پس از شفاف شدن فعالیت کولبران در مرزهای شمال غربی ایران و سختیهایی که در شغل آنها وجود دارد و خطراتی که جان آنها را میان کوهها تهدید میکند باعث شد تا مسئولان مرتبط در نهایت به تعدادی از مرزنشینان استانهای شمال غربی دفترچههایی تحت عنوان دفترچه کولبری بدهند تا این اولین قدمی باشد برای بهرسمیت شناختن فعالیتهای قشری که از سر بیکاری و معیشت نامناسب به کولبری پناه آوردهاند.
اما فراموش نکنیم که کولبران تنها وظیفه جابهجایی محصولات را دارند و برای هر کیلو بار بهطور میانگین هفت هزار تومان دریافت میکنند. فعالان صنفی کولبران میخواهند وضعیت بهنوعی باشد که خودشان تجارت را در دست بگیرند تا هم وضعیت معیشت مرزنشینان که در محرومیت زندگی میکنند بهبود یابد و هم دیگر خانوادههایی که سرپرست کولبر دارند بیسرپرست نشوند.
اسماعیل قهرمانپور، عضو هیات مدیره تعاونی مرزنشینان استان کردستان، در مورد وضعیت کولبرانی که با دفترچه در مرزها فعالیت میکنند به «وقایعاتفاقیه» میگوید: «مرزنشینان استان کردستان هیچ منبع درآمد ثابتی ندارند و تنها راه آنها مبادله با کشورهای همسایه است اما این درحالی است که همواره با القابی مانند قاچاقی و دزد و خلافکار متهمشان میکنند. ما راهی برای ارتزاق نداریم یا باید از گرسنگی بمیریم یا باید از راه مشاغلی مانند کولبری پولی برای زندهماندن بهدست بیاوریم.
اعضای تعاونی مرزنشینان همواره به مسئولان استانی پیشنهاد دادهاند تا مسائل مربوط به کولبران را به افرادی که در تعاونی هستند بسپارند تا موضوع با برنامهریزی و بهدست خودمان پیگیری شود ولی نمیدانیم که چرا هیچوقت با این طرح موافقت نکردهاند. موضوع اینجاست که ما راهی نداریم برای درآمد ولی آنها این موضوع را نمیدانند و با بیتوجهی آنها بسیاری در این راه جان خود را از دست میدهند و خانوادههای آنها بدون سرپرست میمانند و مادران هم تا آخر عمر باید داغ عزیزانشان را بر دوش بکشد.»
«وضعیت در مرزهای استان کردستان بهگونهای است که همه دستگاهها از کولبرانی که با دفترچه فعالیت میکنند درصدی به نام مالیات میخواهند و این موضوع شرایط را برای کسانی که تنها با دریافت ۸۰ تا ۱۰۰ هزارتومان وزن بالای اجناس را تحمل میکنند سخت کرده است و با چنین وضعیتی کوچکترین گذشتی هم ندارند. چه باید بکنیم؟ اگر برایمان کارخانهای بسازند همه میرویم آنجا کار میکنیم اگر وامی بدهند میرویم دامداری میکنیم ولی در این چند دهه تنها از مسئولان «نه» شنیدیم که امیدواریم یک روزی ما را ببینند. شاید کسی نداند ولی کولبران بابت هر کیلو بار هفت هزار تومان دریافت میکنند و این پول را از صاحبان بار میگیرند.
حالا شما حساب کنید که چه باری با چه حجمی باید بیاورند که این پول با کناررفتن پرداختیهای اجباری که از آنها میگیرند، برایشان باقی میماند؟
حالا استاندار جدید آمده و میگوید که میخواهند دفترچههای کولبری را جمع کنند و کارت هوشمند به آنها بدهند ولی ما میگوییم که باید اجازه کولبری را به ما بدهند تا خودمان بتوانیم از این شغل بهرهبرداری کنیم. سالهاست که میگویند قرار است در چند ماه آینده برای شما بازارچه مرزی راهاندازی کنیم تا کولبران محصولات خودشان را به فروش بگذارند ولی آن چند ماه دیگر هنوز نرسیده است.
اگر برای ما بازارچههای مرزی تاسیس کنند دیگر نیازی به کولبری نیست و به هر مرزنشین یک غرفه داده میشود تا بتواند به این بهانه واردات و صادرات انجام دهد و دیگر نیازی نباشد که کولبری کند. اگر کولبری را بهنوعی ساماندهی کنند به نفع همه است، هم استانداری و هم مرزنشینان. باید به این نکته هم اشاره کنم که بعد از اینکه هر کولبر حالا بر اثر هر اتفاقی فوت میکند خانواده او بیسرپرست میشود و زن و بچه او چارهای ندارند جز اینکه به خانه پدرشان بروند و تا آخر عمر با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند.»
حسین بساطی، مدیرعامل تعاونی مرزنشینان استان کرمانشاه در مورد وضعیت کولبرانی که با دفترچه فعالیت میکنند به «وقایعاتفاقیه» میگوید: «مرزها برای تردد کولبران بسته است و عملا این قشر نمیتوانند کاری انجام دهند که درآمدی داشته باشند. یکی از مشکلات اصلی کولبران که جزو مرزنشینان استان هم محسوب میشوند پرداخت مالیات است. سازمانها و نهادهای مختلف وعده به وعده بابت کولبری مالیاتی حدود ۳۰۰ هزار تومان دریافت میکنند این درحالی است که طبق مصوبات برای بهبود معیشت مرزنشینان نباید مالیاتی پرداخت کنند؛
البته مبلغی از این پول را باید به کولبران بازگردانند ولی هنوز هیچ مبلغی پرداخت نشده است و کسی هم نمیتواند اعتراضی داشته باشد زیرا گمان میکنند اگر اعتراضی کنند همین آبباریکهای که با کولبری برای زندگی آنها وجود دارد از بین میرود. زلزله وضعیت را بحرانیتر از قبل کرده است. متاسفانه بسیاری فکر میکنند که وضعیت ما بهدلیل زلزله اینگونه شده است ولی مرزنشینان همیشه به خاطر نبود منبع درآمد بهسختی زندگی میکنند. از ابتدای جنگ هشت ساله به ما جنگزده میگفتند و حالا با این مصیبت به وجود آمده ما را زلزلهزده میخوانند. ما همیشه در محرومیت بودهایم و در محرومیت بزرگ شدهایم. بهنظرم اکنون که شما و دیگر همکارانتان وضعیت کولبری و زلزله را پیگیری میکنید کمی میتوان وضعیت مرزنشینان را هم مطرح کرد.»
«سالهای سال است کسی از وضعیت ما خبری ندارد. شاید، شاید این زلزله سببی شد تا کمی به ما بیشتر توجه کنند ولی اینجا بسیاری مانند من به آینده امیدوار نیستند و میگویند اینهایی که بعد از نزدیک به دو ماه هنوز به ما کانکس ندادهاند گامی برای بهبود وضعیت ما بر نمیدارند؛ البته باید به آنها حق هم داد چون وضعیت سختی را پشت سر میگذارند.
روزهایی که وضعیت برای تردد کولبرانی که دارای دفترچه هستند مهیا میشود نزدیک به هزار نفر بار به دوش در مرزها رفتوآمد میکنند که اگر بخواهیم افرادی که بدون دفترچه کولبری میکنند را محاسبه کنیم این تعداد چند برابر میشود. بهجای محدودکردن کار کولبران و تهدید و آسیبرساندن به آنها یک شغلی برای آنها تدارک ببینند و پس از آن دیگر هیچکس کولبری نمیکند.
اگر از من میپرسید که میگویم هیچکس از کولبری راضی نیست و اگر راه دیگری برای درآمد داشته باشند هیچوقت در این سرمای زمستان درحالیکه بار بر دوش دارند در برفها راه نمیروند و برای ۵۰ هزار تومان خودشان را به آب و آتش نمیزنند. وقتی کسی در خانه نان شب نداشته باشد مجبور است برای پنج هزار تومان دست به هرکاری بزند و به همین امید از خانه خارج میشود و در آن وقت میبیند که هیچ راهی جز کولبری پیشرو ندارد. تنها بلایی که سر ما نیامده بود همین زلزله بود که آن هم آمد. حتی مسئولان کشورهای دیگر به حال ما تاسف میخورند ولی در مقابل هیچکس به داد ما نمیرسد و بهنوعی در هر زمینهای که بگویید رهایمان کردهاند».
- 17
- 5