ساعتها در کنار هم هستیم. حضوری فیزیکی که گاه به ۱۰ جمله هم ختم نمیشود، یکی به تلویزیون زل زده، آن یکی سر در گریبان و غرق در افکار خود و دیگری در حال بالا و پایین کردن گوشی تلفن همراهش. هم با هم هستیم و هم نیستیم، هر یک در خود گرهای گم شدیم که شاید بر درد سکوت دوایی یابیم. میانگین گفتوگوی خانواده های ایرانی کمتر از نیم ساعت در روز است. آمار تازه ای نیست. سکوت عضو ثابت خانوادههای ایرانی شده است. دیگر در کمتر خانوادهای خبری از قصهها و خاطرهها و درد دلها و گفتوگوهای طولانی است.
در سالهای نه چندان دور، حتی زمانی که قاب جادویی تلویزیون جای خود را به عنوان یک وسیله ضروری در خانوادهها باز کرده بود باز دورهمیهای خانوادگی شکل میگرفت، اما الان کمتر نشانهای از آن روابط قدیمی وجود دارد. رفت و آمدهای خانوادگی محدود شده است و در درون خانواده نیز پدر و مادرها و بچهها کم حرفتر شده و دیگر حرف چندانی برای گفتن با هم دیگر ندارند.
آمارها نیز به کم حرفی ایرانیان در خانواده صحه میگذارد. آخرین آمار نشان میدهد میزان گفتوگو در خانوادههای ایران به ۲۰دقیقه رسیده است، در صورتی که چند سال پیش این زمان ۱۲۰ دقیقه بود. چند وقت پیش معصومه ابتکار معاون رئیسجمهور کاهش تعامل در خانوادهها را یکی از چالشهای اساسی کشور در زمینه آسیبهای اجتماعی دانست و گفت: خانوادههای ایرانی روزانه فقط ۲۰ دقیقه باهم مکالمه میکنند.کاهش تعامل و گفت و گوهای کلامی خانوادگی زنگ خطری را برای بنیان خانوادههای ایرانی به صدا درآورده است. مسالهای که میتواند زمینهساز بسیاری از مشکلات جدی خانوادگی و حتی آسیبهای اجتماعی باشد.
بسیاری از خانوادهها ساعتهای زیادی را در شبانهروز صرف استفاده گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی میکنند، به نحوی که اغلب گفتوگوهای خود را در تلگرام، اینستاگرام یا ایمو انجام میدهند. حتی چند وقت پیش معصومه ابتکار معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهوری در واکنش به این موضوع گفت«امروز با انقلاب دیجیتال نمیتوانیم روابط فردی و اجتماعی را مانند ۱۰سال پیش داشته باشیم. اینک گفتگوی خانوادهها از طریق شبکههای اجتماعی انجام میشود که آفت بزرگی برای همه جوامع است زیرا روابط انسانی و عاطفی باید درقالب خانواده شکل بگیرد.»
کارشناسان علوم رفتاری دلایل متعدد و مختلفی برای کاهش نرخ گفتگو در خانوادههای ایرانی نام میبرند. برخی انگشت اتهام را به سمت شبکههای اجتماعی نشانه میروند و مهر خاموشی بر لب ایرانیان را وجود شبکههای اجتماعی میدانند که برای هر سلیقهای خوراک دارد و در کسری از ثانیه انواع و اقسام اطلاعات و اخبار را در اختیار مخاطب قرار میدهد، به نحوی که مخاطب خود را بینیاز از گفتوگو در خانواده فرض میکند.
اما برخی دیگر نه شبکههای اجتماعی بلکه ضعف در مهارت گفتوگو را از دلایل چرایی پایین آمدن نرخ گفتوگو در خانوادههای ایرانی میدانند. اما برخی دیگر پا را از فرضیههای اجتماعی فراتر گذاشته و ریشه کاهش گفتوگو درون خانوادهها را به وضعیت کنونی جامعه و وضعیت نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور گره میزنند و معتقدند در شرایطی که مردم نمیتوانند هیچ افق و آیندهای را برای فردای خود متصور شوند، دیگر حرفی برای گفتن باقی نمیماند و این هجوم یاس، ناامیدی و سردرگمی که جامعه را درنوردیده است، آدمی را لال میکند.
یک روانشناس کم حرف شدن ایرانیان را به تغییر در الگوهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع گره میزند و در تبیین چرایی پایین آمدن نرخ گفتوگو در خانواههای ایرانی به همدلی گفت: با تغییر در الگوهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع، خانوادههای امروزی دچار بحران های مختلفی شده و نهادهایی همچون خانواده برای سازگار شدن با تغییرات عصر جدید ناچارند تغییراتی را در خود بوجود بیاورند.
«سارا قاسمی» درباره دلایل کاهش گفتگو بین اعضای خانوادههای ایرانی افزود: پیشرفت تکنولوژی سبب گسترش وسایل ارتباط جمعی شده و همین موضوع فضای گفتوگوها را تغییر داده است و به سمت استفاده از شبکههای اجتماعی سوق داده است. از طرفی دیگر مردم دایره ارتباطات خود را گسترش داده و ارتباط با سازمانها و نهادهایی غیر از خانواده بیشتر از قبل شده است، همه این دلایل باعث شده است که جامعه از شکل سنتی خود خارج شود و خانواده از حالت گسترده به هستهای تغییر شکل دهد. خانوادههای هستهای نیز در حفظ ارتباطات و تعاملات کلامی درون خانواده ناتوان بودند و همین موضوع بر کم شدن ارتباطات میان اعضای آن نیز تاثیر گذاشته است.
ضمن این که نباید از تفاوت میان نسلها غافل شویم. تفاوت نسلها به عنوان تفاوتی طبیعی که از تفاوت مشاغل و سطح تحصیلات فرزند با پدر و مادر خود نشات میگیرد نیز در تضعیف ارتباطات اثر منفی گذاشته است. به همین دلیل این روزها اعضای بسیاری از خانوادهها به دلیل همین تفاوتها فهم مشترکی از یک موضوع واحد ندارند، بنابراین آنها کمتر درباره اتفاقات روزمره با هم حرف میزنند و این وضعیت به کم شدن صمیمیت در اعضای خانواده منجر میشود.
قاسمی با بیان این که این روزها تلاش زیادی می شود که شبکه های اجتماعی به عنوان عامل اصلی کاهش زمان گفت و گو میان اعضای خانواده معرفی شود، گفت: بدون تردید شبکههای اجتماعی ارتباطات در جوامع انسانی را تحت تاثیر قرار داده است، اما اگر همه کاسه وکوزه ها را سر شبکه های اجتماعی بشکنیم قضاوت نادرستی انجام دادهایم.
وی افزود: شبکههای اجتماعی میتواند هم فرصت باشد هم تهدید.
بستگی به آن دارد که ما به کدام بخش آن تمرکز کنیم و به آن خوراک بدهیم. اتفاقا در موارد زیادی شبکه های اجتماعی باعث شده است که افراد خانواده موضوعات بیشتری برای گفت و گو با هم پیدا کنند. به ویژه افراد کم حرفی که قبل از ظهور و گسترش استفاده از این شبکهها واقعا حرفی برای گفتن با دیگران نداشتند، اما امروزه با عضویت در این شبکه ها موضوعات جدید، افکار جدید، نکته های طنز و جوک هایی را پیدا می کنند که بتوانند با هم به اشتراک بگذارند و این گونه زمینه صحبت با اطرافیانشان را باز کنند.
این روانشناس افزود: واقعیت این است شبکههای مجازی بهانه است و بسیاری از ما سعی داریم با دست آویز قرار دادن فضای مجازی بر ناتوانیهای خود در ارتباطات کلامی سرپوش بگذاریم. در واقع نداشتن مهارت گفتوگو و ضعف فرهنگ گفتمان در بسیاری از خانوادههای ایرانی نرخ گفتوگو را کاهش داده است نه شبکههای اجتماعی. باید بپذیریم بسیاری از ما نه تنها حرف زدن با یکدیگر را بلد نیستیم، بلکه هیچ وقت آن را یک مهارت هم فرض نمیکنیم که برای یادگیریاش تلاش کنیم. حرف زدن یک مهارت است که ضعف در این مهارت، فرهنگ گفتمان را در خانوادهها کاهش داده شده است.
قاسمی با بیان این که کم شدن گفتگو در خانوادهها را نباید دست کم گرفت و از کنار آن ساده گذشت. افزود: ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی و خانوادگی از همین جا آغاز میشود و با ادامه این روند باید منتظر مشکلات بیشتری در سطح جامعه باشیم.
- 11
- 3