رویداد۲۴، اعظم آهنگر، جامعهشناس،کارشناس مسائل اجتماعی، بر این عقیده است که دروغگویی و مدیریت ناکارآمد بسیاری از مسئولان و صاحب منصبان باعث شده تا ریشه بیاعتمادی در جامعه ایجاد شود و مردم به سبب دروغهای پیدرپی، ناکارآمدی، رانت و فسادی که بین مسئولان جامعه رواج پیدا کرده است، هیچکدام از حرفهای دولتمردان و مسئولین را باور نکنند.
«بیاعتمادی» مهمترین مولفه این روزهای ما ایرانیان است، آنقدر به همه مسائل بیاعتماد شدهایم که دیگر حتی حرف راست را هم باور نمیکنیم.
اینکه چه شد ما ایرانیها دیگر حتی به چشمان خودمان هم اعتماد نداریم، بحث طول و درازی است که قطعا بسیاری از ما مهمترین عوامل آن را به خوبی میدانیم. اما به نظر میرسد مهمترین دلیل این حجم عظیم و گسترده بیاعتمادی ما ایرانیها، مربوط به ناکارآمدی و دروغپردازیهای است که برخی از مدیران و مسئولان جمهوری اسلامی به صورت مداوم به خورد مردم میدهند و هیچ ابایی هم از آن ندارند. همین رفتارها باعث میشود تا رفته رفته اعتماد عمومی مردم از بین برود تا جایی که مردم برای پیگیری اخبار دست به دامان رسانههای خارجی شوند.
بیاعتمادی مردم نسبت به مسئولان به موضوعات خاصی هم اختصاص ندارد، از بحث علمی و فرهنگی گرفته تا سیاسی و اقتصادی. به طور مثال در موضوع غرق شدن کشتی سانچی، ازهمان لحظات ابتدایی اعلام شد که این کشتی که عازم کشور کره جنوبی است در اثر برخورد با کشتی فله بر چینی تصادف و آتش گرفته است. بازار شایعات در این زمینه هم بسیار داغ شد و برخی از شایعات مبنی بر مقصد این کشتی و اینکه سانچی از سوی آمریکا مورد هدف موشک قرار گرفته است، سریعا دست به دست میشد. بیاعتمادی جامعه به حکومتکنندگان به قدری زیاد است که سعی میکردند همین شایعات غیرمنطقی را بپذیرند و سخنان کارشناسانه مسئولین را دروغی بیش ندانند.
دکتر اعظم آهنگر، جامعهشناس و عضو موسسه مطالعاتی و تحقیقاتی دانشگاه تهران در گفتوگو با رویداد۲۴، با اشاره به بیاعتمادی شدیدی که در میان مردم جامعه وجود دارد، گفت: تردید و بیاعتمادی در جامعه زمانی رخ میدهد که اساس و پایه اصلی اعتماد مردم از یک جایی شکسته شده باشد. بعد از اینکه بخشی از اخبار به صورت واقعی و مطالبهگرانه از سوی مردم مطرح شد و واقعیت آن هم مشخص شد که مثلا اختلاس واقعا رخ داده است و از همان مناظرات انتخاباتی که رقبا سعی کردند پنجه بر صورت یکدیگر بکشند و یکسری اطلاعات پشت پرده که میتوانست حرمتها را حفظ کند، افشا کردند، این در نهایت منجر به این شد که مردم حس کنند که بیپناه هستند و اعتماد خودشان را به رسانه هم از دست بدهند. زیرا رسانه را به عنوان عاملی میدانستند که مدافع مردم نیست.
این جامعهشناس در ادامه تصریح کرد: رسانهها در برخی موارد به گونهای رفتار کردهاند که مدافع حقوق مردم و مطالبات مردم نبوده و بیشتر مدافع توجیهگر بیدرایتی و گاه اشتباهات مدیران بودند. در نتیجه مردم این موضوع را خواه و ناخواه به آنچه که میبینند مرتبط میکنند. مردم همه امور را میبینند، ماشینهای گران قیمت، آدمهای که خود را آقازاده معرفی میکنند و با افتخار از برتر بودن خود به جهت اتصال به بالای هرم قدرت حرف میزنند،پیشرفتهای یکشبه برخی از افراد و تلاشهای مداوم و بینتیجه خود را مقایسه میکنند و کمکم همه اعتمادشان را به مدیران و دستگاهها از دست میدهند.
آهنگر با بیان اینکه ریشه بیاعتمادی مردم، تک عاملی نیست و عوامل متعددی را شامل میشود، تصریح کرد: تغییر قوانین به سود عدهای از مردم و به زیان بخش دیگری است و این خود هم یکی دیگر از موضوعاتی است که باعث بیاعتمادی در مردم میشود. مردم برای زندگی و آینده خود برنامهریزیهای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت انجام میدهند، بعد قوانین در میانه راه تغییر میکند و این افراد، هم عمرشان و سرمایه و مالی و جوانیشان تمام میشود و هم تمام انگیزه خود را از دست میدهند و هر روز بیش از روز قبل اعتماد خود را از دست میدهند.
این کارشناس مسائل اجتماعی با اشاره به اینکه کشور دشمن دارد و این موضوع بر کسی پوشیده نیست، خاطرنشان کرد: این یک واقیعت است زمانی که انقلاب ۵۷ در کشور ما رخ داد، جامعه جهانی معتقد بود آمریکا استان ۲۴ خود را از دست داده است. این یک واقعیت اجتناب ناپذیر است که سعی دارند این منفعت عظیمی که از دست دادهاند را پس بگیرند و تلاش میکنند تا از هر روشی و در هر موقعیتی در جهت منافع خود استفاده کنند. اما از این موضوع نمیتوان به گونهای بهرهبرداری کرد که اگر هر اتفاقی رخ میدهد، مشکل از بیرون است و برخی مسئولان داخلی ما هیچتقصیر و مسئولیتی ندارند. بلکه مدیریت ضعیف و ناکارآمد بر این بی اعتمادی دامن میزند و روزبهروز اعتماد مردم را فرسایش داده و آن را به نابودی میکشاند. واقعیت این است که سیتم مدیریتی کشور ما در حال حاظر در حد زیادی سرمایه اجتماعی خود را از دست داده است.
خانم آهنگر ادامه داد: در ابتدا روش و سیاست اکثر مدیران این بود که به شایعهها پاسخ ندهند زیرا به مرور از بین میرود، اما بعد از آن کمکم متوجه شدند که نه! اگر واقعا به شایعات و شائبههای که مطرح میشود پاسخ ندهند، آنقدر در پس ذهن مردم انباشت میشود و به جایی میرسد که مردم دیگر اصلا حرف آنها را باور نمیکنند. بعد از مدت طولانی که ایشان دریافتند که باید به شایعات و شائبهها پاسخ دهند، آن انباشت بیاعتمادی رخ داده بود و باعث شد تا مردم دیگر اخبار و سخنان مسئولان را باور نکنند و یا به سختی بپذیرند و هرآنچه که گفته میشود را به گونه دیگری تعبیر کنند.
این جامعهشناس با بیان اینکه دروغگویی افراد فقط در حرف خلاصه نمیشود، خاطرنشان کرد: دروغگویی نه فقط در حرف، بلکه در عمل هم مشاهده میشود. به طور مثال همه ما یک مدت طولانی فکر میکردیم که درآمدهای نفتی صرف زیرساختهای کشور میشود. ۱۰ سال، ۲۰ سال، ۳۰ سال گذشت و نه تنها کشور ما به جرگه کشورهای توسعه یافته نپیوست، بلکه به یکباره همگان متوجه شدند که برخی از افراد میلیارد میلیارد از سرمایهها و درآمدهای نفتی کشور را اختلاس کرده و از کشور گریختهاند. مسئولین ابتدا انکار کردند اما بعد ازآن پذیرفتند که چنین اتفاقی رخ داده است. اینکه در ابتدا موضوعی انکار شود و بعد تایید شود کار را بدتر میکند و ضربه محکمتری هم بر اعتماد جامعه میزند. زیرا چنین تصور میشود که تحت فشار رسانههای خارجی دولتمردان مجبور به پذیرش موضوع شدهاند.
آهنگر، با تاکید بر اینکه رفتارهای نامناسب برخی صاحب منصبان در حال از بین بردن سرمایههای اجتماعی است،تصریح کرد: به طور مثال عدهای با حمایت از متهمان اختلاس و حفظ آنها در سیستم مدیریتی و گفتن برخی حرفها باعث جریحه دار شدن قلب مردم میشوند. مردم به مسئولان اعتماد کردهاند به آنها رای دادهاند و بودجهای که از فروش نفت و... حاصل میشود را به امانت نزد آنها فرض میکنند که خرج خشود مردم و رفاه آنان شود. مردم ما تا کی باید نگران اشتغال، بیمه، آینده فرزندان، سالمندی و در یک کلام تامین اجتماعی و امکانات اولیه رفاهی خود باشند؟ مردم از دروغ و مدیریت ناکارآمد برخی مسئولین خسته شده و اعتمادشان را از دست دادهاند. اکنون با فساد نهادینه مواجهایم و این را مردم عادی هم به راحتی درک میکنند و در زندگی روزمرهشان با آن دست و پنجه نرم میکنند.
این جامعه شناس با اشاره به برخی از سخنان رهبر انقلاب، گفت: رهبر انقلاب به خوبی و با اقتدار اعلام کردند که بله همه ما آدم هستیم و ممکن است اشتباه کنیم و صراحتا اعلام کردند که ما در سیاستگذاریهای جمعیتی اشتباه کردیم و نباید اجازه میدادیم که رشد جمعیت به این اندازه کاهش پیدا کند. مسئولین ما باید یاد بگیرند که اگر جایی اشتباه کردند آن را بپذیرند و صراحتا از مردم عذرخواهی کنند و راهکارهای حل و اصلاح آن را هم بیان کنند و مسئولیتپذیر باشند.
آهنگر با بیان اینکه برای ترمیم اعتماد از دست رفته مردم باید شفافیت صورت بگیرد، تصریح کرد: علاوه بر شفافیت، ما واقعا باید سیستمهای فاسد را اصلاح کنیم. اصلاح سیستمهای فاسد یک عزم جدی و راسخ میخواهد. یک تعداد افراد از جان گذشته که مورد انتخاب و اعتماد مردم باشند و به هیچ چیز غیر از هدف و اعتقادشان فکر نکنند و با جانفشانی این سیستم معیوب و فاسد را اصلاح کنند. در غیر این صورت در این سیستم معیوب،حتی سالمترین و بهترین و صالحترین افراد هم دچار خطا و مشکل و گاه فساد میشوند و کاری هم نمیشود برای آن انجام داد. و این مستلزم یک عزم ملی است.
- 16
- 4