پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۲:۱۷ - ۲۶ اسفند ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۲۰۷۷۵۹
رفاه و آسیب های اجتماعی

نمی خواستم به آن خانه بازگردم!

حقوق زنان در جامعه,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,آسیب های اجتماعی

چهار ماه است فرزندانم را ندیده ام به طوری که از دوری آن ها روزگار سختی را می گذرانم. سرنوشت خودم نیز به دلیل ازدواج در سن کودکی به تباهی کشیده شد به گونه ای که ...  زن ۲۵ ساله مطلقه که برای دیدار فرزندانش دست به دامان قانون شده بود، درحالی که بیان می کرد شاید سرگذشت من عبرتی برای دیگر خانواده ها شود، به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت: وقتی تحصیل در مقطع ابتدایی را به پایان رساندم پدرم دیگر اجازه درس خواندن در مقاطع بالاتر را به من نداد چرا که آن زمان در یکی از روستاهای اطراف سبزوار زندگی می کردیم و امکان ادامه تحصیل برای دختران فراهم نبود.

 

پدرم شش فرزند داشت ضمن این که اختلاف سنی من و برادرم فقط یک سال بود. هنوز مشغول بازی با برادرم بودم که روزی مادرم دستم را گرفت و مرا به داخل اتاقی برد. او درحالی که پیراهنی با نقش و نگار زیبا  تنم می کرد با شادمانی گفت: دیگر خاله بازی هایت را رها کن که باید عروس شوی! در سن ۱۲ سالگی هنوز معنی عروس شدن را نمی فهمیدم که به قول معروف شیرینی خورده پسردایی ام شدم. او هفت سال از من بزرگ تر بود و تا روز خواستگاری بیشتر از دو بار او را ندیده بودم.

 

در واقع من در دنیای کودکی خودم سیر می کردم و هیچ وقت پسردایی ام را از منظر دیگری ندیده بودم چرا که آن ها ساکن مشهد بودند و رفت و آمدها بسیار اندک بود. خلاصه دو ماه بیشتر از خواندن خطبه عقد نمی گذشت که روزی دایی ام به روستا آمد و به زور مرا به مشهد برد. حس تنهایی و ترس عجیبی داشتم و به شدت خجالت می کشیدم چرا که تا آن روز هیچ گاه از خانواده ام دور نشده بودم.

 

با وجود این اولین شبی که در خانه همسرم بودم ناگهان صدای درگیری و کتک کاری دایی و زن دایی ام را شنیدم و از ترس گریه کنان داخل اتاق رفتم و در را قفل کردم. زمانی که همسرم به خانه بازگشت و من موضوع را با او درمیان گذاشتم خیلی خونسرد گفت: از این اتفاق ها زیاد می افتد، نگران نباش! یک ماه آن جا بودم ولی هر شب با گریه و التماس از پسردایی ام می خواستم مرا به خانه مان بازگرداند چرا که از دعواهای آن ها به شدت وحشت داشتم تا این که بالاخره مرا به تنهایی راهی روستا کردند. دوماه بعد برادر شوهرم به دنبالم آمد اما من نمی خواستم دوباره به آن خانه بازگردم تا این که با تهدید همسرم روبه رو شدم و از ترس بی آبرویی خانواده ام به مشهد بازگشتم.

 

به خاطر ندارم چند ماه از نامزدی مان می گذشت که روزی در برابر توهین های یکی از برادران همسرم و از سر کودکی مقابلش ایستادم و پاسخش را با همان توهین دادم. آن روز همسرم با کمربند به جانم افتاد و در برابر چشمان برادرانش آن قدر کتکم زد که دیگر از همه آن ها متنفر شدم ولی برادر کوچک تر همسرم که زبانی نرم تر از دیگران داشت دست روی نقطه ضعفم می گذاشت تا برای جلوگیری از ناراحت شدن پدر و مادرم مهر سکوت بر لب بزنم.

 

بالاخره دو سال بعد پس از برگزاری مراسم عروسی به مشهد آمدم اما همسرم بی پول و بیکار بود به همین دلیل با فروش طلاهایم خانه ای اجاره کردیم و فرزند اولم در ۱۵ سالگی ام به  دنیا آمد ولی همسرم حتی هزینه بیمارستان را نداشت و من از مادرم کمک گرفتم . دو سال بعد در بیرون از منزل کاری برای خودم دست و پا کردم تا آبروی خانوادگی مان حفظ شود، با آن که پسر دیگرم پنج سال بعد به دنیا آمد ولی همسرم دست از کتک کاری هایش برنمی داشت. پدرم که بو  برده بود به مشهد مهاجرت کرد تا زندگی ام را مدیریت کند اما وقتی اوضاع زندگی مرا دید دیگر تاب نیاورد و با گرفتن طلاق موافقت کرد.

 

حالا درحالی که چهار ماه از طلاقم می گذرد، پسر دایی‌ام و خانواده اش اجازه دیدن فرزندانم را نمی دهند و ... . شایان ذکر است به دستور سرهنگ حاجی زاده (رئیس کلانتری الهیه) پرونده این زن جوان در دایره مددکاری مورد رسیدگی قرار گرفت.

 

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

 

khorasannews.com
  • 16
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش