کودک همسری یکی از آسیب های جدی اجتماعی است که بیشتر تحت تاثیر خرده فرهنگ های اشتباه رایج در جامعه صورت می گیرد، بهطور کلی تبعات منفی کودک همسری به نسل آینده نیز تاثیرگذار است، چرا که در سایه ازدواج کودکان در سن پایین، شاهد خانواده های از هم گسیخته، خشونت، خودسوزی، زنان جوان طلاق یا زنان جوان بیوه خواهیم بود که این موارد خود معضلات بسیاری را به جامعه و خانواده تحمیل می کند،از این رو «آرمان» به تهیه گزارشی از فرشید یزدانی فعال حقوق کودک، امان ا... قرایی مقدم جامعهشناس، مریم معینالاسلام عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و مصطفی مهرآیین جامعهشناس اقدام کرده است که در ادامه می خوانید.
یک فعال حقوق کودک درباره آسیب های اجتماعی پدیده کودک همسری می گوید: در ابتدا باید به ریشه این پدیده اشاره کنیم. ازدواج دختران در سنین پایین حاصل مناسبات سلطهگرایانه و مرد سالارانه است. در واقع یک خواست مردانه است. بهطور طبیعی زمانی که کودکان در سنین پایین مجبور به ازدواج می شوند آسیبهای بسیاری متوجه کودک خواهد شد.
فرشید یزدانی در گفتوگو با «آرمان» با اشاره به مطلب فوق اذعان می دارد:کودک همسری پدیده ای است که آسیب های آن هم متوجه کودک و جامعه در یک روند میان مدت و بلند مدت میشود. او ادامه می دهد: آسیب های کودک همسری برای کودکان، این افراد از چرخه جامعهپذیری و توانمندشدن باز می مانند که این خود باعث ایجاد مشکلات عدیده از نظر شخصیتی، هویتیابی و تشخیص یافتگی برای کودکان می شود؛ به عبارت سادهتر جایگاهی که یک انسان بهطور معمول می تواند به آن دست یابد این کودکان از آن محروم می شوند.
یزدانی یکی از بزرگترین آسیب های اجتماعی کودک همسری را ایجاد خشم دانسته و بیان می کند: در بیشتر موارد این کودکان یک خشمی نسبت به جامعه یا خانواده خود دارند که آنها را به اجبار و تحت سلطه خود مجبور کرده است که از شرایط و فرآیند عادی زندگی باز دارد و این خشم منتقل می شود که این خشم میتواند نسبت به خود فرد،جامعه یا خانواده باشد که پیامد آن می تواند افسردگی یا استرس باشد که این موارد می تواند آثار منفی را بر زندگی فرد برجای بگذارد.
او میافزاید: فرد در زمان کودکی که باید آموزش ببیند، توانمند شود و بازی کند تنها به دلیل مشکلات دیگران به عنوان همسر برگزیده می شود که این مساله تا آخر عمر در ذهن کودک باقی می ماند و بعد اثرات تربیتی خود را فرآیند زندگی نشان خواهد داد. به عنوان مثال فرد نسبت به جامعه بدبین است و فکر می کند جامعه این ظلم را در حق او کرده است و به طور طبیعی یک مرزی میان خود و جامعه می بیند؛ یعنی به آن انسجام اجتماعی که در هر جامعه ای به آن نیاز دارد، نمی رسد به عبارت سادهتر حس همبستگی با جامعه را ندارد.
هر چند این احساس با بزرگ شدن فرد بیشتر و پررنگتر خواهد شد. اگر که فرد خویشتندار باشد، یعنی فردی باشد که نخواهد از جامعه انتقام بگیرد، باز هم نسبت به جامعه دلخور خواهد بود. هر چند این مساله به صورت عام است و احتمال وجود استثنا هم باقی است. بهطور کلی چون مناسبات فرد در یک رابطه برابر قرار ندارد، بهطور طبیعی فردی که در سنین پایین و به اجبار ازدواج می کند، هیچ گاه فرد خوشحالی نیست و به نظر می رسد کل مناسبات اجتماعی و فردی خانواده و فرد را با مشکل مواجه می کند که این بحران در خانواده می تواند آثار منفی را بر اجتماع بگذارد.
یزدانی در ارتباط با علت اصلی شکلگیری پدیده کودک همسری میگوید: فقر فرهنگی، اقتصادی و حاشیهنشینی را می توان از عمده ترین دلایل ازدواج کودکان در سنین پایین دانست، چرا که زمانی که خانواده فقیر است، بهطور حتم نمی تواند فرزند خود را به مدرسه بفرستد یا نیازهای طبیعی او را برآورده کند و مجبور است، زودتر آن را به همسری فرد دیگری در بیاورد تا از این طریق هزینه های خود را کاهش دهد. بهطور کلی فقر به خانواده فشار می آورد و خانواده را مجبور به انجام این کار می کند. او ادامه میدهد: یک بخشی از این پدیده کودک همسری نیز در سایه وجود فقر فرهنگی و مناسبات اجتماعی، خانوادگی یا قبیله ای است. به عنوان مثال در حاشیه کشور دختر داد و ستد می شود و به ازدواج یک طرفه تن می دهد که این مهم می تواند به علت پایان دادن به اختلافات طایفه ای یا بر پایه رسم و رسومات اتفاق می افتد.
این فعال حقوق کودکان در ارتباط با اینکه از چه طریق می توان مانع از انجام پدیده کودک همسری در کشور شد ، می گوید:در ابتدا می توان از طریق حمایت این خانواده ها تا حد زیادی مانع از ازدواج کودکان در سنین پایین شد. او ادامه می دهد: برای جلوگیری از این پدیده می توان با آموزش و حمایت اقتصادی و اجتماعی از این افراد تا حد زیادی مانع از ازدواج زودهنگام کودکان شد. هر چند باید در این مجال یادآور شد که کودک همسری در ایران بیشتر متوجه دختران می شود.
یزدانی نقش آگاهیرسانی و مطلع کردن افراد از پیامدهای کودک همسری را مثبت ارزیابی کرد و بیان می کند: اگر بتوان افراد را با آثار منفی پدیده کودک همسری آشنا و آنها را متوجه عمق فاجعه کرد، شاید بتوان انتظار داشت تا حدی شاهد کاهش آمار کودک همسری در کشور باشیم. هر چند این مهم بدون حمایت های مالی و اجتماعی از افراد میسر نمیشود. بهطور کلی اطلاعرسانی در این خصوص می تواند باعث کاهش آمار ازدواج در سنین پایین شود.
این فعال حقوق کودکان درباره نقش قانون برای جلوگیری از این پدیده می گوید: قانون ما تا به امروز اقدام چندانی برای جلوگیری از ازدواج کودکان انجام نداده است، چرا که در گذشته سن ازدواج ۹ سال بود، اما پس از ایجاد تغییرات سن قانونی به ۱۳ سال رسید که باز هم این سن برای ازدواج زود است. او مهم ترین معایب کودک همسری را خیانت، طلاق یا خودسوزی اعلام می کند و ادامه می دهد: کودکی که در سنین پایین مطلقه می شود، خود به تنهایی یک آسیب جدی برای فرد و جامعه است. همچنین آسیب های بسیاری نیز متوه کودکان متولد شده از این ازدواج خواهد شد، چرا که مادر هیچ تجربه یا آموزشی برای تربیت کودک خود ندارد، چرا که هنوز خود در دوران کودکی به سر می برد. یزدانی می گوید: خانواده های بدسرپرست یکی دیگر از پدیده های منفی ازدواج در سنین پایین است، چرا که وجود فاصله سنی زیاد خود مسالهساز است.
افزایش خودکشی در سایه کودک همسری
یک جامعه شناس در ارتباط با آسیب های اجتماعی پدیده کودک همسری می گوید: کودک همسری یا ازدواجهای پیش از سن قانونی و بر اساس معتقدات دینی که سن ازدواج را ۹ سال میداند، این موارد یک پدیده فرهنگی است.امان ا... قرایی مقدم در گفتوگو با «آرمان» و با تایید مطلب فوق اذعان میدارد: پدیده کودک همسری آسیب های بسیاری را از نظر جسمی، روحی و روانی برای دختر به همراه دارد و همچنین می تواند عامل افزایش آمار طلاق در سطح جامعه نیز محسوب شود، چرا که ازدواج در کودک همسری اجباری و ناخواسته است و با گذشت زمان به روابط نامشروع نیز منجر می شود.
او می افزاید: خودکشی را میتوان در زمره دیگر آسیب های اجتماعی پدیده کودک همسری دانست، چرا که یکی از عوامل مهم در خودکشی در استان های ایلام،کرمانشاه یا کردستان ازدواج های زودهنگام است. بهطور کلی ازدواج در سنین پایین از نظر جسمی، فرزندآوری، روحی و روانی مشکلات بسیاری را برای کودکی که باید دوران کودکی خود را سپری کند، فراهم می کند. او می گوید: در برخی از استان ها مانند خوزستان، سیستان و بلوچستان یا در شمال خراسان دختران فروخته می شوند، یعنی پس از جاری شدن صیغه عقد مهریه بهطور کامل به خانواده دختر پرداخت می شود. هر چند شاید نتوان به این پدیده فروش دختران گفته شود، چرا که فروش تداعی گر برده داری است، اما در پدیده کودک همسری دختران در ازای مهریهای که به پدر و مادر تعلق می گیرد به همسری شخصی در می آید.
قرایی مقدم در ارتباط با اینکه کودک ۹ تا ۱۳ ساله که به همسری شخصی انتخاب می شود چه درکی می تواند از زندگی مشترک داشته باشد ، می گوید: بهطور حتم این کودک نه تنها هیچ شناختی از زندگی ندارد، بلکه توانایی مقابله با مشکلات زندگی را نیز نخواهد داشت که همین موارد آسیب های دیگری را به جامعه و خانواده تحمیل میکند. او ادامه می دهد: ازدواج در سن پایین ریشه در باورهای دینی افراد دارد، چرا که اسلام سن ازدواج را برای دختران ۹ سال تعیین کرده است، اما این موضوع از نظر علمی، فیزیولوژیکی و بیولوژیکی نادرست است؛ به طور کلی فرهنگ و ارزش های حاکم بر جامعه می تواند در افزایش سن ازدواج تاثیر گذار باشد، چرا که این فرهنگ است که تمام مسائل را برای مردم جا میندازد یا باز می دارد کودک همسری در کشور نهادینه شده است.
او نقش فقر را در ازدواج زودهنگام تاثیرگذار میداند و میگوید: برخی از افراد تنها به علت فقر و اینکه درآمدی ندارند، می خواهند افراد تحت سرپرستی خود را کم کنند و دختران خود را به ازای بدهی که دارند، به عقد طلبکار خود در می آورند. به عنوان مثال در سیستان و بلوچستان برخی از افراد دختران خود را به علت بدهی که دارند به عقد طلبکار خود در می آورند تا از این طریق هم بدهی خود را تسویه کنند و هم اینکه افراد تحت سرپرست خود را کاهش دهند.
او می گوید: قانون ناقص است و باید بازنگری های کارشناسانه در این خصوص صورت بگیرد و ضمانت های اجرایی لازم نیز برای آن در نظر گرفته شود. هر چند در این میان قانون چندان مهم نیست، بلکه باید در ابتدا فرهنگ های رایج درکشور را تغییر داد. مگر در قانون نیامده است که فرزند خود را تنبیه بدنی نکنید، اما تنبیه بدنی در خانواده ها وجود دارد. در برخی از موارد علت ازدواج زودهنگام فرار دختران از شرایط نامساعد خانواده است. فرهنگ قانون نمی شناسد، در جامعه ای کاریزمایی و سنتی که افراد بهدنبال کسی هستند تا آنها را نجات دهد چگونه می توان انتظار داشت که به راحتی تابع قوانین شوند.
قرایی مقدم در ارتباط با کودکان حاصل از ازدواج زودهنگام میگوید: کودکان این ازدواج آسیب های روحی و روانی و اجتماعی بسیاری را متحمل می شوند، چرا که در یک خانواده سالم پرورش نمی یابند. از سوی دیگر باید در نظر داشت که بیوه شدن زودهنگام دختران در این نوع ازدواج و طلاق گرفتن آنها می تواند آسیب های بیشتری را متوجه دختر کند. بهعنوان مثال یک دختر ۱۵ ساله را به عقد مرد ۴۰ ساله در می آورند، این دختر در اوج جوانی بر اثر فوت همسر بیوه می شودکه این خود هم هزینه و هم آسیبی برای جامعه وخانواده خواهد بود. این جامعه شناس درباره راه های پیشگیری برای ازدواج زودهنگام می گوید: ارائه آموزش های لازم از سوی آموزش و پرورش یا صدا و سیما می تواند آسیب های ازدواج زودهنگام را به مردم گوشزد کند تا شاید از این طریق شاهد تغییر یافتن فرهنگ ها شویم.
کودک همسری؛ تباه کردن زندگی کودک
یک کارشناس حوزه زنان و خانواده درباره ازدواج های زودهنگام می گوید: اگر بخواهیم از نگاه دین به این مساله نگاه کنیم، افراد چنانچه به بلوغ کامل و آمادگی های لازم برسند، یعنی اگر فرد به بلوغ رسیده باشد و توانایی لازم برای اداره زندگی خود داشته باشد، دین دیگر هیچ ممانعتی برای ازدواج قائل نیست و هیچ کس نمی تواند مانعی برای ازدواج شود. مریم معینالاسلام در گفتوگو با خبرنگار «آرمان» و در ارتباط با آسیب های اجتماعی و فردی پدیده کودک همسری این گونه بیان می کند: شاید در برخی از موارد این گونه ازدواج ها با مشکل مواجه شود که البته این مهم می تواند در هر ازدواجی رخ دهد.
بنابراین نمی توان این ادعا را داشت ازدواج در سنین پایین محکوم به شکست است. او می گوید: هر چند ازدواج هایی که با اجبار همراه باشد، به هیچوجه مورد تایید کسی نخواهد بود، بهطور کلی ازدواج به اجبار چه در سنین پایین و چه در سنین بالا می تواند آسیب های بسیاری را برای فرد و جامعه بهدنبال داشته باشد، چرا که فرد در این گونه ازدواج ها دیگر از آن نشاط و شادابی لازم برخوردار نخواهد بود. معین الاسلام در ارتباط با فرزندان حاصل از پدیده کودک همسری بیان می کند: بهطور حتم کودکان حاصل از این ازدواج آسیب های اجتماعی یا فردی بیشتری را تحمل خواهند کرد، چرا که در خانواده سالمی پرورش نخواهد یافت.
این کارشناس خانواده در پایان می گوید: اگر ازدواج در سنین پایین به اجبار باشد تنها منجر به تباه کردن زندگی یک فرد خواهد شد. عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور درباره پدیده کودک همسری می گوید: پدیده کودک همسری موجب از بین رفتن خانواده و حقوق کودک خواهد شد.مصطفی مهرآیین در گفتوگو با «آرمان» و با اشاره به مطلب فوق اذعان می دارد: پدیده کودک همسری را در دو وجه فردی و اجتماعی می توان مورد ارزیابی قرار داد. در مرحله نخست زندگی فرد بهطور کلی با چنین ازدواجی دگرگون خواهد شد، چرا که زندگی این دسته از افراد با آسیب مواجه خواهد شد. در سطح بعدی تاثیرات منفی شامل حال خانواده های این افراد خواهد شد و در سطح وسیع تر نیز آثار منفی پدیده کودک همسری متوجه جامعه میشود.
او ادامه می دهد: کودک همسری بیش از اینکه ریشه در باورهای دینی داشته باشد، برخلاف آنچه که می گویند این پدیده ریشه در اسلام دارد، بلکه این موضوع مرتبط با خانواده های آسیبپذیر است؛ بهطوری که ازدواج های کودک همسری بیش از هر چیزی یک معامله است. به این صورت که فرد بچه خود را می بخشد تا امتیازات نصیبش شود. به عبارت سادهتر امروزه خانواده های آسیبپذیر در سطح جامعه افزایش یافته است که البته ریشه اصلی این قضیه مربوط به پدران ضعیف می شود، ما امروزه قشر وسیعی از پدران را در جامعه داریم که توانایی انجام وظایف خود را ندارند، اولین اتفاقی که در این خانواده ها رخ می دهد این است که فرزندان و مادران علیه این پدر شورش می کنند و پدران در پی رها شدن از این مخمصه هستند و یکی از الگوهای دفاعی که این پدران دارند فروختن فرزندان خود است.
ازدواج کودکان در سنین پایین یک نوع فروش کودکان است، این موضوع ریشه در وجود پدران ضعیف در جامعه دارد. او در ارتباط با تبعات منفی این ازدواج بر خانواده کودک می گوید: طبق تحقیقات بهعمل آمده تاثیرات منفی این گونه ازدواج بر خانواده دختران قابل مشاهده است، چرا که این خانواده ها بعد از ازدواج فرزندان خود خوشحال نیستند، بلکه رنج بزرگی است که در خانواده باقی می ماند و این رنج به اشکال متفاوت دوباره به خانواده باز می گردد؛ بهطور کلی این کودکان نمی توانند زندگی مناسبی داشته باشند و برخلاف آن چیزی که در ابتدا احساس می شود که خانواده با این ازدواج به گشایشی و رهایی برسد، رنج این خانواده تقویت می شود، چرا که این کودک با درد و رنج بیشتری به خانوا ده باز می گردد.
او ادامه می دهد: این بچه قبل از هر چیزی تبدیل به سوژه جنسی در خانواده ها می شود. به عبارت ساده تر بعد از گذشت زمان که این ازدواج از هم گسیخته می شود و این کودکان به افراد مطلقه تبدیل می شوند. اولین گام این که به این کودکان مطلقه به عنوان سوژه جنسی نگاه می شود. مهرآیین در ارتباط با آسیب های اجتماعی پدیده کودک همسری می گوید: زبان و کردارهای زشتی حول این افراد بعد از طلاق شکل می گیرد و بهطور کلی نهادهای نامناسبی نیز در سایه این گونه ازدواج ها در جامعه شکل می گیرد. کودک همسری در سطح کلان باعث ایجاد خشونت و بی اعتمادی در سطح جامعه شده است امروزه جامعه کودک را به موضوع خشونت تبدیل کرده است.
قلمرو و گستره دامنه خشونت در جامعه به علت رواج داشتن پدیده کودک همسری رواج یافته است، اما طبق قوانین موجود آخرین جایی که خشونت بر آن اعمال شود کودک است، اما امروزه خشونت علیه کودکان در سطح اول قرار گرفته است که در پدیده های مختلف مانند کودکان کار یا کودک همسری شاهد آن هستیم. این جامعهشناس در ارتباط آثار اقتصادی منفی که پدیده کودک همسری بر جامعه می گذارد، می افزاید: حجم عظیمی از سرمایه و بودجه باید صرف مراقبت از این افراد در جامعه بعد از جدایی شود که اگر قوانین و مقررات به شکلی تغییر می کرد که این اتفاق در جامعه رخ نمی داد، دیگر این هزینه اقتصادی نیز به جامعه تحمیل نمی شد.
او در خصوص آثار منفی سیاسی پدیده کودک همسری می افزاید: به لحاظ سیاسی نیز قدرت را بهعنوان یک امر خشن نشان می دهد که این خود نشان دهنده این است که نظام جمهوری اسلامی از منظر قوانین بینالملل به حقوق افراد بیاعتنا است که این خود می تواند باعث نشان دادن تصویر زشت از جامعه به دنیا شود. مهرآیین در پایان می گوید: پدیده کودک همسری در مدت زمان کوتاه از جامعه برچیده نمی شود و آثار منفی آن نیز تا مدت ها بر جامعه تحمیل میشود.
الهام صمدزاده
- 11
- 6