«امیر» و «مریم» زوج جالب و تاحدی عجیب هستند که در طول ۲۵ سال زندگی مشترک، ۲۷ بار درخواست طلاق داده اند و بعدش بدون حل زیربنایی مشکلات آشتی کرده اند و جالب تر این که یک بار هم طلاق گرفته اند اما دوری هم را تاب نمی آورند و بعد از گذشت دو ماه مجدد با هم ازدواج می کنند! این زوج که به تازگی مهمان برنامه «فرمول یک» هم بودند، نکاتی از زندگی مشترک شان مطرح کردند که از لحاظ روان شناسی قابل بررسی است.
در این بین کاربران شبکه های اجتماعی، به نشان دادن این زوج در یکی از برنامه های پرمخاطب تلویزیون واکنش نشان دادند و به تهیه کنندگان این برنامه معترض شدند. در ادامه گوشه ای از صحبت های این زن و شوهر، سپس تحلیل یک مشاور و یک روان شناس را درباره این زوج و درست یا نادرست بودن پخش این برنامه از تلویزیون خواهید خواند.
گزیده ای از آن چه که «امیر» و «مریم» درباره زندگی متفاوت شان گفته اند سر هر چیزی با هم می جنگیدیم
آقای محمدی بیست و یکی دو ساله و سرباز بوده که عاشق همسرش می شود.فارس با این مقدمه می نویسد که اولین دعوای این زن و شوهر دو ساعت بعد از ثبت شناسنامه ای عقدشان بود، آن هم در خیابان! آقای محمدی می گوید:«شب اول که عقد کردیم سر این موضوع که آن شب را در منزل مادر من بمانیم یا به خانه مادر همسرم برویم، دعوای مان شد و اولین کتک زندگی را همان جا زدم.»با گذشت زمان اختلافات آن ها بالا می گیرد. وقتی درباره موضوع اختلافات شان از آن ها می پرسم، خانم مبینی می گوید: «مثلا همین اختلافات بین عروس و مادرشوهر، این که زود به من برمی خورد یا این که چرا از خانواده ات دفاع می کنی. دردسرتان ندهم ما از همان ابتدا سر هرچیزی می جنگیدیم. هر چیزی می توانست یک دعوای بزرگ بین ما راه بیندازد.»
ماهواره را جمع کردیم، خلاص شدیم!
حالا که زندگی خوب و خوش است دنبال تفاوت می گردم و می پرسم چه چیزهایی اوضاع بین تان را خراب می کرد که حالا دیگر نیست؟ آقای محمدی با خنده می گوید: «ماهواره، واقعا تاثیر بدی روی ما داشت. آن وقت ها هم به این نتیجه رسیده بودم. از بس شک و خیانت را نشان می داد روی همسرم عجیب تاثیر داشت.» خنده ام می گیرد و می گویم شبیه پیام های اخلاقی تلویزیون است که این حرف ها را می زنند و بعد آتش زدن ماهواره را نشان می دهند که خانم مبینی خیلی جدی تایید می کند و می گوید: «راست می گویند. من آن قدر تاثیر می گرفتم و وابسته شده بودم که حد نداشت. شوهرم ماهواره را از کار انداخته بود، اما من یاد گرفته بودم چطوری درستش کنم. وقتی صبح می رفت من ماهواره را درستش می کردم و وقتی می آمد دوباره از کار می انداختم تا نفهمد. وقتی هم قرار شد دوباره زندگی را شروع کنیم دیگر ماهواره نگرفتیم.»
۲۷ بار برای طلاق اقدام کردیم
آقای محمدی و خانم مبینی در زندگی شان ۲۷ بار برای طلاق به دادگاه مراجعه کرده اند اما قصه طلاق وقتی جدی می شود که آقای محمدی و خانم مبینی بعد از بیست و چندمین بار باز هم به دادگاه می روند و این بار خیلی جدی تصمیم می گیرند طلاق بگیرند. البته بعد از مدت کوتاهی، دلتنگی و فشار دوری کار خودش را می کند. بالاخره یک روز آقای محمدی تلفنش را بر می دارد و به همسر سابقش زنگ می زندو می گوید: «من می خواهم ازدواج کنم و بهترین آدم برای ازدواج با من تو هستی. من پیش مشاور هم رفتم، او گفت بهترین گزینه ازدواج برای من تو هستی. حالا هم جواب نده. ۱۰ روز فکر کن و خبر بده. بعد از چندین تماس همسرم قانع شد و با هم رفتیم به همان رستورانی که در خوشی های مان قبلا می رفتیم.»
خودتان را تغییر بدهید، طرف مقابل تغییر می کند
همه حرف ها را که شنیدم به آقای محمدی و خانم مبینی گفتم که دنبال یک جمله کوتاه می گردم که بعدها بگویم من زن و شوهری را می شناسم که ۲۷ بار رفته اند از هم طلاق بگیرند آخر هم جدا شدند اما یک چیزی زندگی شان را زیرورو کرد و برگشتند.
خانم مبینی می گوید: «خودت را درست کن، طرف مقابل خودش درست می شود.»
آقای محمدی می گوید: «دنبال مقصر نگردید. اصلا هم نگردید. اصلا مهم نیست. سعی کنید درستش کنید. بروید بگویید من مقصرم بیا درستش کنیم. همه چیز خودش درست می شود. اگر غیر از این تا کنید درست نمی شود.»
نظر یک روان شناس درباره اشتباهات این زن و شوهر در زندگی مشترک شان عاقبت آشتی کردن های غیر اصولی
دکتر رضا یعقوبی| روان شناس
وقتی یک زوج ۲۷ بار اقدام به طلاق کرده اند، لزوماً به معنای تصمیم جدی آن ها برای طلاق نبوده بلکه حداقل ۲۷ بار به مرحله ای رسیده اند که امیدشان را برای ادامه زندگی از دست داده و ترجیح داده اند که تنها شوند. در این بین، تصمیم این زوج برای برگشت به زندگی بعد از یک بار اقدام به طلاق، نشان دهنده یک نیاز قوی است که بعد از جدایی متوجه آن شده اند. دقیقاً مانند برخی از سرمایه های ما در زندگی که وقتی آن ها را از دست می دهیم، قدرشان را می دانیم. واقعیت این است که برخورد با مشکلات ارتباطی با دیگر مشکلات متفاوت است.
فرمول طلایی اصلاح زندگی زناشویی
یکی دیگر از نکاتی که در این رابطه وجود دارد، این است که آشتی کردن به معنای حل مشکل نیست. شاید در رابطه آقای محمدی با همسرش، ۲۷ بار آشتی انجام شده اما اقدام درستی برای اصلاح رابطه صورت نگرفته و به همین دلیل هر بار منجر به اقدام دیگری برای طلاق شده است. زمانی این زن و شوهر در کنار یکدیگر احساس آرامش می کنند که به گفته خودشان تصمیم می گیرند، خودشان را تغییر دهند نه طرف مقابل را و این همان اصلاح رابطه است. زمانی این رابطه پایدار می شود که این زن و شوهر تصمیم می گیرند نقاط ضعف خود را بشناسند و برای اصلاح آن اقدام جدی انجام دهند. مثلاً آن جا که آقای محمدی می گوید :«حالا اگر بخواهم به کسی بگویم که اشتباهات مرا تکرار نکند، می گویم هرگز در عصبانیت تصمیم نگیر و کاری نکن.» این خود بخشی از تغییر است.
مشکلات سال های اول ازدواج نشانه نداشتن تفاهم نیست
نکته بعد این که اول ازدواج مشکلات زوج ها بیشتر است. وقتی دو انسان از دو جنس متفاوت از دوخانواده متفاوت با یکدیگر ازدواج می کنند، قطعاً در سال های اول زندگی به خاطر نا آشنایی با روحیات و نیازهای یکدیگر، مشکلات بیشتری نسبت به سال های بعد خواهند داشت و معمولاً سال های اول زندگی با تمام لذتی که دارد، همراه با تنش های زیادی است و زوج ها باید در نظر داشته باشند که چنان چه از این مرحله با موفقیت بگذرند، سال های بعد احساس متفاوتی راجع به همسرشان خواهند داشت. متاسفانه برخی از زوج ها این تفاوت ها و نبود شناخت را به منزله ناسازگاری و نشانه ای برای طلاق درنظر می گیرند.
از اهمیت مهارت حل مسئله غافل نشوید
یکی دیگر از نکاتی که درباره داستان این زوج اهمیت دارد، این است که روش های «حل مسئله» را یاد نداشته اند. حل مسئله نوعی مهارت روان شناختی است که به فرد کمک می کند تا در هر شرایطی از جمله شرایط بحرانی و خاص بتواند بهترین تصمیم را بگیرد. مثلاً در شرایطی مانند خشم و عصبانیت، تصمیم گیری کار سخت تری است و اقدام درست می تواند سرنوشت یک فرد را رقم بزند.هرچند جای خوشحالی است که زندگی این زوج، روزهای خوبش را طی می کند اما کاش تلویزیون از پیشگیری و مهارت ارتباط موثر بگوید؛ خوب است در هر مرحله ای که هستیم، بتوانیم زندگی مان را حفظ کنیم اما از این بهتر آن است که اصلا چنین تجربه های تلخی را از سر نگذرانیم.
چرا «ضیا» نباید این خانواده را به تلویزیون می آورد و دست بزن داشتن را بی اهمیت جلوه می داد؟
آسیبشناسی آداب خود را دارد
نرگس عزیزی| کارشناس ارشد مشاوره
باتوجه به داستان امیر و مریم ، در این مطلب ما به دنبال طرح سه نکته هستیم؛ نکتهای خطاب به همسران جوان، نکتهای برای اهالی رسانه که چنین موضوعاتی را تحت پوشش قرار میدهند و در آخر نکتهای خطاب به والدینی که کودکانی خردسال دارند.
خط قرمزهای شما چیست؟
خط قرمزهای همسران در زندگی چه باید باشد؟ این نکتهای است که متاسفانه در بسیاری از مواقع افراد به آن توجهی نداشته و تعریفی نیز برای آن ندارند. منظور از خط قرمز مواردی است که در صورت زیر پا گذاشته شدن، فرد به آن رابطه پایان می دهد یا درباره آن، تجدیدنظری اساسی میکند. آیا شما در زندگی این زوج خط قرمزی میبینید؟ دو نفر با هم تا حد کتککاری دعوا و آسیبهایی جدی به جسم و روان همدیگر وارد میکردهاند و در نهایت باز برای در کنار هم بودن، پیشقدم میشدند.
آیا این رفتار نشانه رفتاری پخته است؟ این که در نهایت به نظر میرسد این زوج مسیر درست را پیدا کردهاند و به مدد مشاوره متوجه اشتباهات خود شدهاند جای خوشوقتی است اما سوالی که همه همسران و به ویژه زوجهای جوان لازم است در همان ابتدای ازدواج به آن پاسخ دهند این است که خط قرمزهای من چیست و اگر چه اتفاقی در این رابطه بیفتد من ناچار از ترک آن خواهم بود؟ در زمان پاسخ به این سوال توجه داشته باشید همان قدر که نداشتن هیچ خط قرمزی نشانه نپختگی است، داشتن خط قرمزهای متعدد نیز نشان میدهد شما تصور درستی از ازدواج و زندگی مشترک ندارید.
بیان آسیبها، ظرافت بیشتری میطلبد
جدای از نوع رابطه این زوج، موضوع قابل تامل دیگر نوع پرداخت برخی رسانهها اعم از تلویزیون از داستان این رابطه بود. یادمان باشد خشونت بین همسران، امری مذموم برای همه زمانهاست. نمیشود به عنوان موضوعی جذاب و با لحنی سرخوشانه درباره آن صحبت کرد و با لبخند از داستان کتک زدن همسر پرسید و بعد انتظار داشت که در ذهن مخاطب، به ویژه مخاطب کمسن و سال، همسرآزاری به عنوان امری مذموم جا بیفتد. پرداختن به چنین موضوعاتی نیازمند ظرافتهای بیشتری است که متاسفانه به نظر میرسد در این باره چندان مورد توجه برنامهسازان قرار نگرفته است.
حریم شخصی کودکان را جدی بگیریم
اما موضوع آخر، بحث حریم شخصی کودکان در چنین مواردی است. ای کاش والدین در کنار برنامهسازان به این نکته توجه داشتند که طرح موضوع زوجی پا به سن گذاشته که به اختیار خود به برنامهای آمدهاند یک چیز است و پخش تصویر یا ویدئوی کودکانی که حتی متوجه تمام ابعاد این حضور تلویزیونی نیز نیستند، چیز دیگری است. به نظر میرسد حفظ حریم خصوصی کودکان در چنین برنامههایی که موضوعات مطرح شده، محل مناقشه است، نیاز به توجه بیشتری دارد. در این باره هم والدین باید به حریم شخصی کودکان خود و هم اهالی رسانه، به این موضوعات توجه بیشتری نشان دهند.
- 9
- 5