به گزارش شرق، صدا از دور هم مهيب است؛ مردم شعار ميدهند؛ محكم و عصباني. شعارهايي براي اعتراض. وقتي پس از ترافيك سنگين ميرداماد به نزديكي بانك مركزي ميرسم، انبوهيِ جمعيتي كه جلوي بانك، روي پل عابر پياده و در پيادهروها تجمع كردهاند، شوكهام ميكند.
جمعيت بزرگي يكصدا شعار ميدهند: «الله اكبر...» به سختي راه خودم را بين جمعيت عصباني باز ميكنم و پيش ميروم؛ «يگان ويژه» ناچار به مداخله شده است و اين، مردم را عصبانيتر كرده است. شعار ميدهند و از نيروي انتظامي حمايت ميطلبند. فريادهاي مردم چاره نميكند؛ يگان كار خودش را ميكند.
برخي از اين مردم كفن پوشيدهاند؛ ديگر چيزي براي از دست دادن ندارند؛ دستشان به جايي بند نيست؛ آمدهاند و شعارهايي عليه «سيف»، رئيس كل بانك مركزي ميدهند. اينها، هماناني هستند كه حالا روزهاست به خيابان ميآيند؛ جلوي مؤسسه كاسپين تجمع ميكنند؛ جلوي شعبههاي مؤسسه ميروند؛ روبهروي وزارت كشور و دادگستري تهران و... بست مينشينند؛ اما بيفايده.
ماجرا از چه قرار است؟
زني را كه روسري آبي پوشيده است كنار ميكشم؛ ميپرسم: چه شده؟
دهانش از گرما و بيآبي، كف كرده است؛ آنقدر تقلا كرده، عرق از سر و رويش روان است؛ ميگويم: ميخواهيد برايتان آب پيدا كنم؟
با دست صورت سرخش را باد ميزند و ميگويد: نه؛ روزهام.
ناگهان گويي انرژياش دوچندان ميشود؛ فريادهايي ميزند كه مرا ميترساند؛ با داد و هوار ميگويد: بدبخت شديم خانوم؛ تازه ميگي چي شده؟ مگه تو از ما نيستي؟
-نه؛ من روزنامهنگارم.
+بدبخت شديم خانوم؛ زندگي خودم و دختر و پسرمو فروختيم و گذاشتيم كاسپين. از آذر پارسال تا حالا سود كه بهمون ندادن هيچ، اصل پولمون رو هم بلوكه كردن. حالا چه كار كنيم؟
-چقدر گذاشتين؟
+سر جمع يك و ٢٠٠.
-يعني...
+يكميلياردو ٢٠٠ ميليون تومن.
به سر و رويش نگاه ميكنم؛ لباسش كمي كهنه به نظر ميرسد؛ كيف و كفشش هم تعريفي ندارد؛ باورش سخت است كه اين همه پول داشته است؛ عدد كمي نيست؛ يكميلياردو ٢٠٠ ميليون تومان. در حال براندازكردنش هستم كه دوباره داد ميزند: ديگه نميدونيم بايد چه كنيم؛ گفتن سود آنها كه از سال ٩٤ پول گذاشتن، صفر محاسبه ميشه؛ گفتيم باشه؛ ما از اولشم به اميد بانك مركزي پولمون را گذاشتيم؛ حالا بانك مركزي براي ما چه كار ميكنه؟
پسرم پول پيش خونش رو داد و براي تحصيل از ايران رفت. حالا شيش كيلو هم لاغر شده؛ فكر ميكرد با سودي كه از پولش ميگيره ميتونه اونجا زندگي كنه اما الان زندگي همهمون بههم ريخته.
تلاش يگان ويژه براي برقراري نظم اوضاع كمي آرامتر شده است؛ مردم متفرق شدهاند و حالا تعداد نيروهاي پليس بيش از مردم است.
مردمي كه بسياري از آنها از شهرستان آمدند و بسياري ديگرشان كه ساكن تهراناند، روزهاند. برخي برگهاي را كپي كردهاند و بين مردم توزيع ميكنند. سر برگه چند جملهاي نوشتهاند و از مردم عادي طلب كمك كردند: «هموطنان به ما كمك كنيد، حتي با ١٠ دقيقه پيوستن به تجمع ما و همدردي با ما!» پايين برگه هم مجوزي است كه با امضاي وليالله سيف به كاسپين اعطا شده است.
نگاهي به اطرافم ميكنم؛ وضع ديگران هم دست كمي از زن روسريآبي ندارد؛ جسته و گريخته با برخيشان حرف ميزنم؛ آنها هم پولهاي بزرگي به كاسپين سپردهاند، اما به سر و وضعشان نميآيد كه اين همه پول داشته باشند. همينطور كه در حال گپ و گفتهاي كوتاه با مردمم، توجه همه به فريادهاي زني جلب ميشود كه ميگويد: تورو خدا نبريدش؛ برادرمه؛ مامانم مريضه... برادرش را با مردان ديگري در يك ون جا ميدهند؛ مأمور براي آنكه خودش هم در ون جا شود، به شوخي به دستگيرشدهها ميگويد: مهربون بشينين. ون به سوي «وزرا» حركت ميكند.
از يكي از لباسشخصيها ميپرسم: چرا اينها رو گرفتين؟
*داشتن فيلم ميگرفتن.
از او ميخواهم فرمانده يگان را به من نشان دهد؛ با اشاره دست مردي نسبتا كوتاهقد، با موهاي كمپشت جوگندمي را نشان ميدهد؛ سه قپه سر شانههايش دارد.
پيش ميروم: سلام جناب سرهنگ. من خبرنگارم. نظرتان راجع به اين مردم چيست؟
-من نظري ندارم؛ من مسئول حفظ امنيت مردمم.
+الان امنيتشان حفظ شده است؟
-خانم من بايد نظم اينجا را برقرار كنم.
+چند نيرو به اينجا آوردهايد؟
ديگر جوابم را نميدهد؛ ميرود پيش همكارانش...
کاسپین چیست؟
مؤسسه اعتباری کاسپین یا همان آرمان ایرانیان سابق، مؤسسهای مالی و اعتباری است که مجوز بانک مرکزی را دارد. این مجوز در آخرین روزهای اسفندماه ۱۳۹۴ به این مؤسسه با نام جدید «کاسپین» داده شد. گفته شد که این مؤسسه در راستای برنامه ساماندهی بانک مرکزی از ادغام مؤسسههای مالی اعتباری فرشتگان و فردوسی پدید آمده است.
فعالیت کاسپین به دلیل بدهی حدود چهارهزارمیلیاردتومانی تعاونی فرشتگان (بهعنوان یکی از زیرمجموعههای آن) با مشکل مواجه شده که باعث بازپسگیری سپردههای سپردهگذاران از این مؤسسه شده و به دلیل کمبود منابع، باعث بستهشدن حسابها و اعتراضات سپردهگذاران شده است.
دو مؤسسه مالی و اعتباری فردوسی و فرشتگان برای تشکیل مؤسسه اعتباری آرمان در اسفند ۱۳۹۱ و در ادامه برنامه ساماندهی بانک مرکزی ادغام شدند.
فرشتگان
مؤسسه مالی و اعتباری فرشتگان در حدود ١٩ سال پیش با شماره ثبت ۱۳۳۷ در شهر مشهد، به نام «شرکت تعاونی اعتبار شهید هاشمی مشهد» تأسیس شد.
در سالهای بعد نام شرکت تعاونی به فرشتگان تغییر کرد. اواخر سال ۱۳۸۹ با درخواست بانک مرکزی مبنی بر تبدیل تعاونیهای اعتباری به مؤسسههای مالی و اعتباری، فرشتگان با احراز شرایط مورد نظر بانک مرکزی و پرداخت سرمایه اولیه در مهلت قانونی نزد بانک مرکزی جزء ۱۴ مؤسسه مالی و اعتباری تأیید شد. آن زمان این مؤسسه، چهار تعاونی اعتباری دیگر که نتوانستند سرمایه اولیه برای دریافت مجوز از بانک مرکزی بگیرند به نامهای امید مشهد، فرزان بیرجند، اشتیاق سبزوار و رویان اسفراین را در خود ادغام کرد.
فردوسی
مؤسسه اعتباری فردوسی از ادغام هفت تعاونی اعتباری در ۱۷ اسفند ماه سال ١٣٨٩ تأسیس شد. این تعاونیها عبارت بودند از: بدر توس، امید جلین، الزهرا مشهد، پیوند مشهد، حسنات اصفهان، دامداران و کشاورزان کرمانشاه و تعاونی اعتبار عام کشاورزان مازندران.
چه شد؟
تنها پس از گذشت ٤٠ روز از مهر مجوز بانک مرکزی بر سند کاسپین، باز هم اعتراضها شروع شد. مؤسسه به تعهدات خودش عمل نمیکرد و سپردهگذاران سخت ناراضی شده بودند. هر کدام که برای دریافت سرمایهشان مراجعه میکردند، مسئولی از شعبه مانعشان میشد؛ به آنها اطمینان خاطر میدادند که این مؤسسه مجوز بانک مرکزی دارد و خیالشان راحت باشد. خلاصه پس از همه گیر و ثمر نداشت.
همه اینها باعث شد، در بیش از پنج شهر ایران امروز مردم همزمان تجمعهای اعتراضی ترتیب دهند؛ دستشان به جایی بند نیست و نمیدانند چه کنند؛ در همین فکرها هستم که مردم کمکم دوباره جمع میشوند؛ ناگهان شعارها دوباره شروع میشود: «ای رهبر فرزانه، حمایت حمایت» ... مرد نزدیکم میشود؛ روبهرویم روی دو زانو مینشیند و بیدرنگ اشک در دو چشمش حلقه میزند؛ میگوید: ٤٢ ماه سابقه جبهه دارم؛ پسر ٩ سالهام اُتیسم دارد و همسرم تازه از کما بیرون آمده است. شما بگویید چه کنم؟
میپرسم: اما بانک مرکزی گفته بود که مشکلتان را حل میکند؟
-خانم جان؛ گفتند بیایید سودتان صفر؛ از اصل پولتان هم ١٠ درصد کم میکنیم؛ گفتیم قبول؛ رفتیم شعبه اول ازمون یه تعهد گرفتن. تعهدی که من هیچ شکایتی از کاسپین ندارم و همه حق و حقوقم رو تمام و کمال گرفتم. وقتی تعهد رو امضا کردیم تازه به ما یک دفترچه دادند که دفترچه قرضالحسنه بود؛ از اصل پولمون ٤٠ درصد کم کرده بودند و امکان برداشت از دفترچه هم نداشتیم. خانوم؛ من جانبازم؛ شما بگویید چه کنم؟
میگویم: نمیدانم!
میپرسد: قول میدهید هرچه گفتم بنویسید؟
به او قول میدهم و کمی دور میشوم.
به نقطه آغاز مشكلات فكر ميكنم؛ زماني که عباس جعفریدولتآبادی، دادستان تهران در پاییز سال گذشته اعلام کرد که مؤسسه فرشتگان (زیر مجموعه مؤسسه کاسپین) چهار هزار میلیارد تومان کسری دارد و نمیتواند به تعهدات خود عمل کند. نگرانی سپردهگذاران و اعتراضهای مکرر آنها زمانی اوج گرفت که رئیس بانک مرکزی از انتقال ندادن داراییهای تعاونی فرشتگان به کاسپین خبر داد و گفت: «مؤسسه کاسپین مسئولیتی در قبال سپردهگذاران ندارد».
به هرحال بهتازگي بانک مرکزی از آغاز تعیینتکلیف سپردهگذاران تعاونی منحل شده فرشتگان خبر داد و گفت که این کار در دو مرحله انجام خواهد شد که مرحله نخست آن به سپردههای زیر ۱۰ میلیون تومان مربوط است. از مجموع حدود ۴۵۰ هزار سپردهگذار تعاونی فرشتگان حدود ۴۰۰ هزار نفر سپرده زیر ۱۰ میلیون تومان دارند که شامل مرحله نخست طرح تعیینتکلیف میشوند و به گفته بانک مرکزی قرار بود تا روز ۸ خرداد (ديروز) وضعیتشان روشن شود.
اتفاقي كه رخ نداد. به سپردهگذاران دو گزینه داده شده بود که یا پول خود را در مؤسسه کاسپین سرمایهگذاری کنند و یا اصل پول را پس بگیرند اما برخي از آنها سود پول خود را طلب کردند، درحالي كه پيشتر اعلام شده بود «اصل پول ملاک است و سودی به این سپردهها بعد از شهریور ۱۳۹۴ تعلق نمیگیرد.» به گفته بانک مرکزی تا کنون حدود دو هزار و ٥٠٠ میلیارد تومان از داراییهای تعاونی فرشتگان شناسایی شده که قابل انتقال به مؤسسه کاسپین است.
مهتاب قليزاده
- 14
- 2