٢٠سال بعد با پیشنهاد ستاد هماهنگی امور ایمنی و آتشنشانی کشور و تأیید شورایعالی انقلاب فرهنگی هفتم مهرماه به یاد حماسهآفرینی و ازخودگذشتگیهای آتشنشانان در عرصه دفاع مقدس در تقویم ایران به نام «روز آتشنشان» نامگذاری شد.
حالا نزدیک به ٣٦سال از آن روز سیاه میگذرد و باز هم امسال «حوادث ایران، مدیون آتشنشانانش بود»؛ همان نیروهای عملیاتی که بعد از حریق به دل آتش و دود زدند، همانهایی که بعد از هر سیل و طوفان و اتصال کابلهای برق و گیرافتادن ماشینها، دویدند به سمت حادثه.
آتشنشانهایی که اگر روزشان بدون حادثه هم بگذرد باز هم گوششان به زنگ است و آمادهاند برای ایثار. احساسشان حدومرز ندارد، بدون گذرنامه از هر سرزمینی عبور میکنند؛ امروز هم روز آتشنشانان سرزمین ما است، همانهایی که نجات و ایثار سرراستترین نشانیشان است.
واقعیت این است که به غیر از حوادث طبیعی، بقیه حوادث انسانساز هستند و نقش مردم در بروز این حوادث غیرقابل انکار است. در کلانشهر پهناوری مثل تهران که جمعیت آن روزها بیش از ١٠میلیون و شبها ٨میلیون نفر میشود، وقوع حادثه قابل پیشبینی است. آنجا که همه میگریزند آنها تمام قد ایستادهاند؛ درست در دل آتش و به جرأت میتوان گفت که نبرد آتشنشانان با آتش و خطرات تهدیدکننده ایمنی مردم سرزمین ایران باجدیت ادامه دارد. هنوز آتشنشانانی هستند که در راه کمک به همنوع جان خود را به مخاطره میاندازند و چهبسا در این راه جانشان را از دست دادهاند. آتشنشانان شرایط بسیار سخت کار در محیطهای آلوده و خطرناک را به جان میخرند اما آنچه در این میانه فراموش شده، حقوق پایمال و نادیده انگاشته شده این قشر از خدمتگزاران جامعه است.
بسیاری از آتشنشانان، مسئول ایمنی و حفاظت از شهری هستند که سهمی در آن ندارند، یعنی حتی مشکل مسکن آتشنشانان سالهاست که حلنشده باقیمانده است. آتشنشانان نیاز به شنیدهشدن حرفهایشان دارند که اگر این حرفها شنیده نشود، شاید یک روز برای شنیدن دیر شده باشد. درست مثل حرفهای ناگفته «جواد محمدی»، «امید عباسی»، «مجتبی جراحی»، «محمد نارمی»، «علی قانع» و خیلیهای دیگر که هرگز شنیده نشد و هیچکس نمیدانست روزی بعد از یک ماموریت دیگر به خانه برنخواهند گشت.
تاریخچه مبارزه با آتش در ایران
سابقه آتشسوزی در دنیا، درست از همان زمانی که آتش توسط انسان کشف شد، قدمت دارد. درواقع از زمانی که بشر آتش را شناخت تا به امروز در معرض خطرات ناشی از آن بود. امروزه هم آتشسوزیهای مهیب تنها مختص ایران نیست و همه کشورهای جهان بارها صدمات سنگین ناشی از حریق را تجربه کردهاند. همین هم شد که دغدغه مبارزه با آتشسوزی باعث شد که بشر راهحلی برای آن پیدا کند.
تبریز، نخستین شهری بود که در آن بلدیه تأسیس شد و «قاسم خان والی» که در تاریخ آن شهر نماد خدمت به مردم در سالهای اولیه قرن ١٣ شمسی محسوب میشد. ١٠سال بعد از تولد بلدیه، در گوشه دیگری از شهر، بنیان تشکیلاتی را گذاشت که در اردیبهشت ماه سال ١٢٩٦ شمسی افتتاح شد و به دلیل وظیفه خاصی که برای آن تعریف شده بود، از همان ابتدا به اطفاییه شهرت یافت.
پیش از آن، در سال ١٢٢١ شمسی مأموران روسیه تزاری برای تأمین امنیت و حفظ منافعی که در تبریز داشتند امکاناتی را به امر آتشنشانی اختصاص داده بودند که از چند پمپ دستی دوطرفه، از جنس برنز و مس برای پمپاژ آب تشکیل میشد. اقدامات روسها در تبریز، اگرچه حکم نخستین سند درباره تأسیس نهادی رسمی برای مبارزه با آتش در ایران ١٦٥سال پیش را دارد، ولی اسناد تاریخی گواهی میدهد که از آن امکانات فقط برای اطفای حریق استفاده میشد و برای مقابله با سایر حوادث کارآیی نداشت. درحالیکه قاسم خان والی، وقتی اداره اطفاییه تبریز را بنیان گذاشت، رسیدگی به سایر حوادث غیرمترقبه، از سیل و زلزله گرفته تا آوار، سقوط از بلندی و... را هم جزو وظایف قرار داد و کوشید ابزار و ادوات مقابله با آن سوانح نیز تهیه شود و در اختیار مأموران شاغل در اداره قرار گیرد. دومين و سومين واحد آتشنشاني كشور، با توجه به ضرورت حفظ چاههاي نفت مسجد سليمان و پالايشگاه آبادان، توسط دولت انگلستان در خوزستان تأسيس شد. پس با توجه به ایجاد زیرساختهای اقتصادی در اقصی نقاط کشور، ایجاد واحدهای اطفایی در مناطق مختلف کشور آغاز شد که میتوان به احداث واحدهای آتشنشانی در قطبهای اقتصادی و صنعتی کشور مانند تهران، قزوین، بندر انزلی، اهواز، رشت، مشهد اشاره کرد.
حالا نزدیک به یک قرن از تأسیس سازمانی که دغدغه نیروهایش جنگیدن با آتش و نجات جان انسانهاست، میگذرد. این تاریخ آتشنشانهای زیادی را به خود دیده است، همان آتشنشانهایی که نشانیشان سرراست است؛ نجات و ایثار، بیسرزمین، بیدریغ.
- 17
- 3