از برنامه مجری راجع به این صحبت می کند که:« چرا در اروپا اینقدر به بچه ها تجاوز می شود؟می خواهم آمارهایی را به شما نشان بدهم». بعد از آن یک عکس با متن انگلیسی نشان دادند که این آمارها را نشان می داد.
من بعد از پخش برنامه رفتم و این متن و عکس را بررسی کردم و دیدم که این آمار تجاوز در ارتش آمریکاست، نه آمار تجاوز به کودکان در اروپا. سند دیگری در آن برنامه آمد؛ اينکه در اروپا و آمریکا پروتکلی نوشته اند که جوانان در آنجا باید خویشتنداری جنسی کنند. من این سایتی راکه در برنامه نمایش داده شد، سرچ کردم و دیدم آن سایت، تبیانبوده و آن پروتکل را حجت الاسلام صفی یاری نوشته است. یا شخصی را در این برنامه معرفی کردند که تئوریسین مسائل جنسی است و من تصویر او را سرچ کردم و دیدم که فروشگاه مد در اروپا دارد. من در فیلم نشان داده بودم که کشور مالزی به عنوان کشوری اسلامی، پکیج مهارت های زندگی دارند.
در این پکیج، بخشی را به آموزش های جنسی برای کودکان اختصاص داده اند. اینکه آنها فکر کرده و برای آموزش کودکانشان، مدلی بومی درست کردهاند تا این مساله را کنترل کنند. اما اینگونه مطرح شد: «مالزی، کشوری است که مرکز فساد است و هتل های فحشا دارد». من این را نيز سرچ کردم و دیدم فحشا در بخشی از مالزی است که مربوط به کریدور تایلند می شود. اما این چه ربطی به مساله آموزش ها داشت! من در فیلم، متنی نوشته بودم که در آن آمده بود: «آموزش مسائل جنسی در زمان بلوغ باید توسط والد همجنس انجام شود». اما ایشان گفتند:« اگر قرار است به سمت آموزش برویم، باید راهکارهای کنترلی را انجام بدهیم که در زمان بلوغ و در سطح خانواده انجام شود»؛ یعنی حتی متن آن را نيز عوض کردند.
در مقابل این حرکت اعتراض کردید؟
من یک فرد ارزشی هستم. یک برادرم اسیر بود،یک برادرم در کردستان جانباز شدو یک پایش را از دست داد. یک برادر دیگرم نيز شهید شده است. خودم هم چندین دوره در جشنواره عمار برگزیده شده ام و از اپوزیسیون برای ساختن فیلم وارد نشدهام. اما با این حال، دغدغههای انسانی دارم. بعد از نمایش فیلم تسنیم با من مصاحبه ای انجام شد و دوستان بعد از این مصاحبه گفتند آقای عرب، حرفی برای گفتن نداشت. اما من همچنان کار میکنم و فعالیت هایم ادامه دارد. هدف من، آگاهی بخشی است.
در دوره رييس دولت اصلاحات، فیلمی به نام فقر و فحشا ساخته شد اما در دوره آقایاحمدینژاد، تولیداتی در این مورد نداشتیم. چرا؟
این سوال من هم هست که چرا ما فقر و فحشا را در زمان ايشان داشتيم ؛باوجود اينكه در زمان آقای احمدی نژاد فقط من یک تولید درباره زیست جنسی داشتم و بعد در زمان آقای روحانی ما انواع کارها را در این حوزه داریم؛ مانند انقلاب جنسی، بازگشت گومارا، پشت صحنه و کارهای دیگر. چرا وقتی دولت های اصلاح طلب می آیند ما یادمان میآید که جامعه دارد به فحشا کشیده میشود و تجاوز به کودکان چه شد؟ من بعد از اینکه دیدم نقد به آموزش فایده ای ندارد،باوجود اینکه خیلی ها به من گفتند که بازداشتت می کنند و جلویت را می گیرند، دوباره یک مجموعه آموزشی تکنیکال در قالب ۲۲ قسمت برای والدین جهت رشد جنسی کودکان ساختم. قبل از تولید این مجموعه، سراغ مدیران رسانه ای ازجمله ريیس شبکه چهار آقای پورحسین رفتم. ایشان روانشناس هستند و ابیوز تدریس می کنند. طرحم را بردم و گفتم این نیاز جامعه است. این ماجرا نیمه ۹۵ اتفاق افتاد.
ایشان با من موافقت کرد و گفت نیاز جامعه است و قول همکاری جدی را به من داد. اما بعد از مدتی به من گفتند طرحم در دفتر ایشان گم شده است. بعد هم موضوع را با او مطرح کردم، حاضر نشد جوابم را بدهد و لینک نشریه کودکشان را برایم فرستادند.
درباره فیلمتان بیشتر توضیح میدهید؟
من فصل اول مجموعه «یک پیشنهاد ساده» را با رویکرد آموزش به والدین برای رشد جنسی کودکان در لوکیشنی در اصفهان و با هزینه شخصی خودم، در ۲۲ قسمت ۲۵ دقیقه ای ساختم. مجموعه را به صورت کامل به یکی از نزدیکان آقای روحانی دادم تا به وزرای مربوطه بدهد و اگر قرار است سانسوری انجام دهند، انجام شود و به مردم نمایش بدهند. چندین ماه گذشت و خبری نشد. بعد از آن سراغ نهادهای دیگر نيز رفتم اما نتیجه ای نگرفتم.
سراغ چه سازمانهایی رفتید؟
سراغ بهزیستی رفتم. ۱۱ قسمت را به آنها دادم که ببینند. خیلی هم تقدیر و تشکر کردند اما هیچ اقدامی نمیکردند.
چه شد که تصمیم گرفتید آن را در سایت آپارات نمایش دهید؟
بعد از اینکه از حمایت همهجا پشیمان شدم، این تصمیم را گرفتم که روزهای دوشنبه در آپارات به صورت رایگان با مردم اشتراکگذاری کنم. تا به حال چهار قسمت آن بالا آمده و بقیه آن را نيز در هفتههای آینده نمایش میدهیم.
آگاهی بخشی برای آموزشهای جنسی را در جامعه چگونه دیدید؟
بسیار محدود.بهعنوان مثال من در مطب هایی دیده بودم که یکسری دانشجوی روانشناس علاقهمند در مطب هایی به صورت خصوصی کلاسهای آموزش جنسی برای کودکان برگزار می کنند. در این کلاس ها خانوادههای علاقهمند می آمدند، در کلاسها شرکت كرده و هزینهاش را نيز پرداخت می کردند. البته اطلاع رسانی هم خیلی محدود بود و آنها که از کلاس ها راضی بودند و نتیجه می گرفتند، تبلیغات انجام میدادند تا بقیه نيز استفاده کنند. بهعنوان مثال یکی از مباحث این بود که اگر کودک شما به طور غیرمنتظره شاهد رابطه جنسی شما بود، شما چه عکس العملی باید نشان دهید.
اما آن پدر و مادری که پولی برای رفتن به این کلاس ها ندارند یا درخصوص این کلاسها هیچ آگاهی ندارند، چه باید کنند؟
الان مسائل بهگونهاي شده که خانواده های مرفهتر، ضرورت اشاعه فرهنگ آموزش را درک می کنند چون به کشورهای اروپایی رفته، این مسائل را از نزدیک ديده و نیازش را در جامعه احساس میکنند. اما نوجوانی که در خانواده متوسط بهدنیا آمده و بزرگ شده، آموزش جنسیوتربیتجنسی ندیده، مهارت خویشتنداریو ارتباط موثر و فهمی از جنس مقابل ندارد، باید چه کار کند؟ این بچه انواع مشکلات و بیماریهای روحی دارد وقتي پدر و مادر درکی از مشکلات جنسی کودکش ندارد. به طور مثال کودکی که به علت عفونت، دچار بيماري ميشود و مادر و پدر متوجه نشده و به او اتهام می زنند و با یک رودستی میخواهند همه چیز را تمام کنند، باید چه کند؟
جامعه ما آنقدر از موضوع آموزش دور است که سوالاتی که مردم از من می پرسند نيز عجیب است. بعد از موضوع آتنا سوال های زیادی درباره اش از من می پرسیدند. اما موضوع اصلی این است که آن شرایطی که آتنا در آن قرار گرفت،بههيچ وجه نباید بهوجود میآمد. یعنی پدر و مادر باید آموزش دیده باشند. مثالی مربوط به ماجرای آتنا می زنم. اینکه پدر و مادری دختربچه چهارسالهشان را می فرستند باغ تا با داییاش گیلاس جمع کند.
این دختربچه، سه روز با این مرد و شاید دوستانش تنهاست و ممکن است اتفاقی بیفتد. متاسفانه وقتی به سرشان میآید، متوجه میشوند و می گویند به خدا اینها آدم های خوبی بودند، فکر نمیکردیم این بلا را سر دخترمان بیاورند. اما موضوع این است که باید همیشه مراقب بود.
بخشی از تحقیقات شما درباره مشکلات عدم آموزش جنسی در روستاهاست. تبعات این مشکل در آنجا چگونه است؟
در روستاها مردم هنوز کشاورزی می کنند و مجالی برای این آموزش ها نیست و دخترانی که آنجا مورد آزار قرار می گیرند، نه آموزش دیده اند و نه کاری می توانند انجام دهند. این طور است که باید دهانشان را ببندند و فراموش کنند که امکان ندارد. باید دردشان درمان شود و این جز با آگاهی امکان پذیر نیست. یا اینکه آن مادری که سالها پسردار نمی شود و دختر دنیا می آورد و او را مثل پسرها بزرگ میکند تا در آینده مانند مرد در کنارش باشد و او را کمک کند نيز بخشی از مشکلات این مردم است.
در مدارس دخترانه چگونه با بچه ها درباره این مسائل ارتباط برقرار می کردید و مشکلاتشان را می پرسیدید؟
مجری خانم ما از دانشآموزان پرسیده که آیا نقاط خصوصی بدنتان را می شناسید. همه گفتهاند نه نمیشناسیم و کسی با ما دربارهاش صحبتی نکرده است. یا اینکه مجری ما از بچهها پرسیده چه کسی باید به شما اجازه بدهد که شخصی به نقاط خصوصی بدنتان دست بزند، آن بچه گفته دوستم باید اجازه بدهد. یعنی هیچ تصوری از این ماجرا ندارد.
شما این سوالات را چطور از بچهها پرسیدید؟ آنها تعجب نکردند؟
قبل از پرسیدن این سوال، ما نیم ساعت با بچهها صحبت میکردیم تا به این سوال برسیم. از تمیز بودن جورابها و شانه کردن موها شروع میکردیم و سوالات مختلف میپرسیدیم تا این سوال را مطرح کنیم. این کار را کردیم تا آن بچه دچار ذهنیت منفي نشود.
تفاوت آموزش جنسی با تربیت جنسی چیست؟
مسائلی که ما به صورت شفاهی به فرزندانمان میگوییم، آموزش است و رفتارهایی که با او داریم،تربیت اوست. کودکی که نه آموزش دیده و نه تربیت شده، دارای رشد جنسی نیست. کودکانی که در کودکی در بازی های مختلف مانند دکتربازی یا همسر بازی، مسائل جنسی را تجربه می کنند، باید آموزش جنسی نيز ببینند. آنوقت پدر و مادرها معترض میشوند که دختر یا پسر ما در مدرسه این چیزها را یاد گرفته و ما نمیتوانیم او را کنترل کنیم. در صورتی که این اشتباه است. اعصاب مغز اینگونه است که ما در ۶ ماهگی پسرها و ۱۰ ماهگی دخترها، خودلمسی را داریم. باید با آموزش آن را کنترل کنیم.
پدر و مادر چگونه باید برای آگاهی کودکانشان اعتماد سازی کنند؟
ما پدر و مادری را داشته ایم که پوشک پسرشان را جلوی دخترشان عوض میکردند تا دخترشان فرق دختر و پسر را ببیند. اما حاضر نبودهاند درباره این با او صحبت کنند.
وقتی از آموزش جنسی به کودکان صحبت میکنیم، قرار نیست رابطه را به آنها آموزش بدهیم. ما راجع به مقوله ای صحبت می کنیم که زیست جنسی مغزی نام دارد و در همه آنها نيز هست.
وقتی پدر و مادری برای شکستن یک ظرف کریستال،كودك را به بدترین شکل ممکن مواخذه میکنند، آن کودک هیچ وقت جرات نمیکند درباره مسائل و مشکلات ديگرکه در بیرون از خانه برایش پیش می آید با آنها صحبت کند؛ بگوید که چنین اتفاقی برایم افتادهاست.
چه شد که سراغ موضوع تربیت جنسی و بحران جنسی در ایران رفتید؟
به هر حال همه ما در ایران با این موضوع سروکار داریم؛ من هم به نوعی همیشه ذهنم درگیر این موضوع بوده است. من کتابی نوشته ام به نام«خاطرات مدرسه» درباره پسربچههایی که در دبیرستان مورد آزار قرار می گیرند. این کتاب چاپ شده و در بازار قابل دسترسی است. موضوع کتاب، درباره تجاوز نیست اما درامی که در آن جریان دارد به این موضوع اشاره می کند.
مردم هیچ خط قرمز و تابویی ندارند که چگونه از بچه هایی که موردآزار قرار گرفتهاند، سوال بپرسند. به طور مثال در حاشیه شهرها که این مورد زیاد است وقتی دختری مورد آزار قرار میگیرد، همه خیلی راحت از او می پرسند به تو تجاوز شده؟ یا اینکه چی شد؟ و از او میخواهند که ماجرا را بارها و بارها تعریف کند. در تحقیقاتتان با چنین ماجرایی نيز برخورد داشته اید؟
بله متاسفانه چنین مسائلی وجود دارد. کارشناسان و روانشناسان در فیلم ها درباره برخورد با این کودکان صحبت میکنند. اینکه با یک کودک آسیب دیده چگونه باید برخورد کرد.
در کانون اصلاح و تربیت، کودکانی که به جرم آزار به دوستان یا کودکان دیگر در حال آموزش هستند، حضور دارند. تجربیات آنها و گفتوگویشان با شما درباره اتفاق هایی که بر آنها گذشته، چگونه بود؟
در کانون اصلاح و تربیت، همسرم با دخترها و من با پسرها صحبت می کردم. اینها بچه هایی بودند که بعضیهایشان تجاوز انجام داده يا برخي مورد تجاوز قرار گرفته بودند. در یکی از این پروندهها، دختری بود که هر شب به وسیله پدرش مورد تجاوز قرار می گرفت. او در فیسبوک با پسری آشنا شده و ماجرا را به او گفته بود.
بعد از مدتی دختر و پسر با يكديگر قرار گذاشته بودند و پسر به خانه دختر آمده و در فرصتی، پدر دختر را کشته بود.
یا اینکه پسری صاحب یک کلوپبازی به پسربچه های مشتری که پول کافی نداشتند و میخواستند بازی کنند، تعرض میکرد. تعرضي که برای یک ساعت بازی کامپیوتری یا فوتبال دستی انجام میشد. صاحب کلوپ که خودش نيز شاید ۱۶ یا ۱۷ ساله بود، به بچه پیشنهاد می داد که من تو را نیم ساعت با خودم به اتاقم میبرم و بعد از آن تو می توانی یکساعت بازی کنی. آن بچه، این را قبول کرده و با پای خودش به اتاق رفته است. جالب اینجاست که یکی از این پسربچه ها، موضوع را با خانواده اش مطرح نکرده بود و صاحب کلوپ به جرم حمل مواد دستگیر میشود و بعد از مدتی خودش این ماجرا را به مشاور زندان اطلاع میدهد.
صاحب کلوپ خودش هم برای این کار در عذاب وجدان بود و نمیدانست باید چه کند. به مشاور گفته بود که من بعد از مدتی به مسجد میرفتم و توبه می کردم اما دوباره این کار را انجام میدادم. بخش دیگری از تحقیقات ما در مورد دخترانی بود که با دوست پسرشان به شمال رفته و با چندین پسر مواجه شده بودند که باید با آنها رابطه برقرار ميكردند. پسری بود که به جرم تعرض، او را گرفته بودند.
وقتی از او پرسیدیم جرمت چه بوده، گفت: «من شیطنت کرده بودم». این ها بچههای خیابان هستند. این بچه ها بیش فعال هستند و از کودکی باید درباره چنین مسائلی به آنها آموزش داده شود. متاسفانه بستری که در آن بزرگ می شوند نيز دچار مشکلات متعدد و از آموزش به دور است. عدم تربیت جنسی در تمام این کودکان مشهود است. بسیاری از بچه هایی که در بچگی مورد تجاوز قرار گرفتهاند، در بزرگسالی نيز این کار را روی بچه ها انجام می دهند.
مدتی است که پدر و مادرها این آگاهی را به دست آورده اند که باید درباره حریم شخصی به کودکانشان توضیح بدهند. این موضوع را چگونه باید به کودکان آموزش داد؟
این درست است. اما وقتی پدر و مادری از کودکی به هر نحوی، حریم شخصی کودکشان را نقض میکنند، چگونه می خواهند آنر ا به فرزندشان آموزش بدهند؟ به طور مثال هر وقت که دلشان خواست در اتاق کودک را باز می کنند یا وقت خواب، پتو را کنار می زنند و می پرسند داری چکار میکنی؟ یا تبلتش را می گیرند و می گویند: ببینم چی داری تو تبلتت؟ وقتی شما به عنوان پدر و مادر، حریم خصوصی فرزندت را می شکنی، چه توقعی داری که او مهارت حفظ حریم خصوصی را در خودش ایجاد کند و قدرت نه گفتن داشته باشد. رفتار خانوادهها بسیار مهم است.
هديه كيميايي
- 21
- 5