به گزارش شرق، هنگامی که فجایع و مصیبتها به سمت جوامع میآیند، انواع متفاوتی از واکنشهای فردی و جمعی رخ میدهد.این واکنشها از جنس احساسات و عواطف و شناختهای انسانی هستند و به مردم درگیر کمک میکنند تا به نوعی کاتارسیس روانی نزدیک شوند. سازندهترین شکل نمایش این واکنشها، آداب سوگوارانه جمعی و فردی است.
آدمها برحسب فاصلهای که با فاجعه داشتهاند و به تناسب درگیری با حادثه، شروع به سوگواری میکنند و ماتم خود را به نوعی نشان میدهند. این پاسخ طبیعی دستگاه روان انسان است به فقدان و زخمی که بر پیکرش نشسته و اگر درست شروع شود و پایان یابد، میتواند به پایداری و قوام هویت جمعی و فردی افراد کمک رساند. سوگواری و مناسک سوگوارانه در ذات خود سویههای هویتی قویای دارد.
بعد از یک تروما مهمترین دغدغه قربانیان، رشتهها و پیوندهای هویتی و بینابینی است. یک ضربه ناجوانمردانه چون حادثه تروریستی، اولین کاری که میکند، بندها و تاروپود یک جامعه را هدف میگیرد و تلاش مردم صدمهدیده طبیعی است که در جهت عکس فاجعه فعال شود.
آیین سوگواری چنین کارکردی دارد.
نیروهای متناقض
درعینحال واکنشهای سوگ میتوانند از سر خشم و درماندگی و ترس در جهت عکس روند بالا هم شکل بگیرند. به این معنی عدهای ممکن است بعد از تروما، اقدام به فرافکنی، متهمکردن، مطالبه زودهنگام و عجولانه تلافی و عمل متقابل کنند.
این واکنش هم اگرچه به طور واضح غیرطبیعی و بیمارگونه نیست، اما لزوما سازنده و کارگشا هم نخواهد بود زیرا در جهت عکس تقویت یکپارچگی و تمامیت هویت جمعی است.
چنین عواطفی که در جهت فراخوانی فوری خشم و نفرت هستند، نوعی روند گریز از مرکز برای قدرت جمعی و ملیاند و مسبب تضعیف بندها و تاروپود یک جامعه و ملت میشوند، چراکه تحقق ناخواسته هدف اجراکنندگان ترور و وحشت خواهد بود.
از طرفی نزدیکی روانی و عاطفی مردم بعد از تروماهای جمعی درواقع نیروی روبهمرکزی است که موجب ترمیم و التیام زخم ترور و وحشت میشود. سوگواری و مناسک آن که اینروزها به لطف رسانه و تکنولوژی فضای مجازی امکانات بیبدیلی هم در دسترس دارد، میتواند بهراحتی و با هزینهای بسیار ناچیز پارههای پیکر جمعی ما را که زخمی حادثهای ضدانسانی است، کنار هم بیاورد و قدرت ملی را افزون کند.
اين روزها پس از حمله روز چهارشنبه مجلس، شوك بزرگي وارد شده است. اتفاقي كه هر روز با انتشار ابعاد ديگري از ماجرا در گفتوگوي مسئولان و انتشار ويدئوها و عكسهاي مربوط به آن ميتواند احساسات انساني را درگير کند و به چالش بكشاند. مهندسی این دو نیروی متناقض که یکی در جهت ساختن و تعمیر یکپارچگی تهدیدشده است و دیگری در جهت پراکندگی و انشقاق اجزای هویت و داشتههای یک جامعه عمل میکند، در شرایط فاجعه بسیار مهم و خطیر مینماید.
مجتبی ارحامصدر
- 10
- 2