به گزارش ایسنا، «دستفروش قمی بعد از درگیری با ماموران شهرداری درگذشت. این خبری بود که در میان اخبار سیاسی مربوط به کابینه به سرعت مخابره شد تا باز هم مردم متوجه داستان تکراری دستفروشها و ماموران شهرداری شوند.
هنوز علت فوت این دستفروش مشخص نیست. شهرداری قم اعلام کرده است که «تذکر به دستفروشان باعث مقاومت راننده یکی از وانتبارها شده و خود اقدام به شکستن شیشه خودرو کرده و واکنشهایی را در پی این تذکر داشته است و طبق فیلمهایی که وجود دارد هیچگونه ضرب و جرحی و برخوردی با راننده صورت نگرفته و بعد از این اقدامات تعهدی از وی گرفته شده و این راننده محل را ترک میکند. گویا این فرد نیمساعت بعد حوالی منزل خود بد حال میشود و دچار بیهوشی شده و به علت برخورد سر وی با جدول کنار خیابان این فرد فوت میکند.»
برادر مظفر عباسی، راننده فوت شده، طی صحبتهایی اعلام میکند که مأموران سد معبر با رسیدن به وانتبارها به آنها فحاشی کردهاند و با هل دادن راننده وانتی که از ماشین خود پیاده شده، منجر به افتادن وی بر زمین و اصابت سر این راننده به جدول شدهاند که این امر باعث شده تا سر وی خونریزی کند. سپس مأموران اقدام به بردن ماشین وانتبار کردهاند که منجر به درگیری راننده با مأموران شد و در نهایت موجب شده تا این فرد هنگامی که به درب منزل خود که در نزدیکی محل درگیری بوده، عزیمت میکند و در میان راه از هوش رفته و فوت کند.
مشخص شدن علت فوت مربوط به دستگاههای انتظامی و قضایی است و قصد نداریم به آن ورود کنیم اما مسئلهای که در این نوشتار میخواهیم به آن بپردازیم مسئله نحوه برخورد با دستفروشهاست. دستفروشی جرم نیست اما بر اساس تبصره ۱ ماده ۵۵ قانون شهرداریها، سد معابر عمومی و اشغال پیادهروها و استفاده غیر مجاز از آنها، میدانها، پارکها و باغهای عمومی برای کسب و سکونت ممنوع است. بند ۲۰ همین ماده از قانون تاکید میکند که شهرداریها موظفند با مشاغل مزاحم یا تاسیس اماکنی که به نحوی موجب مزاحمت شهروندان باشد، برخورد کنند.
شهرداریهای سراسر کشور موظف به اجرای قانون هستند اما در اجرای این قانون انسانیت در حال قربانی شدن است. یک دستفروش به دلیل مشکلات زندگی به گوشه خیابان میآید و جنس خود را ارزانتر از مغازه در اختیار مردم قرار میدهد. او سرما و گرما را تحمل میکند تا زندگیاش سپری شود. دستفروشی یک اصل ساده دارد. دستفروش اگر در گوشه خیابان دستفروشی نکند، نمیتواند خرج زندگیاش را تامین کند. آنها افرادی هستند که با نیستی و از دست دادن همه چیز خود یک فاصله دارند و آن همین بساط ساده آنهاست. آنها به هر دلیلی نتوانستهاند شغل مناسبی برای خود پیدا کنند؛ شغلی که فضا و مکان مشخصی داشته باشد. همین امر باعث شده است به گوشه خیابانها پناه ببرند. واقعا اگر این شغل را هم از آنها بگیریم، زندگی آنها دچار بحرانی اساسی میشود.
دستفروشها قاتل، دزد یا اختلاسگر نیستند که با خشونت با آنها برخورد میکنیم. آنها به دلیل جبر اقتصادی و مشکلات زندگی مجبور به دستفروشی شدهاند. قطعا اگر این افراد در یک مغازه یا در یک مجموعه کار کنند، دیگر برای به دست آوردن پول آواره خیابانها نمیشوند.
این نکته نیز قابل ذکر است که معمولا و بر خلاف نظر عمومی، اکثر دستفروشها با مغازهداران رقابت نمیکنند؛ چرا که مشتریان این دو صنف متفاوت هستند. علاوه بر این در اوج دستفروشی یعنی در بازارهای شب عید هم مغازهها بیشترین فروش را دارند و همزمان، دستفروشان هم رکورد میزنند.
باید برای این مسئله فکری اساسی کرد. نمیشود هر چند وقت یک بار شاهد برخورد ماموران شهرداری با دستفروشها باشیم. سال گذشته بود که سیلی خوردن زن دستفروش از یک مامور سد معبر شهرداری فومن در استان گیلان بازتابهای فراوانی در جامعه داشت.
این موضوع، مسئلهای نیست که تنها ایران با آن مواجه باشد بلکه تمام جهان با این موضوع روبهرو است و البته برای آن راهحلهایی پیدا کردهاند. واقعا احتیاجی نیست برای این مشکل ما خودمان راهکار ارائه بدهیم. کافی است از تجربیات دیگر شهرهای جهان در این زمینه استفاده کنیم.
جهانیان به این نتیجه رسیدهاند که ایجاد بازارهایی برای دستفروشان در نقاط مختلف شهر میتواند این مسئله بزرگ شهری را حل کند؛ بازارهایی که در بافت شهری باشد نه دور از از مرکز شهر که هیچکس از آن استقبال نکند. تصور کنید در مترو بازارهایی ایجاد شود که دستفروشها کالاهای خود را آنجا بفروشند. به جای این که آنها از میان مردم عبور کنند، مردم از میان دستفروشان عبور کنند.
در ایران اتفاقا ما نمونههای سنتی از این نوع بازارها داریم. بازارهایی که به نام روزهای هفته که در اقصی نقاط شهر برگزار میشود. بسیاری از دستفروشان میتوانند کالاهای خود را در شنبه یا چهارشنبهبازارها بفروشند.
برخورد چکشی و سلبی با این مسئله، گزینه آخرین است که متاسفانه این سالها به شدت از سوی شهرداری ها مورد استفاده قرار گرفته است. باید هر چه سریعتر راهبردی عملیاتی برای حل این پدیده پیدا و اجرایی شود.
این را باید بدانیم که تمام سرمایه دستفروش همان اجناسی است که روی زمین به مردم میفروشد. پس بیاییم با تمام سرمایه یک نفر درست برخورد کنیم.
آن چه بهترین خیابانها را در بزرگترین شهرهای جهان متفاوت کرده است همین دستفروشان هستند که به خیابانهای مادی و مرده، حس میدهند و برای گردشگران خارجی جذابیت ایجاد میکنند.
البته در میان دستفروشان نیز میتوان تفکیک ایجاد کرد از جمله میان فروشندگان صنایع دستی، آثار فرهنگی و هنری و مواد غذایی با دیگر دستفروشان نیز میتوان جداسازی کرد و در رفتار با آنها تفاوت قائل شد.
نوع رفتار ماموران شهرداری با دستفروشان باید با تدبیر و تعقل باشد نه چشم بستن بر قانون نه برخورد خشونت بار.»
- 11
- 2