روزنامه توسعه ایرانی نوشت: این روزها اوضاع اسفبار اقتصادی؛ مردم برآشفته فشار هزینهها کرده است. تصور کنید اگر برای مردم عادی چنین است، برای معلولان و خانوادههایی که یک یا چند معلول دارند، اوضاع چطور میگذرد؟ یکی از شاخصهای توسعهیافتگی این است که کشورهای توسعهیافته، حمایتهای خوبی از معلولین دارند. معلولین، گروههایی اجتماعی هستند که تا پیش از تشکیل دولتهای مدرن، یا باید در غار تنهایی و عزلت خود میخزیدند و تا پایان عمر تنها و گوشهگیر زیست میکردند یا به تکدیگری روی میآوردند و یا ریزهخوار سفرههای دیگران میشدند. اما پیشرفت بشر، باعث شد تا برای حقوق طبیعی این گروهها، فکرهایی اساسی و نهادها و قوانینی طراحی شود. اما ظاهرا در قرن بیست و یک نیز، هنوز باید با مشکلاتی که این گروههای اجتماعی دارند، دست و پنجه نرم کنیم؛ مشکلاتی که هم به دوش خودشان سنگینی میکند، هم به دوش خانوادههایشان. خانوادههایی که از استیصال، هر از چندی در اماکنی چون پارک بهارستان و مقابل سازمان بودجه و برنامه جمع میشوند تا شاید صدایشان را کسی بشنود.
تجمعهایی از سرِ درد
بهانه مطلب امروز ما، فراخوان تجمع دیروز در مقابل سازمان برنامه و بودجه بود؛ جایی که برخی از والدینی که فرزندان معلول داشتند، علیرغم جو شدید امنیتی، گرد هم آمدند تا از مشکلاتشان بگویند. آنها البته درخواست چندانی ندارند؛ فقط میخواهند قانون اجرا شود و هزینههای حمایتی دولت، با هزینههای واقعی که صرف معلولان میشود، تناسب داشته باشد. چنین تجمعاتی روزهای پیش هم برگزار شده بود.
خبرهای تلخ از برخورد با معلولان
از تجمع برگزار شده قبلی(۲۵ دیماه)، خبرهای خوبی به گوش نرسید. رسانهها نوشتند که ۲۰۰ معلول در این تجمع اعتراضی، با دعوت کمپین معلولان و در اعتراض به عدم اجرای ماده ۲۷ قانون معلولان، گرد هم آمدند. اما با بدرفتاری و اهانت و تهدید و ضبط گوشی و سیلی روبهرو شدند. آنها در بوستان بهارستان محاصره شدند و یکی از نیروهای کادر حراست سازمان برنامه و بودجه نیز، بین آنها آمده و بلندگویشان را قاپید و فرار کرد. به گفته مدیر کمپین معلولان، برخورد پلیس حتی همراه با الفاظ رکیک هم بود. خلاصه اینکه رسانهها، روایتهایی را مطرح کردند که واقعا پذیرش آنها سخت بود.
تهدید علیه یک تجمع
چنین تجمعی، البته دیروز هم برگزار شد، هرچند که باز هم فضا امنیتی بود و برخی از والدین که فرزند یا فرزندان معلول داشتند، آمده بودند تا صدایشان را به گوش مسئولان برسانند؛ چرا که معتقد بودند طبق اصول قانون اساسی، «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح به شرط آن که مخل مبانی اسلام نباشد آزاد است.» این تجمع هم توسط کمپین معلولان فراخوان داده شده بود. به گفته بهروز مروتی، مدیر این کمپین، نیروهای امنیتی از تجمع معلولان جلوگیری کرده و او را هم تهدید کردهاند که اگر به این تجمع بپیوندد، دستگیر میشود.
اصل قصه چیست؟
اما اصل قصه چیست و معلولان و خانوادههایشان دنبال چه چیزی هستند؟ آنها درخواست دارند که ماده ۲۷ قانون حمایت از حقوق معلولان اجرایی شود. قانونی که میگوید دولت باید کمکهزینه معیشتی به معلولان شدید و خیلی شدید به میزان حداقل دستمزد سالانه بدهد. این قانون شش سالی هست که تصویب و ابلاغ شده، اما خبری از اجرایی شدنش نیست؛ به همین راحتی. این در حالی است که به گفته خانوادههایی که فرزندان معلول شدید و خیلی شدید دارند، هزینههای نگهداری از این عزیزان بسیار بالاست و کمک هزینههای دو میلیونی که بهزیستی تقبل میکند، حتی کفاف حداقلهای نگهداری از آنها را نمیدهد.
این در حالی است که به تازگی، سازمان بهزیستی کشور به خبرگزاریها، گفته است که بر اساس آمایش سرزمینی، پیشبینی میکنند که بین ۸ تا ۱۵ درصد افراد جامعه دچار معلولیتهای مختلف باشند و باید با یک نظام برخط و مراجعهمحوری آنها را بر اساس معلولیتی که دارند تقسیمبندی و شناسایی کنیم. همچنین به روایت بهزیستی، «سازمان بهزیستی با بیش از ۱۶۰ماموریت، به ۷میلیون و ۵۱۹ هزار و ۳۷۱ نفر بر اساس سامانه بر خط به تفکیک جنسیت و با توجه به دهک های پیش بینی شده در نظام وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی خدمت رسانی می کند. جالب اینکه نزدیک یک و نیم معلول، صرفا تحت پوشش بهزیستی هستند.»
معلولانی که اضافه میشوند
از دیگر آمارهایی که بهزیستی ارائه داده، این است که در حوادث جادهای و انسانساز در کشور، سالانه ۳۰۰ هزار تصادف منجر به جرح اتفاق میافتد. در نتیجه نزدیک ۶۰ هزار فرد دارای معلولیت به جامعه هدف بهزیستی اضافه میشود. باز هم بد نیست بدانید که از این تعداد، فقط ۲۵۰۰ نفرشان دارای ضایعه نخاعی هستند و این سازمان در حال حاضر ۳۳ هزار فرد دارای ضایعه نخاعی را تحت پوشش دارد.
هزینههایی کمرشکن
شاید به عنوان یک خانواده معمولی، درکی از هزینهها و سختیهای فرزندداری در حوزه معلولان نداشته باشید. اجازه بدهید در این مورد چند عدد را با هم مرور کنیم؛ هزینه بهداشتیدرمانی ماهانه معلولان ضایعه نخاعی، سه تا ۱۰ میلیون تومان است. مجموع هزینههای درمانی آنها نیز به ۱۲ میلیون تومان در ماه میرسد. این در حالی است که خانوادههای آنها ۶۰۰ هزار تومان کمک هزینه پرداختی بهزیستی، ۷۰۰ هزار تومان مستمری و ۷۰۰ هزار تومان حق پرستاری دریافت میکنند؛ یعنی در مجموع دو میلیون تومان! هزینهها نیز شامل پوشک، سوند یا کیسه ادرار، پانسمان زخم بستر، پماد ضد حساسیت، گاز استریل، سرم شستشو، چسب زخم حصیری، قرص خواب و سونوگرافی و آزمایش و ... میشوند. این در حالی است که هزینه هر بسته پوشک، ۲۸۰ تا ۳۰۰ هزار تومان است و هزینه خرید یک ویلچر برقی نزدیک ۶۰ میلیون تومان.
ادعای بهزیستی؛ واقعیت معلولان
مسأله اصلی این است که این کمکهزینهها، دردی را دوا نمیکند. چه اهمیتی دارد که بهزیستی بگوید برای کمکهزینه اقلام بهداشتی پشت نوبتی وجود ندارد؛ مهم این است که این هزینهها اصلا کفایت نمیکند. خانوادههای این معلولان اشاره میکنند که با هر بار مراجعه به مراکزی چون خیابان جمهوری تهران، باید دو، سه میلیون تومان هزینه صرف کنند تا اقلام مورد نیاز بهداشتیدرمانی را خریداری کنند. تازه این در صورتی است که افزایش قیمتی نداشته باشیم.
چرا شش سال تعلیق؟
در این باره، بهروز مروتی، رئیس کمپین معلولان گفت: «بخشی از معلولان شدید و خیلی شدید ما را همین ضایعه نخاعیها تشکیل میدهند. بحثشان هم که بهتر از ما میدانید، عدم تطابق هزینههای موجود و کمکهزینههای دریافتی از نهادهای دولتی است. آنها به همین دلیل اصرار دارند قانون در مورد ماده ۲۷ حمایت از حقوق معلولان اجرایی شود. چرا شش سال است اجرایی نشده؟ این قانون کی تصویب شده؟ ۱۳۹۶. کی ابلاغ شده؟ ۱۳۹۷. نزدیک پنج، شش سال پیش. اما خبری از اجرای آن نیست. تجمعهایی هم که برای مطالبه آن صورت میگیرد، با برخوردهای امنیتی روبهرو میشود.»
گرفتاریهای بیسر و ته
این مورد، تنها یکی از گرفتاریهای جامعه معلولان ایرانی است؛ که اگر معلولان هشت درصد جمعیت ما باشند باید آنها را هفت میلیون نفر در نظر بگیریم و اگر به گفته بهزیستی ۱۵ درصد جمعیت کشور باشند، باید آنها را ۱۳.۲ میلیون نفر در نظر بگیریم. این گروه بزرگ از جمعیت کشور، مشکل استخدام دارد؛ مشکل معیشت دارد؛ مشکل تردد در سطوح شهری را دارد و از همه مهمتر مشکل حمایتهای پزشکی و معیشتی و ...است . این در حالی است که تنها در یک فقره، بالا و پایین شدن بازار دارو در کشور، میتواند کلی در زندگی آنها خلل ایجاد کند. این را در نظر داشته باشید که در نامه اخیر تولیدکنندگان بزرگ دارو و سندیکای تولیدگران دارو، آمده است که بازار داروی کشور تا یکی، دو ماه دیگر با بحران شدیدی روبهرو خواهد شد؛ چرا که خبری از نقدینگی نیست و آنها با خطر ورشکستگی روبهرو هستند. خبر رسیده که حتی یکی از تولیدکنندگان بزرگ دارو، با تحصن نیروهای خود روبهرو بوده که به عدم پرداخت چند ماهه حقوقشان معترض بودهاند. حالا تصور کنید که این وضعیت و بحران دارویی، با معلولان چه خواهد کرد؟ این در حالی است که زخم عمیق برخوردهایی از قبیل برخورد امنیتیها با تجمع قبلی معلولان، از ضمیر این گروههای اجتماعی پاکشدنی نیست.
ابراهیم فاطمی
- 10
- 3
مهرداد
۱۴۰۲/۱۱/۳ - ۸:۱۸
Permalink