ایرانیها عصبانیترین مردم دنیا با ۵۰درصد جمعیت عصبانی شناخته شدند؛ این را موسسه مطالعاتی گالوپ عنوان کرده است.
این موسسه سال گذشته میلادی ایرانیها را در کنار عراقیها به عنوان عصبانیترین مردم دنیا معرفی کرده بود، این در حالی است که در گزارش جدید خود، مجدداً ایرانیان را عصبانیترین مردم دنیا عنوان کرد.
وقتی ۵۰ درصد جمعیت ایران عصبانی باشند، بقیه مردم نیز هر روز به کرات متاثر از عصبانیت آن ۵۰درصد ملت عصبانی هستند و این یعنی فاجعه! فاجعهای که هر روز به سادگی و البته با متحمل شدن هزینههای مادی و معنوی از کنار آن میگذریم بی آنکه به خود بیاییم.
نکته جالب این که کشور جنگزده عراق که بخشهایی از آن تحت نفوذ مستقیم داعش بود و سالهاست شاهد جنگ و خونریزی است، دومین کشور عصبانی دنیاست.
البته این آمار هرگز بهتآور و غیرمنتظره نیست، چرا که ریشه در فقدان فهم مشترک ایرانیان به دلیل عدم گفتوگو در تمامی سطوح نظام سیاسی و نیز جامعه دارد.
قدر مسلم بزرگترین پیامد عدم گفتوگو و فقدان فهم مشترک، «خود حقپنداری» است که وقتی در جامعه اپیدمی شد، نتایجی جز عصبانیت و خشونت به دنبال نخواهد داشت.
بسیاری از ما ایرانیان همواره عصبانی هستیم و با کوچکترین اختلاف نظر جوش میآوریم و برخورد میکنیم، چرا که خود را «حق» میدانیم. صدای دیگری را نمیشنویم و همدیگر را باور نداریم.
آستانه تحملمان نسبت به یکدیگر در پایینترین سطح ممکن و «اعتماد عمومی» عملا به ناشناختهترین پارامتر تاثیرگذار در روند زندگی تبدیل شده است.
اما اگر ریشهایتر بررسی کنیم عصبانی شدن یکی از نتایج قطعی «ناکامی» است. بنابراین هر آنچه که باعث ناکامی میشود، آستانه تحمل را کاهش میدهد و خشم و به دنبال آن عصبانیت را ایجاد میکند.
منظور از ناکامی، هر نیازی است که برآورده نشده است و طبیعتاً عدم برآورده شدن نیازها عواملی دارد. عواملی شامل خستگی، گرسنگی، بیخوابی و هر احساس ناخوشایند جسمی در عصبانیت موثر هستند.
اما آن چه مهمتر مینماید عوامل محیطی است که بسیار مهم و اساسی هستند، مانند بدی آب و هوا، ناهنجاریهای اجتماعی، مشکلات عدیده اقتصادی، بیکاری، مشکلات کاری، اداری و خانوادگی که فرد و جامعه را با «ناکامی» مواجه میکند و طبیعتاٌ در کاهش آستانه تحمل موثر بوده و خشم و عصبانیت را به دنبال خواهد داشت.
در چنین مختصات سیاسی - اجتماعی، عرصه عمومی جامعه به دلیل «عدم گفتوگو»ی نخبگان و فقدان فهم مشترک جهت حل مشکلات مردم و در نتیجه اِعمال سیاستهای ناکارآمد که منجر به «ناکامی عمومی» میشود، به عرصه «نزاع برای بقا» تبدیل شده است.
البته نباید فراموش کنیم ما به عنوان مردم هم آن قدر مهرورزی را در وجود خود خاک کردیم تا گرد خشونتورزی زندگیمان را غبارآلود کرده است.
ای کاش از صدر تا ذیل کمی مهربانتر باشیم.
سید محسن امامی فر
- 25
- 7
کاربر مهمان
۱۳۹۷/۴/۲۹ - ۲۰:۲۹
Permalink