سیدمرتضی پورعلی ٢٩سال دارد و مسئول گروه تبلیغی بقیهالله مازندران است. طلبه حوزه علمیه قم است و کارشناسیارشد رشته مبانی نظری از دانشگاه قم دارد. تا اینجای کار مانند خیلی از طلبههای دیگری است که ممکن است هر روز با آنها روبهرو شویم اما از آنجایی میتوان او را متفاوت از دیگران دانست که مدت سهسال است همراه با طلبههایی مانند خودش در ساحل بابلسر کارهایی انجام میدهند که به نظر عجیب میرسند.
یکی از کارهایی که امسال زیاد سروصدا به پا کرده این است که سهشنبههای تمیز را راه انداختهاند و با لباس روحانیت همراه مردم ساحل را از زبالهها پاک میکنند. با این روحانی جوان به گفتوگو نشستیم تا بیشتر از کارهای گروه تبلیغی بقیهالله مازندران بدانیم و حاصلش گفتوگویی است که در زیر میخوانید.
برایمان از روند شکلگیری گروه تبلیغی بقیهالله مازندران بگویید، این گروه از چه زمانی و با چه هدفی کارش را آغاز کرده است؟
سهسال است که در بابلسر همراه با طلبههای مازندرانی ساکن قم گروهی به نام گروه تبلیغی بقیهالله تشکیل دادهایم که زیر نظر دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم فعالیت میکند. این گروه که ٣٠طلبه آقای جوان عضو آن هستند، فعالیتهایش را از سال ٩٣ در بابلسر آغاز کرده است. فعالیتهای ما به دو بخش دانشآموزی و غیردانشآموزی تقسیم میشود. در بخش دانشآموزی در ایامی مانند تابستان، ماه رمضان یا ماه محرم کارهای تبلیغی انجام میدهیم یا در مواردی برای اوقات فراغت فعالیت داریم، مثلا امسال تابستان ٢٠٠ دانشآموز زیر نظر گروه بودند. برایشان کارهای فرهنگی یا تفریحی مانند اردو و از این دست برنامهها داشتیم.
بخش دوم فعالیت ما در فضاهای عمومی است، بیمارستان، پارک، جنگل و عمده فعالیتمان هم به خاطر فضای شهرستان بابلسر در ساحل است. مازندران استان مسافرپذیری است، بابلسر هم به دلیل اینکه نسبت به شهرهای دیگر حجم دریایی بیشتری دارد، مسافر زیادتری دارد. ما در این سهسال دیدیم فضای دریایی، فضای آمادهای است برای اینکه کار فرهنگی و تبلیغی نویی در آن انجام دهیم. فضای تبلیغی جدیدی است.
شما طلبه هستید، جامعه به شکل روتین انتظار دیدن چنین فعالیتهایی از سمت شما در جایی مانند ساحل را ندارد، چطور با این فضا کنار آمدید؟
اینگونه نیست که ما طلبهها تنها برای مسجد یا حسینیه باشیم، فضای ساحل با مسجد تفاوت دارد. در مسجد و حسینیه مردم ما را پذیرفتهاند، ما آنها را دعوت نمیکنیم، خودشان میآیند، تفکرشان ساخته شده است و حتی اگر من سخنرانی هم نکنم خودشان با هدف مشخصی آمدهاند. ما دنبال اینها نرفتهایم، مسجد و منبری وجود دارد و یک عده میآیند و به حرفهای ما گوش میدهند و حتی اگر مبحثی در تضاد با دین مطرح شود، اعتراض خواهند کرد. اما فضای ساحل اینطور نیست، کسی ما را دعوت نکرده است که برویم برای مردم حرف بزنیم،
فضایی است که تعداد زیادی از آنها شاید اصلا ما را قبول ندارند و حتی با تفکر ما مشکل داشته باشند، بنابراین کار کردن در فضای ساحل خیلی فرق دارد و شاید کسانی که میآیند اصلا باید روحیات خاصی داشته باشند. ما هم این موضوع را که کنار ساحل حضور پیدا کردیم، وظیفه تبلیغی خودمان میدانیم. امیرالمومنین میفرمایند که پیغمبر خودشان به دنبال مردم میرفتند و از مشکلاتشان میپرسیدند. ما هم وظیفه خودمان میدانیم که کنار ساحل برویم و با مردم حرف بزنیم تا فکر نکنند که با آنها فاصله داریم.
از آن طرف هم متاسفانه تفکری میان بچههای مذهبی وجود دارد که فکر میکنند ساحل برای تفکری متفاوت است و مردم برای این میروند که هر کاری دلشان میخواهد را انجام بدهند و ما نمیتوانیم برویم، آدمهایی که اهل نماز و مسجد هستند باید در جایی پنهانی تبلیغات خودشان را بکنند. ما با این تفکر مخالفت کردیم و به دوستانمان گفتیم چرا فکر میکنید ساحل فضایی آلوده است و انسانهای دیگر نمیتوانند تفریح کنند. ما با این هدف در ساحل حضور پیدا کردیم که یک الگوی خوب و مناسب معرفی کنیم و اصلا کنار ساحل به صورت سلبی با مردم برخورد نمیکنیم.
در مورد پذیرش مردم برایمان بگویید؟ برخوردها بعد از دیدن شما چطور بوده است؟
یکی از ائمه جمعه شهرهای بابل از من همین سوال را در مورد پذیرش مردم پرسید و من پاسخ دادم که در روز قیامت به ما میگویند که اگر نمازتان مورد پذیرش واقع شد، همه اعمالتان مورد قبول است. اصلا این یک حدیث است، به این معنا که هر عمل خیری داشتهاید اگر نمازتان قبول نشود هیچکدام از اعمال شما دیده نمیشود. کسانی که این سوال را میپرسند، در جوابشان میگویم که ما شبی نزدیک به ٢٠٠ نمازگزار در ساحل داریم. در ساحلی که ما وضوخانه نداریم، یک تانکر آب داریم که همه با آن وضو میگیرند، خانمها به راحتی نمیتوانند وضو بگیرند.
با این حال کسانی که صدای اذان را میشنوند برای نماز سراغ ما میآیند و به این معناست که پذیرش وجود دارد و کسانی که در ساحل هستند برای نماز میآیند. حتی شاید ظاهر بعضی از این افراد را که ببینید فکر کنید به ظاهر با ما فاصله داشته باشند، مثلا از ٥٠ خانمی که در نماز ما شرکت میکنند شاید نصف آنها با پوشش مانتو باشند.
یعنی شما این تفکر را ندارید که کسانی که شبیه شما هستند حتما در این برنامه همراه باشند؟
نهتنها ما این تفکر را نداریم، حتی وقتی مقام معظم رهبری به سفر میروند شاید کسی باشد که برای استقبال جلو میآید و در ظاهرش انگار با ما نیست، اما دلش با نظام است، کشور دین و رهبرش را دوست دارد. روزی ما مسابقهای برای زوجهای جوان داشتیم و زن و شوهری در این مسابقه شرکت کرده بودند که ظاهرشان خیلی با تفکر ما فرق داشت و در حالت عادی میشد گفت اینها شبیه ما نیستند.
یه ربع بعد صدای اذان بلند شد و هر دوی آنها در نماز جماعت ما شرکت کردند. جالب اینجاست که بعد از نماز آن آقا مبلغی پول به ما داد و گفت عجب کاری را در ساحل دارید انجام میدهید، این مبلغ را برای کارهای فرهنگی اینجا هزینه کنید. ظاهر این فرد شبیه ما نبود اما دل و تفکرش با ما بود. ما با ظاهر افراد جلو نمیرویم و ظاهرشان را مانع میان خودمان و آنها نمیبینیم.
کمی هم از جزییات برنامههای هر روز در ساحل برایمان بگویید.
ما هر روز برنامهای روتین و تعریفشده برای فصل تابستان که مسافر زیاد است داریم. امسال ٥ برنامه داشتیم. برنامه نخست تئاتر خیابانی بود که گروه نمایشی ما که طلبه نیستند آن را اجرا میکردند. اینها هر روز با یک موضوع مانند طلاق، فضای مجازی، اعتیاد، مهریه، سرقت و موضوعات بهروز به میان مردم میروند. البته ما فضا را رصد میکردیم ببینیم کدام قسمت از ساحل جمعیت بیشتر است. اینها میرفتند و سروصدا میکردند، البته مردم نمیدانستند که اینها بچههای ما هستند، چون سیستم صوتی نداشتند.
نمایش کاملا طبیعی اجرا میشد و مردم جمع میشدند. پایان این نمایش یکی از بچهها در قالب کارشناس به آن سمت میرفت، ما از قبل با بچههای گروه نمایش هماهنگ بودیم و ما را صدا میزدند که برای حل موضوع برویم و حاج آقای ما هم چند دقیقه توضیح میداد و قضیه را حل میکرد، آن زمان مردم متوجه میشدند که این نمایش است. برنامه بعدی ما رادیویی بود. بچههای ما به صورت زنده آنجا حضور داشتند، میان مردم میرفتند، مصاحبه میگرفتند و موضوعات مختلف را بررسی میکردند. مثلا در روز عید غدیر در مورد تفریحات سالم یا در سهشنبههای تمیز در مورد محیطزیست با مردم صحبت میکردیم. بعد از اینکه این برنامه تمام میشد برای بچهها مسابقه برگزار میکردیم، بعد برای خانوادهها مسابقه داشتیم و وصل به نماز جماعت میشود و تمام.
در روز چند نفر درگیر اجرای این برنامه هستید؟ نهاد خاصی از شما حمایت میکند؟
ما در روز ١٠ نفر درگیر هستیم، ٥ طلبه و ٥ غیرطلبه. این برنامه هم کاملا خودجوش و مستقل است و ما از طرف نهادی نیامدهایم.
از سهشنبههای تمیز صحبت کردید، این کار شما خیلی سروصدا به پا کرده است، چه اتفاقی افتاد که به این فکر افتادید؟
حضور ما در ساحل به صورت امر و نهی نیست. ما به کسی کاری نداریم و همچنان که آمدیم شادی حلال را معرفی کنیم، خودمان هم عمل میکنیم. منی که میخواهم بیایم بگویم یک بازی حلال داریم، خودم با لباس با بچهها بازی میکنم. با عمل و رفتار خودمان به میدان آمدهایم. از مردم فاصله نگرفتیم و هر مورد دینی یا اعتقادیای باشد خودمان حرفمان را میزنیم و کسی را واسطه قرار ندادیم که تو حرف ما را برسان تا کاری انجام دهند. سال سومی است که کنار ساحل حضور داریم. هفتهای ٥ روز هم آنجا هستیم. به نوعی ساحل خانه دوم ما شده است و آنقدر به ساحل وابسته هستیم که بچههای ما دو روز نمیآیند دلتنگ اینجا میشوند.
ما متوجه شدیم که متاسفانه فضای ساحل چقدر از نظر نظافت بد است و فضای بدی را ترسیم میکند. جالب این است که خود مردم به ما اعتراض میکردند که چرا اینجا به این شکل است و زباله ریخته شده، مثلا فلان ساحل در فلان کشور تمیز است. در ذهن ما بود که جدای اینکه بخواهیم تذکر بدهیم و حدیث بخوانیم و صحبت کنیم به صورت عملی در این مورد ورود پیدا کنیم. ما حدیث داریم که مردم را به غیرزبانتان دعوت کنید، یعنی با عملتان نشان دهید که فلان کار خوب نیست. دریا یک نعمت الهی است، در قرآن ٤١ بار اسم دریا آمده است. نعمتی است که اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست.
خدا مظهر زیبایی است. این دریا را هم آنقدر زیبا خلق کرده که گاهی وقتها با اشتباهات عده قلیلی این زیبایی خدشهدار میشود. مثلا در جواب ما کسی گفت سطل زباله دور است، این به هیچ عنوان توجیه درستی برای این کار نیست. ساحل خانه ما است. اگر خود مردم بروند جایی و ببینند زباله ریخته است، چه حسی پیدا خواهند کرد؟ قطعا خوششان نمیآید و اعتراض خواهند داشت. مردم ما باید به این فکر کنند که همینطور که خودشان در یک جا نشستهاند و دارند از طبیعت استفاده میکنند، چند ساعت بعد ممکن است یک خانواده دیگر بخواهد از این فضا استفاده کند. ما تصمیم گرفتیم که خودمان این کار را شروع کنیم.
این لطف خدا بوده و با این حرکت جهادی و خودجوش ما تریبونی پیدا کردهایم و مردم ما را میشناسند. وقتی این موقعیت خوب را داریم و مردم کار ما را دیدهاند، چرا از این موقعیت به خوبی استفاده نکنیم. شما بعضی وقتها میبینید یک بازیگر الگو میشود تا تعداد زیادی از طرفدارانش کاری را انجام دهند. ما دیدیم وقتی برنامه اجرا میکنیم و روزی مثلا ٢٠٠ نفر برای دیدن برنامهها جمع میشوند به این فکر کردیم که حفظ محیطزیست بر همه ما واجب است و همه موظف هستیم که این کار را انجام دهیم. پیغمبر یک حدیث زیبا دارند و فرمودهاند هر فردی از راه عبور مسلمانان چیزی را که باعث رنجش رهگذران است، بردارد، خداوند پاداش خواندن ٤٠٠آیه قرآن را برای او ثبت میکند که ثواب هر حرف آن ١٠حسنه است.
این وظیفه همه ما است. ما وقتی داشتیم این کار را انجام میدادیم، اعتراض میکردند که شما چرا با این لباس دارید این کار را انجام میدهید و این وظیفه شهرداری است. جواب میدادیم که این وظیفه همه ما است. ما داریم از این ساحل زیبا استفاده میکنیم و بهعنوان یک انسان وظیفه داریم که این کار را انجام دهیم و خودجوش این تصمیم را گرفتهایم.
این حرکت چقدر تاثیرگذار بوده است؟
به نظر من خوب بوده است. ما نخستین بار که این کار را انجام دادیم خود مردم هم با ما همراه شدند، اثرگذاریاش حتی شاید موقت بوده است اما یک عده شرمنده شده و با ما همراه شدند. نمیدانم در طولانی مدت هم این اثرگذاری ماندگار هست یا خیر. امیدوارم این کار برای همه ما تبدیل به یک فرهنگ شود. این دین ما است. حضرت امیرالمومنین فرمودهاند در کارهای خودتان نظم و نظافت داشته باشید.
دین ما به نظافت و محیطزیست اهمیت ویژه داده و حتی در این مورد حدیث داریم. پیغمبر در حدیثی میفرمایند سه گروه هستند که مورد لعنت خدا قرار میگیرند، کسانی هستند که اماکن عمومی را آلوده میکنند، یعنی دین به همان اندازه که به نماز اول وقت ما در مسجد به دعا یا نماز شب ما اهمیت میدهد، به این نظافت هم اهمیت میدهد. ای کاش فرهنگسازی شود و بدانیم که این ساحل یا جنگل ما مانند خانه ما است. ساحل حقالناس است، جایی است که همه از آن استفاده میکنند و کسی که زباله میریزد باعث میشود فرد دیگری نتواند از آن استفاده کند. امیدوارم همه این فرهنگ را پیدا کرده و از این فضا به درستی استفاده کنیم.
سمیرا زمانی
- 9
- 4