زمینلرزه کرمانشاه و منطقه غرب کشور به همراه ویرانیهای گسترده خود و آواره شدن هزاران نفر از هممیهنانمان مواردی را از دل تاریخ بیرون آورد که بدون شک از دید متخصصان و کارشناسان معتبر خارجی پنهان نمیماند. سیل کمکهای مردمی و عدم اعتماد مردم به ساختار اداری کشور نمایانگر زنگ خطر بزرگی است؛ خطری که حتی آقای دکتر احمد توکلی که دارای اندیشههای خاص خود میباشد - که در بسیاری از موارد طبعا مورد تایید نگارنده نیست - هم صدایش بلند شده و عنوان کرده که فساد گسترده وجود دارد.
گفته ایشان این واقعیت را برای چندمین بار روشن کرده است که نمیتوان به این شکل مدیریت کرد. من پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در مقالهای عنوان داشتم که هیات دولت معرفی شده توسط آقای حسن روحانی به هیچ وجه منطبق با رأی مردم نیست.
نتیجه این که کسی به دولت اعتماد لازم و کافی ندارد و من در شگفت هستم که چگونه پس از گذشت ۱۳سال از زمینلرزه بم و دو سال از زمینلرزه ورزقان آذربایجان شرقی باز هم در بر روی همان پاشنه میچرخد و رئیسجمهور در بازدید از مناطق آسیبدیده به جای این که به مردم بگوید که ما با سود بردن از تکنولوژیهای مدرن خانههای تخریب شده را میسازیم، گفتند که ما مقداری وام بدون بهره به شما میدهیم و مابقی را هم با نرخ کمتر. نتیجه این کار کاملا مشخص است؛ یعنی ساختوسازهای غیر استاندارد، غیر متشکل و بیبهره از فناوریهای روز جهان. به عبارتی اگر دوباره زمینلرزهای روی دهد، این خانههای جدید هم تخریب خواهد شد.
من یکی از منتقدان سرسخت مسکن مهر بودهام؛ نهتنها از دید اقتصادی که آن نیاز به توضیحات مفصلی دارد که در اینجا نمیتواند جایگاهی داشته باشد اما آن چه پیشبینی کرده بودم، اتفاق افتاد. در آن زمانی که با مسکن مهر مخالفت میکردم، دلیل آن این بود که این واحدهای مسکونی غیر استاندارد و در شأن مردم ایران نیستند.
چگونه است که در ۴۵ سال پیش شهرکهایی مانند اکباتان، آپادانا و شهید محلاتی در تهران برای طبقه متوسط ساخته شدند که در مقابل زمینلرزههای بسیار شدید هم مقاوم هستند ولی ما آلونکی به عنوان مسکن مهر به مردم بدهیم و طبقه اجتماعی جدیدی در کشور به وجود بیاوریم که از آن به عنوان ساکنان مسکن مهر نام برده میشود.»
در بخش پایانی این یادداشت آمده است: «هنگامی که موج حمایتهای مردمی از زلزلهزدگان در ایران آغاز شد، اسطوره فوتبال ایران آقای علی دایی در سطح اخبار خبرگزارهای جهان قرار گرفت. هر چند صداوسیمای ما و دیگر رسانههای ما این مساله را کمرنگ جلوه دادند. البته کسی نگفت و حتی ننوشت که چه مقدار پول به حساب پاکدستی مانند علی دایی واریز شده است، ولی ادعای دیگرانی را که چنین ادعاهایی کرده بودند، تیتر اول روزنامههای خود کردند. علی دایی را جهان میشناسد.
به یاد دارم در سفری به ایتالیا در جمعی یکی از طرفداران یک تیم فوتبال ایتالیایی گفت این ایرانی لعنتی باعث باخت ما شد. دوست من با ملایمت که به او که عصبانی بود، گفت آقای آرمان ایرانی هستند که سپس او از من بسیار پوزش خواست. زمانی در آلمان یک آرشیتکت برجسته آلمانی که بسیار به فوتبال علاقه داشت، از علی دایی برای من صحبت میکرد. علی دایی افتخار و سرافرازی برای ایران به دنبال داشته است و عجیب این که مردم ایران چگونه خس و خاشاک را از هم تشخیص میدهند.
صرفا به خاطر اسم علی دایی تا آن جایی که آمار در اختیار من است، بیش از هفتاد میلیارد ریال به حساب ایشان ریخته شده است. البته هنرمندان و سایر شخصیتهای ملی هم وارد این کارزار شدهاند ولی نکته منفی این که عدهای خود را همسنگ علی دایی پنداشتند و شروع به معرکهگیری کردند.
کسانی که به خاطر کارهایی که کردهاند، باید از مردم ایران حلالیت بطلبند و ابتدا برادری خود را ثابت کنند نیز وارد این گود شدند ولی کسی آنان را آن چنان جدی نگرفت. به هر حال زمینلرزه کرمانشاه بسیاری از مسائل را مشخص کرد که در اینجا خطاب من به سیاستمداران خارجی نیست، زیرا آنها بسیار موشکافانهتر به اینگونه قضایا نگاه میکنند ولی خطابم به مسئولان کشور است: از آنچه روی داد، باید پند گرفت.
بهمن آرمان
- 16
- 1
نوروزی
۱۳۹۶/۹/۳۰ - ۹:۴۶
Permalink