پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۳:۲۷ - ۰۸ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۱۹۵۴
سایر حوزه های اجتماعی

داستان غصه های «سمانه» با گرگ هایی که از دیوار به خانه شان حمله کرده اند + عکس

اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,جامعه,دختری در روستای قله زو
سمانه دختری ۳۵ ساله است که از بیماری نادری رنج می برد و نمی تواند غذا بخورد، غذای اودر ۳۵ سال گذشته فقط شیر بوده است.

به گزارش رکنا، از طریق یکی از مسئولان شهرستان کلات با خبر شدیم دختری ۳۵ ساله در روستای قله زو؛ از توابع کلات نادر به دلیل بیماری ناشناخته ای قادرنیست غذا بخورد و فقط از شیر تغذیه می کند.

 

برای بررسی موضوع به سمت روستای قله زو راه افتادیم و پرسان پرسان خانه شیرمحمد پدر سمانه را یافتیم.

 

آخرین خانه روستا پس از مسجد

به خانه شیرمحمد پدر سمانه می رسیم؛ آخرین خانه روستا پس از مسجد منتهی به زمین های کشاورزی روستا.

 

پیرمردی حدود هشتاد ساله با پشت خمیده و دست باند پیچی شده با یک پارچه کهنه در را می گشاید، پیرمرد با ادب خاصی دعوتمان می کند به داخل، چهار پنج رأس گوسفند و چند مرغ و خروس در حیاط خانه پیرمرد وجود دارد همسرش جلو در ورودی خانه به استقبال می آید و به زبان ترکی خوش آمد می گوید ،گویا فارسی نمی داند.

 

یک اتاق دو در سه تاریک ورودی خانه اش است. تحویلمان می گیرد و می گوید بفرمایید به اتاق مهمان. اتاقی سه در چهار مزین به یک روفرشی رنگ و رو رفته و یک پتوی تا شده برای نشستن.

 

روبه رویشان می نشینیم؛ سراغ دخترش را می گیریم؛ او را می آورند؛ ظاهرش نشان می دهد که مشکل خاصی دارد. به چهره غمگین پیرمرد نگاه می کنم؛ خط های پیشانی و گونه هایش هرکدام حکایتی دارد از غم و اندوه نشسته بر دلش و بر دست هایش نشانه های کار و تلاش هویداست.

 

سرشار است از لطافت و مهر پدری! در چشمانش صمیمیت و امید موج می زند، امید به ماندن و بودن در کنار تنها دختر معلولش، و مادر... حضور ما امیدوارش کرده، امید دارد که شاید حضورمان گوشه ای از بار گرانی را که عمریست بر دوش می کشد سبک کند!

 

سرگذشت فرزند بیمار به روایت پدر

پدر سمانه می گوید متولد ۱۳۲۸ است؛ اسم اصلی او محمد است ولی در روستا به شیرمحمد معروف شده؛ همسرش دو سال از او بزرگ تر است و هیچ نسبت فامیلی با هم نداشتند. ۱۵ فرزند به دنیا آورده اند که فقط ۴ دختر برایشان مانده است؛ سه دختر دیگر ازدواج کرده اند و سمانه مانده است.

 

سمانه از بدو تولد تاکنون غذا نخورده و فقط شیر مصرف می کند! گاهی نیز از طریق همان شیشه شیر به او چای می دهند! تنها همین دختر ازخانواده شیرمحمد تحت پوشش بهزیستی است و تنها کمک بهزیستی به خانواده شیرمحمد شیرخشک سهمیه ای است که به او تعلق می گیرد.

 

مادر سمانه می گوید بهزیستی یک ماه شیر می دهد و دو ماه نه. چاره ای نیست باید شیرگاو بدهیم. مواقعی که شیرخشک نداریم روزی سه کیلو شیر گاو از زن همسایه می خرم و در عوض برایش با دوک نخ می ریسم. سمانه را پیش دعا نویس برده ایم که گفته دختر شما مشکل خاصی ندارد.

 

دکتر ها هم دارو های آرامبخش تجویز می کنند فقط برای آن که هنگام خواب بی تابی نکند! مادر سمانه با صدایی آرام، طوری که دخترش نشنود می گوید دیگر حوصله و توان سابق را ندارم. اعصابم نمی کشد و دستانم قوت سابق را ندارد. پرسیدم چرا فرزندتان را برای نگهداری به بهزیستی نسپرده اید؟ اما گویا جانشان به سمانه بسته است! به نظر می رسد تنها دلخوشی آن ها بودن و نگه داشتن این دختر ناتوان است!

 

هیچ کس نیامده به جز یک آقا با لباس بسیجی

شیر محمد در جواب سوال من که آیا تا به حال کسی از مسئولان به سراغتان آمده اند یا نه می گوید: هیچ کس. فقط یک ماه پیش یک آقا با لباس بسیجی آمد و کمکمان کرد. با پولی که داد دوباره این گوسفندان را خریدیم.

 

قول داد دیوار حیاط را هم بلندتر کند و برای سقف خانه هم کاری کند. آخر یک بار گرگ از دیوار کوتاه حیاط شیرمحمد به داخل آمده و پنج گوسفندش را که تمام دار و ندارش بوده است یکجا دریده. اکنون نیز سقف چوبی تنها اتاقشان به وسیله موریانه ها در حال تخریب است و هرلحظه بیم آن می رود که خدای نکرده سقف بر سر این دختر بینوا و والدین پیرش فرو ریزد!

 

حکایت دست باند پیچی شده اش را ازشیرمحمد می پرسم.با خجالت می گوید من قبل از این محتاج کسی نبودم اما از روزی که از پشت بام به پایین پرت شدم، دستم معیوب شد و ازکار افتادم. همسرش اضافه می کند زمستان برای پارو کردن برف به روی پشت بام رفته بود که با سر و روی خونی در حیاط پیدایش کردیم. خودش یادش نمی آید. سه روز بیهوش بود و یک ماه هم در بیمارستان بستری شد. الان هم حال و حواس درست و حسابی ندارد.

 

از پیرمرد و خانواده اش خداحافظی و به طرف شهر حرکت می کنیم.

 

آی آدم ها! یک نفر در آب دارد می سپارد جان

در راه برگشت به شهر بی توجه به منظره زیبای کوه ها و دره های ژرف قله زو سوالات بی شماری در ذهنم رژه می روند:در اطرافمان چه تعداد آدم هایی هستند که این گونه مشکلات ریز و درشت دارند؟ چه تعداد از همنوعان ما در تنهایی خویش منتظر دستی، نگاه یا سخنی مهربان به سر می برند؟ گرگ های گرسنه در کمین بالارفتن از کدام دیوار کوتاه هستند که با چند ردیف آجر همّت ما این امکان از آن ها گرفته می شود؟

 

موریانه ها در حال تخریب کدام سقف و سرپناهند که با اندک توجه ما از فاجعه ای جانکاه جلوگیری به عمل خواهد آمد؟ هر کدام از ما دل چند شیرمحمد را می توانیم شاد کنیم؟ فقط با حضور در کنارش و گپ و گفتی مختصر!

 

در انتها، کسی در عمق وجودم صدا می زند: آی آدم ها که در ساحل نشسته شاد و خندانید!

یک نفر در آب، دارد می سپارد جان...!

 

 

  • 25
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۹
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش