وضعیت گرانی های افسار گسیخته چند وقت اخیر بازار و آینده مبهم آن، بدون شک تمام اقشار و اصناف از غنی و ضعیف جامعه را گرفتار خود کرده است؛ آنان که پیش از این به ضرب و زور دستشان به دهانشان می رسید، حالا برای سرخ ماندن صورت باید سیلی های محکم تری به خود بزنند و نیز برخی از آنان که از اغنیا هستند در این بلبشوی بازار احتمالا در تکاپوی سود افزون اند.
اجازه بدهید در این مجال مصادیقی را از گروه ها و اقشاری که در چنین وضعیتی تحت تاثیر بیشترین آسیب قرار می گیرند با هم مرور کنیم:
۱ – کارگران سرگذر و فصلی
همه ساکنان شهرها با داستان ناتمام کارگران فصلی و سرگذر آشنا هستند؛ چه بسا این کارگران را روزانه در گذرها و میادین می بینند که گوشه ای جمع شده اند و با نگاه های تیز خود، اتومبیل های عبوری را رصد می کنند و منتظرند تا سرانجام یکی از این ها بایستد و آنان را برای کار با خود همراه کند.
«کارگر فصلی و سرگذر»؛ واژگانی که هیچ گاه در قوانین رایج جایگاه خود را نیافت و جمعیت آن ها به آمار رسمی ورود جدی پیدا نکرد. شاید بهترین آمار از کارگران فصلی و سرگذر، همین مشاهدات روزانه من و شما ست که این روزها افزایش تعداد و ساعات انتظارشان در گذرها را می بینیم. البته که همیشه برای خودم این سوال مطرح است که آیا مسئولان هم در مسیرهایشان این کارگران را می بینند یا برای به موقع رسیدن به جلسات شان عجله دارند؟!
جست وجو در آمار و ارقام جامعه کارگری، ما را به عدد مشخصی از تعداد جمعیت این کارگران رهنمون نمی کند و فقط برخی گفتهاند که یک سوم جمعیت کارگران کشور را کارگران فصلی تشکیل می دهند. با این حال تعدادشان هر میزانی باشد جزو اولین گروه هایی هستند که اغلبشان از بیمه های حمایتی محرومند و در این شرایط اقتصادی که اقلام اساسی و غیراساسی گاهی تا صد درصد افزایش قیمت داشته، زیر بار این گرانی کمر خم می کنند و روزگار میگذرانند. کارگر فصلی و سرگذر، صبح که به امید کار از خانه بیرون می آید نمی داند که آیا امروز برایش کار پیدا می شود یا نه؟ اما یقین دارد که مایحتاج امروز خانه اش را باید چند برابر قیمت چند هفته و چند ماه اخیر تهیه کند.
۲ – خانواده های دارای بیماران صعب العلاج
طبق آمار تاکنون ۱۳۰ هزار بیمار خاص در کشور شناسایی شده است با احتساب مجموع تعداد اعضای خانوادههای آنها، جمعیت قابل توجهی را شامل می شود که گرفتار چنین مشکلی هستند. خالقی عضو کمیسیون بهداشت مجلس درخصوص حال و روز این روزهای این بیماران چنین می گوید: «افزایش هزینه های درمان بیماران صعب العلاج در روزگار همکاری نکردن بیمه ها کام بیماران را تلخ کرده است.» (خانه ملت ۹۷.۱۲.۹).
ضمن اینکه وضعیت در مناطقی که امکانات درمانی شرایط مطلوب خود را ندارد با وجود افزایش هزینههای درمانی و دارویی کام بیماران را تلخ تر هم می کند: «رئیس شورای عالی بیماران خاص و صعب العلاج کرمانشاه می گوید: داروهایی که بیماران خاص و صعب العلاج مصرف می کنند اوایل امسال برای یک دوره ۶۰ هزار تومان بود که امروز به ۵۰۰ هزار تومان رسیده است.» (تسنیم)
۳ -بیکاران جدید
جدا از قصه ناخوشایند نرخ ۱۲.۱ درصدی بیکاران که همواره از چالش های اقتصاد کشور به شمار میآید، اما در کارزار گرانی ها، گروه بیکاران جدید که در پی ریزش نیروی کار در صنعت پدید آمده، خود حکایت قابل تاملی است که زندگی این گروه را با چالش های جدی مواجه می کند. معاون وزیر کار روز گذشته چنین گفت: «تمام اهداف برنامه های اشتغالی وزارت کاربرای کاهش نرخ بیکاری بوده است، اما برخلاف برنامه ریزی، اکنون شاهد افزایش ۳۰ هزار نفری تعداد بیکاران هستیم.» (تسنیم ۹۷.۱۲.۱۸)
اگرچه به نظر عدد یاد شده در آمار این مسئول، خوش بینانه است، اما باید توجه کرد که این افراد با حداقل حقوقی که داشته اند، به امید پایان ماه، برای زندگیشان برنامه ریزی می کرده اند و حالا به یک باره به سد گرانی های افسار گسیخته برخورد کرده اند. آیا در این شرایط این خانواده ها را می توان از یاد برد؟
۴ – مددجویان تحت حمایت نهادهای حمایت گر
به این خبر روز گذشته رئیس سازمان بهزیستی کشور توجه کنید و از این مجمل حدیث مفصل بخوانید: «میزان عیدی مددجویان بهزیستی بین ۵۳ تا ۱۰۰ هزار تومان متغیر است که امیدواریم تا پایان سال این مبالغ تامین اعتبار شود.»(ایلنا- ۹۷.۱۲.۱۸)
چانه زنی درباره اثبات مشکلات معیشتی این گروه که طبق آمار حدود شش میلیون نفر هستند، به نظر کاری عبث می آید. این مددجویان با آبرو که به دلایل مختلف دچار محرومیت اند حالا در شرایط افسار گسیختگی قیمت ها فقط خدا می داند که روزگارشان چگونه می گذرد.
۵ – دل بسته ها به پس اندازها
حتی نام گذاری هم برای چنین گروهی دشوار به نظر می آید؛ گروهی که تا همین چند ماه قبل پس از مدت ها پس اندازی را اندوختند تا با آن شغلی دست و پا یا مراسم ازدواجشان را برپا کنند. اما به یک باره دچار شوک افزایش قیمتها شدند. فرض کنید من و شما به سختی ۱۵ میلیون مهیا کرده بودیم که با خرید یک پراید بتوانیم برای مخارج زندگی مسافرکشی کنیم اما در یک چشم بر هم زدن ورق بازار برمی گردد و روی ناخوشش را به ما نشان می دهد. به نظر شما حالا این افراد چه باید بکنند؟!
۶ – حداقل حقوق بگیران تامین اجتماعی
با یک معادله ساده و با احتساب تنها هزینه های اساسی و مستاجر نبودن برای یک خانواده از کار افتاده یا بازماندگان بازنشسته و بیمه شده متوفی با میزان حقوق حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان، چگونه می توان یک نوروز شاد را برای این خانوارها تصور کرد؟ فرضیه داشتن فرزند معلول و بیمار صعب العلاج، فرزندان آماده ازدواج و مستاجر بودن را اگر برای چنین خانواده هایی متصور شویم، تکلیف چه میشود؟!
ضرورت یک اقدام فوری و جدی
اگرچه می توان به این گروه ها، موارد و مصادیق دیگری نیز افزود اما به نظر می رسد، هر یک از این طبقات جامعه حکایت هایی شبیه هم دارند که همچنان در کاربست ویژه مسئولان جای خود را نیافته اند. رفع «فقر مطلق» از جمله رویکردهایی است که دولت در یک سال اخیر بر آن اهتمام نهاده است اما تدارک عیدی ۵۳ تا ۱۰۰ هزار تومانی برای این گروه، بیشتر شبیه یک نوستالژی است که سال های خیلی قبل چنین رقم هایی را «عیدی» می نامیدند.
ضمن این که بلاتکلیفی تامین اعتبار برای پرداخت بسته حمایتی به یک میلیون مشمول دریافت، نمونه دیگری از کم توجهی به این طبقات است. بی شک این وضعیت نشان می دهد که دولت و دستگاه های مسئول راهی جز تدارک یک اقدام فوری و جدی برای تامین حداقلهای مورد نیاز این اقشار ندارند.
سید صادق غفوریان
- 15
- 5