خطونشانکشیدن قاتل در فضای مجازی و مانور خشونت وی و در نهایت قتل طلبه همدانی، سروصدای زیادی در بین افکار عمومی جامعه ایجاد کرده است. ماجرا اما به همینجا ختمنشده و برخی از دوستان و همراهان وی بهشکلی در فضای مجازی از قاتل حمایت میکنند. اتفاقی خطرناک و البته قابلتامل که میتواند پیامدهای خشونتبار اجتماعی بیشتری بههمراه داشته باشد. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان» با عبدالصمد خرمشاهی فعال حقوق بشر، حقوقدان و وکیل دادگستری که وکالت پروندههای پرسروصدایی مانند پرونده شهلا جاهد و ریحانه جباری را برعهده داشته گفتوگو کرده است.
خرمشاهی معتقد است: «اظهارنظرهای دوستان قاتل طلبه همدانی در جهت حمایت از وی نشاندهنده یک خطر اجتماعی است و مسئولان باید آن را جدی بگیرند. به همین دلیل نیز مسئولان باید ریشهها و دلایل این نوع رفتار خشونتبار را شناسایی کنند و زمینههای بهوجودآمدن آن را از بین ببرند. در شرایط کنونی مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه بیش از گذشته شده و مسائلی مانند فقر، بیکاری، اعتیاد و مشکلات خانوادگی نسبت به گذشته افزایش چشمگیری داشته است. به همین دلیل نیز باید چارهای برای این مشکلات اجتماعی و اقتصادی اندیشیده شود تا رفتارهای اجتماعی شکل خشونتبار به خود نگیرد. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
ماجرای قتل طلبه همدانی و نوع رفتار قاتل در فضای مجازی به یکی از موضوعات مهم اجتماعی و قضائی این روزهای کشور تبدیل شده است. بهنظر شما این نوع قتل با این همه حواشی در فضای مجازی چه پیامدهایی بههمراه خواهد داشت؟
قتل اتفاقی است که در همه جوامع مختلف و با دلایل متفاوت صورت میگیرد. اغلب کشورهای جهان نیز بالاترین مجازات را برای قتل در نظر گرفتهاند و با آن بهصورت اشد مجازات برخورد میکنند. در هفته گذشته و قبل از قتل طلبه همدانی یکی از همکاران ما یعنی آقای حاجیان نیز در دفتر خود به قتل رسید که کمتر به آن پرداخته شد و بیشتر این ماجرا تحتتاثیر ماجرای قتل طلبه همدانی قرار گرفت. با این وجود اظهارنظرهای مختلفی درباره قتل ایشان صورت گرفت و دلایل متعددی برای آن ذکر شد. نکته حائز اهمیت درباره این دو قتل روش مشابه قاتل یا قاتلین بود که هر دو با اسلحه مقتولین را ترور کردند. هنوز نیز مشخص نیست که انگیزه قاتلین از هر دو قتل شخصی بوده و یا اینکه دلایل اجتماعی یا سیاسی داشته است.
در نتیجه مراجع قضائی در مرحله نخست باید انگیزه قاتلین را مشخص کنند تا بهصورت دقیقتری بتوان جوانب مختلف این ماجرا را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. البته فضاسازیهای زیادی پیرامون این ماجرا در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی صورتگرفته و اظهارنظرهای مختلفی نیز وجود داشته که اغلب آنها نیز غیرکارشناسی است. به همین دلیل نیز این فضاسازیها نباید در عملکرد مراجع قضائی در روشنکردن ابعاد این ماجرا تاثیر داشته باشد. مسائل حقوقی بهدلیل حساسیت زیادی که دارد باید بهصورت تخصصی و با آگاهی دنبال شود و پس از مشخصشدن ابعاد کامل قضیه نتایج را برای افکار عمومی بازگو کرد.
نوع پرخاشگری و ابراز خشونت قاتل در فضای مجازی به چه دلیل است؟ چرا قاتل با علم به اینکه فضای مجازی قابل رصد است و احتمال دستگیری یا کشتهشدن وی زیاد است بدون هیچواهمهای مبارز میطلبد و خشونت خود را به رخ میکشد؟ آیا ما با پدیده جدیدی در خشونت مواجه شدهایم که ریشههای اجتماعی دارد؟
در این زمینه باید مسائل را از هم مجزا کنیم و از دو جنبه به آن نگاه کنیم.؛ نخست از منظر حقوقی باید به این ماجرا نگاه کرد و دوم از نظر اجتماعی.
از نظر حقوقی واقعیت ماجرا به شکلی بوده که یکی از سلبریتیها نقل قولی را از یک روحانی در فضای مجازی منتشرکرده که در فضای مجازی شائبهای سوالبرانگیز درباره حضور حشدالشعبی در ایران در بین افکار عمومی ایجاد کرده است. شائبهای که به هیچعنوان صحت نداشته و مبتنی بر حدس و گمان و شایعات بوده است. پس از مدتی نیز این سلبریتی مطلب خود را حذفکرده و در مقابل نیز روحانی که چنین نقل قولی به وی منتسبشده آن را تکذیب کرده و عنوان نموده به هیچعنوان چنین حرفی نزده است. در نتیجه پرونده ابعاد جدیدی پیدا کرده است. بهواسطه همین اتفاقات بود که برخی از مسئولان و صاحبنظران خواستار محدودیت فضای مجازی شدهاند که البته این درخواست نیز با واکنشهای متقابل فعالان فضای مجازی مواجه شده است، برای مثال اگر شائبه چنین رویکردی در فضای مجازی صحت داشته باشد مراجع قضائی بهسرعت با آن برخورد خواهند کرد و پلیس فتا آن را پیگیری خواهد کرد.
هر چند که انتشار چنین شائباتی ممکن است احساسات افکار عمومی را تحت تاثیر قرار بدهد اما صحت آن حتما باید مورد تائید مراجع ذیصلاح قرار بگیرد در غیراین صورت این رفتار نمیتواند معیار و ملاکی برای واکنش خشونتآمیز و حتی واکنش عادی شود. این اتفاق در یک خلأ قانونی و فکری در جامعه رخنداده و من معتقد نیستم ما با یک پدیده جدید اجتماعی مواجه هستیم. درباره نوع رفتار قاتل در فضای مجازی نیز هنوز مشخص نیست که وی قصد داشته با انتشار این مطالب دیگران را به چنین حرکتهای ترغیب کند! هر چند که بهصورت طبیعی خشونت با خود خشونت بههمراه میآورد و چنین حرکتهایی میتواند منشأ حرکات مشابه دیگری باشد. با این وجود رفتار قاتل در فضای مجازی بهشکلی بوده که ابعاد گستردهای در فضای مجازی و حتی جامعه پیدا کرده است.
آیا این نوع رفتار میتواند زمینه ایجاد خشونت باشد؟
براساس مواضع پلیس فتا در همدان قاتل تا قبل از اقدام به قتل هیچگونه مطلبی درباره انگیزه و هدف خود از قتل در فضای مجازی منتشر نکرده است. به همین دلیل نیز قبل از قتل نمیتوانسته مورد پیگیری قضائی قرار بگیرد و هیچدلیلی نیز برای دستگیری و برخورد با وی وجود نداشته است. با این وجود مساله مهم این است که از منظر جرمشناسی چه عواملی باعث شده که قاتل مرتکب چنین جنایتی شود. عواملی مانند نابسامانیهای اجتماعی، مشکلات اقتصادی، مشکلات خانوادگی، بیکاری، عدم امنیت شغلی و فقر از جمله عواملی هستند که مدارای اجتماعی را در فرد از بین میبرند و زمینه را برای خشونت و حتی جنایت مهیا میکند. این عوامل هم میتواند در خانواده وجود داشته باشد و هم در جامعه.
بهصورت طبیعی اگر مجرم دچار جنون نباشد براساس مجموعه عواملی دست به ارتکاب جنایت میزند که بهمرور زمان در وی شکلگرفته و ریشههای اجتماعی و خانوادگی دارد. عقدههای سرکوفته روانی و تحتتاثیر قرارگرفتن توسط دیگران زمینههای بزهکاری و در نهایت جرم و جنایت را در جامعه ایجاد میکند. بنده معتقدم درباره پروندههایی مانند جنایت اخیر که ابعاد همگانی پیدا میکند و افکار عمومی جامعه را تحتتاثیر قرار میدهد باید به جنبههای مختلف ماجرا و انگیزه قاتل توجه کرد. بدونشک این فرد بدون انگیزه قبلی و مشکلات اجتماعی و خانوادگی دست به چنین جنایتی نزده است. مجموعه عوامل و فعل و انفعلات زیادی که هر کدام نیز به شکلی به هم وابسته است دستبهدست هم میدهد تا فردی مرتکب چنین جنایتی شود. البته احتمالات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد.
این احتمال وجود دارد که قاتل مامور و اجراکننده قتل باشد و از کسی دستور گرفته باشد. در چنین شرایطی قاتل ارادهای برای انجام قتل نداشته و قتل با آمریت فرد و یا گروهی دیگر صورت گرفته است. نکته دیگر اینکه عوامل و انگیزههای هر جنایتی به دو دسته تقسیمبندی میشود؛ نخست عواملی که زمینه را برای وقوع جرم آماده میکند و دوم تصمیمات آنی که در زمان وقوع جرم گرفته میشود تا در نهایت جنایتی اتفاق بیفتد. نیت و قصد قبلی نیز در قتل نقش مهمی دارد. اینکه قاتل با قصد و نیت قبلی مرتکب جرم شده و یا اینکه در صحنه جنایت چنین تصمیمی گرفته نیز در بررسیهای قضائی حائز اهمیت است. در ماجرای قتل طلبه همدانی قاتل با قصد و نیت قبلی و با توجه به عواملی که زمینهساز جنایت بوده مرتکب این جنایت شده است. البته برخی عوامل نیز به قصد و نیت وی کمک کرده تا وی هدف خود را اجرایی کند.
برخی از دوستان و همراهان قاتل در فضای مجازی به شکلی درباره قاتل اظهارنظر میکنند که گویا وی یک قهرمان بوده و باید راه و روش وی را ادامه داد! آیا چنین اقداماتی میتواند یک الگوی کاذب برای کسانی باشد که در زندگی به آخر خط رسیدهاند و بهنوعی بهدنبال نشاندادن اعتراض خود نسبت به وضعیت موجود هستند؟
این اظهارنظرها نشاندهنده یک خطر اجتماعی است و مسئولان باید آن را جدی بگیرند. به همین دلیل نیز مسئولان باید ریشهها و دلایل این نوع رفتار خشونتبار را شناسایی کنند و زمینههای بهوجودآمدن آن را از بین ببرند. در شرایط کنونی مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه بیش از گذشته شده و مسائلی مانند فقر، بیکاری، اعتیاد و مشکلات خانوادگی نسبت به گذشته افزایش چشمگیری داشته است. به همین دلیل نیز باید چارهای برای این مشکلات اجتماعی و اقتصادی اندیشیده شود تا رفتارهای اجتماعی شکل خشونتبار به خود نگیرد. بدونشک هرچه وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم بهتر شود و مردم در رفاه بیشتری زندگی کنند زمینه رفتارهای خشن از بین میرود و جامعه با رفتار و رویکرد ملایمتری به مسیر خود ادامه میدهد.
در مقابل هرچه وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم نامناسبتر باشد و مردم در فشار بیشتری قرار داشته باشند احتمال بزهکاری و رفتارهای خشونتبار در جامعه افزایش پیدا میکند. نکته مهم دیگر اینکه نمیتوان با روشهای خشن با خشونت برخورد کرد و بلکه باید با رویکردهای فرهنگی زمینهسازی خشونت را در جامعه کاهش داد و یا از بین برد، برای مثال اتفاقاتی که در بازی بین پرسپولیس و سپاهان در ورزشگاه آزادی رخ داد و تماشاگران بهسمت یکدیگر سنگ پرتاب کردند و صندلیهای ورزشگاه را شکستند نیازمند راهحلهای فرهنگی است و نمیتوان با قوه قهریه با آن برخورد کرد. نکته دیگر اینکه محتوای فضای مجازی باید مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد.
هنگامی که برخی به اشتباه موضوعی را در فضای مجازی به یک چالش ناموسی تبدیل میکنند که بعدا مشخص میشود این خبر از اساس کذب بوده باید منتظر چنین اتفاقاتی نیز بود. افکار عمومی جامعه نیز نباید بهراحتی هر مطلبی را بپذیرد و باید با تحقیق و تعمق اخبار را مورد قضاوت قرار بدهد. از سوی دیگر مسئولان نیز باید نظارت دقیقتری نسبت به اخبار منتشرشده در فضای مجازی داشته باشند و از انتشار اخباری که احساسات عمومی را جریحهدار کرده و ایجاد شائبه در جهت اقدام خشونتبار میکند جلوگیری کنند. این اتفاق نیز باید در کوتاهمدت صورت بگیرد تا به یک جریان و خیزش اجتماعی تبدیل نشده است. در شرایط کنونی جامعه بهدلیل مشکلات متعدد پتانسیل بروز چنین رفتاری را در بطن خود دارد. به همین دلیل باید هرچه سریعتر زمینههای این اقدامات را از بین برد و شرایطی را به وجود آورد که راههای دیگری بهجز خشونت مورد توجه قرار بگیرد.
چرا جامعه زمینهساز رفتار خشونتآمیز شده است؟
بنده لازم میدانم در این زمینه اعلام خطر کنم؛ ضرورت اتخاذ راهحل مناسب برای مشکلات اقتصادی و اجتماعی احساس میشود. وجود این مشکلات جامعه را روزبهروز عصبیتر میکند و چهبسا رفتارهای خشونتآمیز در پی داشته باشد. نکته دیگر اینکه خشونت با خود خشونت بههمراه خواهد داشت. آمارها نشان میدهد که سطح مدارای مردم جامعه نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است.
فردی که در خانوادهای با مشکلات اقتصادی و روانی ناشی از آن بزرگ شده بهصورت طبیعی مستعد ارتکاب جرم است. براساس آمارهای رسمی که در جامعه منتشر میشود اغلب افرادی که مرتکب جرائم سنگین شدهاند در خانوادههای پرآسیب و شکننده بزرگ شدهاند و از نظر روانی در وضعیت متعادلی قرار نداشتهاند. نمونه باز این مساله برخی آموزگاران بودهاند که بهدلیل مشکلات روانی و خانوادگی رفتار نامناسبی با دانشآموزان داشتهاند. هنگامی که معلمان ما از نظر اقتصادی و روانی با چالشهای جدی در زندگی شخصی خود مواجه هستند چگونه میتوان انتظار داشت که رویکرد تربیتی مناسبی در مقابل دانشآموزان در پیش بگیرند. نکته دیگر اینکه هنگامی که جرائم خُرد قبح خود را از دست دادند و عادی شدند، وقوع جرائم کلان افزایش پیدا میکند و جامعه شکل خشنتری به خود میگیرد.
در شرایط کنونی جامعه بهسمت خشنترشدن حرکت میکند که این رویکرد نیز باید مورد بررسی جدی قرار بگیرد. مسائل اجتماعی بهصورت زنجیروار به هم متصل هستند. در کشورهای توسعهیافته مانند سوئیس میزان جرم و جنایت بسیار کم و محدود است. در کشورهایی مانند سوئیس و کشورهای اسکاندیناوی دادگاهها یا تعطیل هستند و یا کار بسیار کمی دارند. این در حالی است که براساس اعلام قوه قضائیه در ایران در طول سال در حدود۱۶میلیون پرونده قضائی در جریان است. از سوی دیگر آمارهای رسمی نشان میدهد که بیماریهای روحی و روانی نیز در جامعه افزایش پیدا کرده است.
هنگامی که فرد با مشکل بیکاری مواجه میشود و حقوق خود را تضییعیافته میبیند دچار مشکلات روحی و روانی میشود. این مشکلات روحی و روانی نیز زمینه را برای جرم و جنایت در سطح جامعه افزایش میدهد. بهندرت اتفاق میافتد که افرادی از نظر اقتصادی و روانی مشکل جدی نداشته باشند و جرائم سنگین در جامعه انجام بدهند. به همین دلیل باید برای ریشهکنکردن مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم اهتمام جدی داشت تا رفتارهای خشونتآمیز در جامعه سیر صعودی خود را از دست بدهد.
حجت سپهوند/ آرش کیانفر
- 11
- 3