شهین علیایی زند، روانشناس به انتخاب گفت: یکی از مشکلاتی که این روزها جامعه با آن مواجه است این است که هیچکس سر جای خودش نیست و بر روان جامعه اثر میگذارد. اینکه هیچکس سر جای خودش نیست یعنی اینکه جامعه نمیتواند ثبات را تجربه کند. وقتی شما سر جای خودتان نیستید، آن وقت شما نمیتوانید تصمیمات منطقی و درست بگیرید، در نتیجه حاصل این یک تشنج اجتماعی میشود.
او افزود: مثلا ما الان بزرگترین مسئله کشورمان اقتصاد است. یک جوان، یک پیر، یک میانسال و... نمیتواند برای آینده خود تصمیم بگیرد. من بسیار معقدم وقتی یک ثبات اقتصادی زیربنای روابط و روابط بین الملل باشد و این اقتصاد ثبات نداشته باشد چگونه برای فردا تصمیم بگیرید؟ وقتی نتوانید برای فردا تصمیم گیری کنید دچار تنش روانی نمیشوید؟ به عبارتی، با بالارفتنِ روزانه و گاه ساعتیِ قیمتها هیچکس نمیتواند برای فردای خود و گاه برای ساعتی دیگر، تصمیم بگیرد. آیا این شرایط تنش و اضطراب نمیآفریند؟ تا صحبت هم میکنیم میگویند سایر کشورها هم تورم دارند این در حالی است تورم، به ویژه تورمِ دو رقمی، سالها است که گریبانگیر ماست سالها و بدین صورت دیگر برای مردم نفسی باقی نگذاشته. خدا نکند که شما بخواهید یک آپارتمان کوچک اجاره کنید همه چیز دارد برای بسیاری ناممکن میشود.
وی درباره بروز و ظهور تنشهای اجتماعی در رفتار نسلهای مختلف گفت: نسل جوان، نسلی است که مسلما باید برای آینده خود تصمیم بگیرد، وقتی نتواند تصمیم گیری کند و به هر دری که میزند بسته است، دچار مشکل میشود. ما نیازمند داشتن یک شغل محکم هستیم تا در زندگی ما هدف بدهد، مثلا صبح که از خواب بیدار میشویم به امید آن کار حرکت کنیم، اما وقتی کار نیست و قیمتها نیز اجازه نفس کشیدن نمیدهند، چه اتفاقی برای جوان میافتد؟ یا به طرف اعتیاد میرود، یا افسرده میشود یا به سوی کارهای پرخاشگرانه پیش میرود یا بطور کلی مهاجرت میکند.
او افزود: الان رفتارهای پرخاشگرانه ما از نظر کیفی اصلا قابل قبول نیست؛ شما چه زمانی دیده بودید که یک جوان پدر و مادر خود را بکشد؟ جامعهای که جوان اش ناامیدانه رفته است یا پرخاشگری میکند چه آیندهای میتوانیم برای آن ترسیم کنیم؟ در میانسالان که دوست داشتند بعد از یک عمر کار کردن آبرومند زندگی کنند هم دچار مشکل اند.
این روانشناس ادامه داد: شما به نرخ تورم توجه کنید، که هر لحظه هم در حال افزایش است و بیش از دو دهه است که نرخ تورم دو رقمی را تجربه میکنیم تا چه حد توان مردم را میگیرد. بین ۱۵۰ کشور تنها چند کشور اندک هستند که تورم دو رقمی دارند. مشکل دیگر اینکه بیکاری دست انداخته است بر گلوی مردم و به ویژه جوانان و دارد حسِ زندگی را از آنها میگیرد. توجه کنیم وقتی شما " شغل" دارید، یعنی شما امید دارید. یعنی صبح که از خواب بلند میشوید هدف دارید هدف و همین هدفمند بودن سلامت روان شما را حفظ و آبیاری کند بنابراین وقتی کارخانهها بسته است و چرخ تولید لنگان است، وقتی سرمایه گذاران پا به فرار گذاشته و رفته اند، سخن گفتن از سلامت روان خندهء تلخی بر لبان میآورد. مشکل دیگر ما این است که چشم باز کردیم و دیدیم جمع کثیری از کسانی که از معنویت سخن میگفتند، خطاکار از آب درآمدند. آنها با ظاهری مطلوب برای دستگاهها آمدند و دیدیم که همه چیز را برای خودشان و قوم و قبیلهء خودشان خواستند. به عبارتی، اقتصاد "رفاقتی" جای خود را به اقتصاد" رقابتی" داد. انصاف داشته باشیم در چنین شرایطی صحبت کردن از " اخلاقیات " و سلامت روان، یک طنز تلخ است.
علیایی زند درباره واکنشهای فعلی نسل جوان در مواجهه با آسیبهای اجتماعی گفت: همه در یک استیصال برای تصمیم گیری هستند. یا اینکه یک سری از جوانان پاک و نازنین که عمدتا به فکر مهاجرت اند. من پانزده سال خارج از ایران زندگی کردم و با چه عشقی به ایران آمدم، اما الان جوانانی را میبینیم که عمدتا به فکر رفتن هستند. مهاجرت میتواند برای خود آن فرد یک رویداد مثبت باشد، الان دنیا به گونه ایست که افراد در تحرک اند، ولی توجه کنید که نقشه مهاجرت چگونه است؛ یعنی از چه کشورهایی به کجا مهاجرت میکنند. از کشورهایی مهاجرت میکنند که کشور مبدا پر از بی ثباتی است.
- 11
- 2