به گزارش جام جم ، زغال خوب و رفیق بد یک اصطلاح قدیمی است ، بهترین توجیه برای سرهای از شرم پایین افتاده چند نسل. بهترین دلیل برای گفتن این جمله که نشد، نتوانستم ، دست من نبود و هزار یک نون مفتوح دیگر که ابتدای هر فعل مثبتی می تواند بچسبد و درست سر بزنگاه ، مسیر زندگی خیلی ها را عوض کند! آنوقت سرنوشت شان را گره بزند به اعتیاد، به بزه و یک روزگار ناخوش.
اعتیاد اما فقط یک مثال است و توان نه گفتن ، تنها جزئی از یک کل که نامش را می گذارند :« مهارت های زندگی» مهارتی که اگر باشد شاید سرنوشت خیلی ها به بزه کشیده نشود.
زندگی با قانون زندگی
مهارت های زندگی رفتارهای حل مساله ای هستند که به شیوه ای مسئولانه و مناسب در مدیریت مسائل شخصی و در پنج عرصه خود، خانواده، شغل یا تحصیل، تفریح و اجتماع استفاده میشوند. این تعریف را روان شناسان ارائه می دهند و می گویند: « با یادگیری مهارت های زندگی، افراد میآموزند که چه طور با مشکلات و موقعیت های متفاوت مواجه شوند و با شناخت بهتر خود و شناخت موقعیت، از آن ها استفاده کنند و بر کیفیت زندگی خود و دیگران بیافزایند.»
دکتر عباس تهرانی، آسیبشناس و استاد دانشگاه اما در این باره به ما می گوید: « امروزه به دلیل گستردگی و پیچیدگی زندگی شهری و روابط در این زندگی، افراد شرایطی متفاوت با گذشته را تجربه می کنند. بنابراین باید به دانش و آگاهی هایی مجهز بشوند، جز آنچه که در محیط خانواده تحت عنوان تربیت و آنچه که در مدرسه تحت عنوان دانش می آموزند.»
این آسیب شناس ادامه می دهد: « مهارت های زندگی یعنی که یاد بگیریم زندگی جمعی داشته باشیم. برای کودکان، نوجوانان و جوانان ما لازم است که تیپ های مختلف شخصیت ها را بشناسند، نوع برخورد با آن ها را یاد بگیرند و بیاموزند که در شرایط مختلف چه طور باید عمل کنند.»
روش های مقابله با خشم، کنترل و ابراز هیجان ها، توانایی "نه" گفتن، خلاقیت، سازگاری با تغییر، شناسایی توانایی ها، عزت نفس، خوب گوش کردن، مدیریت زمان، مهارت های مکالمه، ابراز احساسات، ابراز خود، ارائه انتقاد، تصمیمگیری، تعادل کار و استراحت، تعیین اهداف، حل تعارض، حل مساله و... همه و همه، زیر مجموعه هایی هستند که مهارت های زندگی را تشکیل می دهند.
دکتر جمال یونسی، روانشناس و استاد دانشگاه نیز در همین رابطه به ما می گوید: « قدرت سازگاری اشخاص در مواجه با استرس ها، مشکلات زندگی شخصی و معضلات اجتماعی برابر نیست. در شرایط مشابه اجتماعی، بعضی از اشخاص توانایی مقابله با مشکلات و موقعیت های چالش برانگیز را خیلی زود از دست می دهند و در دام انزوا، افسردگی، رفتارهای ضد اجتماعی و حتی اعتیاد و خودکشی می افتند. در حالی که عده ای دیگر به راحتی قادرند از پس این مشکلات برآیند و بدون عارضه خاصی مشکل را برطرف کرده و یا آن را پشت سر بگذارند.«
او ادامه می دهد: » کسانی که به طور موفقیت آمیز با مشکلات مقابله می کنند، افرادی هستند که خود را به مجموعه ای از مهارت های مقابله ای مجهز کرده اند. افراد موفق در این زمینه، از انعطاف پذیری، یعنی توانایی استفاده از راه حل های مختلف، دور اندیشی و توانایی تفکر منطقی برخوردارند و با تکیه بر این مهارت ها و دست یابی به سازگاری، با مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، تنهایی، طرد شدگی، کمرویی، خشم، تعارض در روابط بین فردی، شکست و فقدان، مبارزه می کنند.»
یونسی می گوید: » آموزش مهارت های زندگی در مقطع ابتدایی از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا رشد کودک در مراحل اولیه زندگی صورت میگیرد و مواردی مثل عادات، موفقیت ها، شکست ها، توانمندی ها و رفتارها در سنین کودکی کسب میشود. هدف از اجرای این طرح در مدارس ابتدایی، افزایش سطح آگاهی، توانمندی های روانی و اجتماعی، بهداشت، یادگیری، و ایجاد توان "نه" گفتن در دانشآموزان است.»
دکتر تهرانی اما معتقد است:« آموزش های این زمینه با کتاب منتقل نمی شود. دانش آموزان باید به طور میدانی و تجربی مهارت ها را بیاموزند. باید با یکدیگر در گروه های ورزشی، تفریحی و ... تعامل داشته باشند، از طریق اردوهای مسافرتی با اقوام دیگر آشنا شوند و مهارت های زندگی را به طور عملی بیاموزند.«
چیزی شبیه همان شیوه ای که در مدارس ویتنام با همکاری دانش آموزان در بهداشت و پاکسازی محیط زیست، در زیمبابوه با مطالعه در مورد وظایف و مسئولیت ها و حقوق زنان و مردان و بچه ها و در مصر با برخورد با گروه ها و اقوام مختلف برای اشاعه صلح و از بین بردن تعصبات قومی در میان دانش آموزان به کار بسته شده است.
نوجوانان تسلیم قواعد گروه های هم سال می شوند
جامعه ای که ۵۰ در صد جمعیت آن زیر ۳۰ سال هستند و به عنوان یکی از جوان ترین جوامع دنیا شناخته می شود، شاید به صرف نیرویی چند برابر در آموزش مهارت های زندگی به اعضایش نیاز داشته باشد. خصوصا زمانی که پای گروه همسالان به میان کشیده می شود و زمان انتخاب از میان ارزش های آموخته شده و ارزش های گروهی فرا می رسد. این جا است که گاهی نون مفتوح، نون ندامت می شود بر سر فعل های خواستن و توانستن ...
دکتر یونسی روانشناسی است که معتقد است : «قرار گرفتن تحت تاثیر گروه های هم سال، اتفاقی است که در تمام جوامع و برای همه نوجوانان می افتد. اما سطح پذیرش قوانین این گروه ها متفاوت است. بیشتر نوجوانان و جوانانی که تسلیم قواعد گروه های هم سال می شوند، به دلیل کمبود اعتماد به نفس و تلاش برای کسب جایگاه در گروه، تن به خواسته های بعضا خطرناکی می دهند که از چهارچوب ارزشی جامعه و خانواده خارج اند. آموزش مهارت های زندگی اعتماد به نفس، قدرت نه گفتن و توانایی برقراری ارتباط موثر با دیگران را در افراد تقویت می کند و مانع از صدمه دیدن نوجوانان و جوانان می شود.»
او ادامه می دهد: « سوء مصرف مواد مخدر و الکل، خودکشی، بزهکاری و بی بند و باری جنسی در بین جوانان و نوجوانان، با عزت نفس و توانایی در برقراری ارتباط با خانواده و همسالان نسبت معکوس دارد. در حالی که اعتماد به نفس، احساس خودکار آمدی و توانایی در مواجهه صحیح با اطرافیان، با پیشرفت تحصیلی و کسب موفقیت های اجتماعی نسبت مستقیم دارد.
این روان شناس تاکید می کند: « اکثر جوانانی که به مصرف مواد مخدر گرایش پیدا می کنند یا در مورد خطرات مصرف این ماده اطلاعی ندارند و یا اینکه اعتماد به نفس کافی برای دادن پاسخ منفی به درخواست غیر معقول گروه دوستان را ندارند. بنابراین به نظر می رسد که نقش دستگاه های فرهنگی و آموزشی جامعه در آگاه سازی و کمک به جوانان جهت شناخت مهارت های اجتماعی از دوران کودکی تا جوانی بسیار مهم باشد. طرح های موفق برای پیشگیری از اعتیاد طرح هایی است که منجر به تغییر زندگی معتادان شود. اگر طرح های جمع آوری و ساماندهی معتادان، زندگی آن ها را تغییر ندهد، اجرای آن ها سودمند نخواهد بود. بنابراین باید از آموزش های مهارت های زندگی به طور ویژه برای معتادان استفاده کرد .»
- 9
- 1