به گزارش روزنامه شهروند، ٣٥روز پیش و در روزهای ابتدایی عید نوروز، جوانی ۲۴ساله پس ازگذراندن مرخصی پایاندوره آموزشی خدمت سربازی، کولهپشتی نظامیاش را بست و درغروب ۵ فروردین و پس ازخداحافظی با خانواده، شهر «آشخانه» در خراسانشمالی را به مقصد «هنگ مرزبانی میرجاوه» در سیستانوبلوچستان ترک کرد؛ حالا از «سعید براتی» تنها خبری تأیید نشده مبنی بر اسارتش به دست گروهکی تروریستی موسوم به «جیشالعدل» مانده است.
ماجرا به ٥روز پیش برمیگردد؛ ساعات اولیه چهارشنبهشب هفته گذشته و در گرگومیش هوا و تغییر پست مرزبانها، حملهای به تیمی متشکل از ۹ سرباز و سه نیروی کادر مرزبانی شکل گرفت تا ۶ سرباز و سه کادری به سفر ابدی بروند، دوسرباز روانه بیمارستان خاتمالانبیاء زاهدان شوند و سرنوشت سرباز وظیفه «سعید براتی» درهالهای از ابهام بماند.
ماموران مرزبانی بهزعم شهید یا زخمیشدن سعید، منطقه محل حادثه و اطراف آن را تا کیلومترها بررسی کردند اما براساس گفته مقامات مرزبانی و استانی، رد خونی روی زمین، آنها را به خاک پاکستان رسانده که معنای آن به اسارتبردن سعیدِ مجروح توسط این گروهک تروریستی است. ساعتی پس از این حادثه، خبر بهطور وسیعی در رسانههای رسمی و کانالهای تلگرامی منتشر میشود ولی خانواده براتی با وجود نگرانی، گمان نمیکردند که جان سعید آنها هم درخطر باشد تا اینکه فردای حادثه و هنگام ناهار، تلفن پدر سعید زنگ میخورد، فردی که خود را فرمانده هنگ مرزی معرفی میکند، از گمشدن سعید میگوید و از احتمال بازگشت او به خانه سوال میپرسد.
به خاطر خدا و انسانیت سعید مرا برگردانید
«معصومه پناهپور»، مادر سعید از آن تماس ظهر پنجشنبه تاکنون لحظهای آرام نگرفته، چشمش از اشک خشک نشده و چشمانتظار پسر ارشدش است. او پیش از این، برادر خود را درجنگ تحمیلی از دست داده و غم شهادت عزیز را چشیده اما میخواهد به خاطر خدا و انسانیت هم که شده، سعیدش را زنده ببیند: «من فقط میخواهم پسرم برگردد. هرطور هست و هرشرایطی دارد، فقط برگردد؛ اگر زخمی است، اگر تیرخورده، هرشرایطی که دارد، برگردد. پسر من را به من برگردانید.
بخدا من بدون سعید میمیرم، یک روز دوام نميآورم. به خاطر خدا، به خاطر انسانیت. من برادرم را در جنگ از دست دادم. من کسی را ندارم. تو را خدا پسر من را برگردانید.» خانم پناهپور مخاطب این حرفها را همه انسانها میداند و میخواهد مردم، مسئولان و حتی گروگانگیرها پسر او را آزاد کنند.
«ولی براتی» پدر سعید است و شنبهشب این هفته به زاهدان رسیده است. او حدود دوسال پیش و پس از پیداکردن کاری درتهران ساکن این شهر شد و آخرینبار درتعطیلات نوروز و درشهر خودشان یعنی «آشخانه» سعید را دیده است. براتی درباره شرایط و اخباری که از سعید دارد، میگوید: «شنبهشب ساعت ۱۰ونیم زاهدان رسیدم و درمهمانسرای مرزبانی هستم. میخواستم همدورهای سعید را که دربیمارستان است، ببینم و ازشرایط سعید در لحظه حمله و شرایط پس از آن بپرسم که امروز صبح مرخص شد و به شهر خودش برگشته است. ما هم هیچ اطلاعی نداریم و فقط امیدمان به خداست.»
لیسانسیه حسابداری، در آرزوی کار
«علی براتی»، عموی سربازی که تمام شواهد حکایت از اسارت او به دست اعضای گروهک تروریستی جیشالعدل را میدهند، از تلاش سعید به پیداکردن کار و سروساماندادن به زندگی میگوید: «سعید لیسانس حسابداری در دانشگاه بجنورد را گرفته است. موقعی که میخواست خدمت برود، برای مشورت پیش من آمد و من گفتم که ادامه تحصیل بدهد و نظر خودش گذراندن سربازی بود که بعد از آن بتواند دنبال کار بگردد.»
برای عموی سعید این سوال وجود دارد که چرا تنها سعید را به اسارت بردند: «سعید بسیار منظم و مظلوم بود و ما براین مشکوکیم که با توجه به ورزشکاربودن و همچنین درجهاش به واسطه مدرک کارشناسی، گمان کردند که سعید فرمانده است. شاید به این دلیل سعید را با خود بردند. وقتی خانوادهای بچه خود را با هزار امید و آرزو بزرگ میکند و آن را به دست دولت میدهد، انتظار مواظبت و حمایت دارد. این شیوه واقعا درست نیست. بعد از این حادثه فکر و ذکر ما همین ماجرا شده و اصلا فکرمان کار نمیکند. اینکه چرا باید با جان جوانان ما به این شکل برخورد شود؟ چرا از این سربازها حمایت لازم انجام نمیشود؟»
خانواده براتی کُرد کرمانجاند و همه فامیل آنها ساکن شهر کوچک آشخانه در خراسانشمالی هستند. سعید فرزند ارشد این خانواده است و سه برادر به نامهای «وحید»، «فرهاد» و «محمد» دارد که آرزوی این روزهای آنها بازگشت برادرشان است. «وحید» میگوید که برادرش دوره آموزشی را در بیرجند گذرانده و ۵ فروردین عزم میرجاوه شد: «حدودا ۴ماه از خدمتش گذشته و آموزشی را در بیرجند گذرانده است. یعنی حدود ٣٥روز است که در میرجاوه خدمت میکند. از ۵ فروردین ما سعید را ندیدیم. موقعی که فهمیدیم میرجاوه منطقه مرزی است، کمی ما و خانواده ناراحت شدیم ولی خودش کنار آمده بود. به مادرم میگفت، من برای کشورم سینه سپر میکنم و خودش از سختی این خدمت آگاه بود.»
آخرین تماس
سعید عصر روزحادثه با چند نفر از فامیلهایش به صورت تلفنی حرف میزند؛ تماسی که به عقیده وحید بوی خداحافظی داشت: «سعید آخرینبار روز چهارشنبه ساعت ۵ عصر با مادر، خاله و خیلی از اعضای فامیل صحبت کرد؛ انگار میدانست اتفاقی در راه است و ازهمه خداحافظی کرده بود. وحید درباره روحیه و رفتار شخصی برادرش هم میگوید: «سعید واقعا آزارش به مورچه هم نمیرسید و آزارش به کسی نرسیده بود. هرجا که پا گذاشته بود، الان زمین برایش دهان باز کرده است؛ شب و روز خانه ما پر از مردم است. الان حدود دوسال است که خانواده ما ساکن تهران است. پدرم کارگر یک شرکت درتهران است و ما هم اینجا دریک خانه اجارهای زندگی میکنیم. عید ما آشخانه بودیم و سعید هم مستقیم از بیرجند به آشخانه آمده بود.»
نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی:
پاکستان باید مسئولیت قبول کند این نخستینبار نیست که هنگ مرزی ایران در جنوبشرق دچار چنین حادثهای میشود و تعدادی از نظامیان و سربازان وطن جان خود را از دست میدهند. این گروهک تروریستی سال ۹۱ طی عملیاتی ١٤ تن از مرزبانان ایرانی را به شهادت رساند و چندین نفر دیگر را نیز زخمی کرد. بهمن۹۲ و درحملهای مشابه هم، این گروهک ۵ سرباز مرزبانی را به گروگان گرفت که درنهایت ۴ سرباز را آزاد و گروهبان «جمشید داناییفر» را به شهادت رساندند. «کمال دهقانی فیروزآبادی»، نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در گفتوگو با «شهروند»، از بررسی این موضوع درکمیسیون امنیتملی و لزوم توجه جدی به امنیت مرزهای شرقی سخن میگوید: «اصل مطلب درکمیسیون امنیت ملی مطرح خواهد شد.
به دلیل اینکه این هفته نمایندگان درحوزه انتخابیه بودند، جلسه کمیسیون تشکیل نشد، ولی ما پیگیریهای خود را انجام میدهیم و به محض تشکیل جلسه کمیسیون این موضوع و ابعاد آن حتما بررسی خواهد شد. اقدامات اجرایی هم درحال حاضر و توسط دستگاههای مختلف درحال انجام است.» نماینده مردم تفت و میبد درمجلس شورای اسلامی ادامه میدهد: «البته و به صورت کلی امنیت مرزها و مخصوصا مرزهای شرقی همواره درجلسات کمیسیون بررسی ميشود و حتی قرار بود که درهمین روزها اعضا از مرز شرقی بازدید به عمل آورند. عملیات تحقیق و بررسی از داخل و خارج ازکشور درحال انجام است و امیدواریم در روزهای آینده به نتیجه برسیم.»
درحالی که کشورهای همسایه ایران شرایط نابسامانی را پشت سر میگذرانند اما وضع داخلی ایران شرایط امنی را پشتسر میگذارد و این موضوع بارها درسخنان مسئولان بیان شده است. درکنار چنین وضعیتی، دلیل شهادت مرزبان سوالاتی را در ذهن مردم ایجاد میکند. «علیاکبر هاشمیرفسنجانی» درسال ۹۲ که ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده داشت، پس از انتشار فیلم «نحوه اسارات سربازان ایرانی توسط جیشالعدل» در سخنانی انتقادی از لزوم توجه جدی به امنیت مرزها سخن گفت و شرایط موجود را غیرقابل پذیرش دانست. اکنون و پس ازحادثه مرز میرجاوه، مردم و مقامات خواهان توجه جدی به مرز هستند.
نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی درباره دلیل چنین حوادثی هم میگوید: «کشور ما درمکانی است که گروههای تروریستی زیادی در اطراف آن فعال هستند. اینکه در مرز درگیری اتفاق میافتد، از یک طرف نشاندهنده جانفشانی نیروهای مرزبندی است که درهمان نوار مرزی با تروریستها درگیر میشوند؛ یعنی نظامیان جان خود را برای دفاع از وطن از دست میدهند. البته این رفتارها از رفتار وهابیگری نشأت میگیرد که نیازمند بررسی و برخورد جدی است. همواره مجلس ازمقامات امنیتی خواسته که گروههای تروریستی را بهطور جدی و در هرکجا مورد حمله قرار دهند.
درسالهای گذشته هم قراردادهای امنیتی بین ایران و کشورهای همسایه بسته شده است، هرچند که این کشورها مسئولند که اعضای این گروهکها را تحویل ایران دهند، پاکستان باید مسئولیت خود را دراین زمینه قبول کند.» دهقانی میگوید: «این کار در وجود نیروهای بومی و وفادار به نظام وجود دارد. اهل تسنن همواره درصف اول مبارزه با گروههای تروریستی بودند و الان هم نیاز به برنامهریزی ندارد. این افراد و گروهها تلاش خود را به کار خواهند بست، ولی آنچه مهم است، پیگیری و برخورد جدی نیروها و دستگاههای امنیتی با این گروهکهای تروریستی است.»
محمد باقرزاده
- 17
- 1