فعالیت نهادهایی همچون «بنیاد ملی مد و لباس اسلامی ایرانی» و «کارگروه ساماندهی مد و لباس» این مبحث را در ذهن بهوجود میآورد که در سالهای اخیر «مد» چه جایگاهی برای ایرانی ها دارد؟شاید بتوان گفت تعدد و تنوع لباسها و البته تغییر خواستهها و شخصیت افراد در این سالها باعث شده فرد برای «خوشتیپ» بودن آنچه دلش میخواهد را برای پوشش انتخاب کند نه آنچه «مد» تعیین میکند.
هر از گاهی یکی از دستاندرکاران حوزه پوشاک و مد در ایران اظهاراتی از این دست دارد که «تولید پوشاک نامتعارف اقدامی مغایر با فرهنگ اصیل ایرانی – اسلامی» است، موضوعی که این پرسش را مطرح میکند که ایرانیها چقدر در انتخاب لباس و پوشش خود به این موضوع توجه میکنند؟ آنطور که در تعریف شورای راهبردی تولید و فروش بنیاد ملی مد و لباس اسلامی ایرانی آمده هدف از راه اندازی این شورا، ایجاد گروههای فکری و برنامهریزی استفاده از تمامی ظرفیتهای موجود و مرتبط مد و لباس کشور بوده تا به شکل تخصصی همه امور دستهبندی و در قالبهای قانونی دنبال شوند. برندسازی و تعیین شاخصها از جمله نکاتی است که در این شورا انجام میشود تا اتحادیه صنف تولیدکنندگان و فروشندگان پوشاک کشور در همین راستا فعالیت کنند.
از دیگر مواردی که این بنیاد به دنبال تحقق آن است، کمک به افزایش قدرت انتخاب مردم و تکثیربخشی به حوزه مد و لباس با استفاده از مولفههای صنعتی است.
از سوی دیگر، وزارت فرهنگ نیز در معاونت هنری خود کارگروهی را تشکیل داده تا در جهتدهی به مد و لباس مردم نقشآفرینی کند. برگزاری جشنوارههای دانشجویی و ایجاد تعاملاتی با رسانهها برای تاثیر در این مسیر از جمله اقدامهایی است که بهنظر میرسد مسئولان با تخصیص هزینه و بودجه خواهان سمت و سو دادن به انتخاب لباسهای ایرانیها هستند اما پس از گذشت چند سال از فعالیت آنها، تاکنون چقدر توانستهاند در نگاه مردم در انتخاب پوشاکشان تاثیرگذار باشند؟
در گفتوگو با مردم میتوان تا حدودی به این پرسشها پاسخ داد؛ اینکه در حال حاضر «مد» چه تعریفی از نظر آنها دارد؟ چقدر به مطابق «مد» راه رفتن اهمیت میدهند و دنبالهروی آن هستند؟
برایم آخرین فاکتور «مد» است
«مهتاب» ۲۰ساله است و در اینباره به «ابتکار» میگوید: «مدپوش نیستم به خاطر اینکه آن را دنبال نمیکنم و هر موقع هم به خرید لباس میروم اگر فروشنده یا دوستانم بگویند این مدل یا رنگ مد است برایم چندان خوشایند نیست و فکر میکنم چرا آنها با خودشان فکر میکنند که اگر بگویند فلان مدل مد است من آن را میخرم؟! در واقع آخرین فاکتور من برای خریدن یک لباس این است که مد باشد. بیشتر به این دقت میکنم که انتخاب لباس و پوشاکم قدیمی نشده نباشد مثلا دیگر کفش آلاستار نمیخرم.»
به عقیده این شهروند، «خوشتیپی با مد یکی نیست چراکه مد صرفا چیزی است که هر سال افراد با هم قرار میگذارند که فلان رنگ یا این سبک لباس خوب است که در این زمینه من ترجیح میدهم خوشتیپ بهنظر برسم تا اینکه مطابق مد لباس بپوشم. بنابراین آنچه را که میپسندم و به دلم بنشیند را میخرم.»
نمیخواهم شبیه اکثریت مردم باشم
«زهرا» با ۳۵سال سن هم همچون «مهتاب» علاقهمند به ظاهر خوب و زیباست تا تابع مد شدن. او به «ابتکار» میگوید: «میتوان تابع مد نبود اما خوش تیپ بود! با این توضیح که مد چیزی است که مدتی باب میشود و عدهای از آن پیروی میکنند. من اصلا پیرو مد نیستم و سادهپوشی را ترجیح میدهم. اهل مد روز نیستم چون دلم نمیخواهد شبیه اکثریت مردم لباس بپوشم.»
دغدغه طبق مد بودن ندارم
اما «سهیلا» دیگر شهروندی است که در پاسخ به «ابتکار» میگوید: «از نظر من خوشتیپ بودن با راحت بودن و خوشایند بودن تعریف میشود. مثلا ممکن است لباسی مد شود اما از نظر من لباس راحتی نباشد، کفش پاشنهدار باشد، زیاد پوشیده یا زیاد باز باشد یا حتی مطابق با معیارهای فکری من نباشد. تجربه ۲۶سال لباس پوشیدن به من نشان داده که همیشه یک مد یا پسزمینه در جامعه وجود دارد بهعنوان مثال شلوارهای گشاد پلیسه دهه ۷۰ که شلوار گشاد پوشیدن را برای آن دهه به مد تبدیل کرده بود اما حالا عمدتا شلوارهای گشاد حتی در مدهای شخصی هم جایگاه قابل اعتنایی ندارند.»
او در توضیح بیشتر میگوید: «طبق تعریف خودم مدپوش نیستم. وقتی خودم را با هم سن و سالانم در طبقات اقتصادی بالاتر و یا حتی با هم طبقههای اقتصادی خود که سن کمتری دارند، مقایسه میکنم، متوجه میشوم که دغدغه طبق مد و مهم بودن از دید دیگران و مدپوشان در من کمرنگتر از آنهاست. علت آن هم این است که بسیاری از مدها را نمیپسندم. ضرورتهای هزینهای به من اجازه نمیدهد که هر ماه مطابق مد لباس بپوشم. در واقع، اولویت مد پوشی ندارم با این حال اگر مورد جذابی ببینم، حتما به آن مراجعه میکنم.»
میخواهم مثل سلبریتیهای خارجی باشم
اما برخلاف این شهروندان «مریم»، طبق مد بودن را میپسندد. او به «ابتکار» میگوید: «مطابق مد راه رفتن را به اینکه چه چیزی بیشتر به من میآید، ترجیح میدهم.» او که ۱۹ساله است توضیح میدهد: «مد به نظره من یعنی شبیه سلبریتیهای خارجی لباس پوشیدن و از برندهای معروف استفاده کردن. به نظر خودم مدپوش هستم و این سبک زندگی را دوست دارم.»
نمایشگاههای خلوت مد و لباس
به نظر می رسد این روزها تعریف مد بر اساس تیپ غالب به انتخاب لباس های مدل روز برند های معروف تبدیل شده است .
البته این نوع مدگرایی را بیشترمی توان در طبقه برخوردار جامعه و به قولی لاکچری بازها و بچه پولدارها دید.
همه این اظهارات درحالی است که لباس عنصری فرهنگی است و بارها مسئولان درباره این صحبت کردهاند که باید پوشاک متعارف و اسلامی به مردم عرضه شود تا آنها را در انتخابهای خود بگنجانند اما با نگاهی به جامعه بهنظر میرسد چندان این رویکرد محقق نشده است. در اینجا دو نکته وجود دارد؛ اینکه تنوعطلبی و بازه انتخابی گسترده جلوی روی افراد در سالهای اخیر «مد» و مطابق آن عمل کردن را تحتالشعاع قرار داده و از سوی دیگر، جامعه دیگر چندان با آنچه فعالان این حوزه همسو نیستند تا آنچه را که آنها میخواهند انتخاب کنند.
در این میان، بهنظر میرسد مسئولان هم باید بپذیرند که راه مواجهه و تاثیرگذاری بر مردم راههای رفته در سالهای گذشته نیست. این نکته را هم باید اضافه کرد که اگر قرار بر انتخاب افراد هم باشد آنها چندان همسو با انتخاب مسئولان فعال در تولید و عرضه پوشاک ایرانی -اسلامی نیستند. نگاهی به بازدیدها از نمایشگاههای مد و لباس موئد این نکته است. بهعنوان مثال این روزها شلوارهایی به بازار آمده که روی آن بریدگیهایی وجود دارد که در یک پیادهروی کوتاه در یکی از خیابانهای شهر میتوان به وضوح دید که انتخاب جوانان بهویژه دهه هفتادیها این دست از لباسهاست. همه اینها نشان میدهد «مد» واژهای است که کارکرد خود را در حداقل چند سال اخیر از دست داده و مسئولان برای جلب نگاه مردم در انتخاب پوشاک اصیل ایرانی راههای تازهای را در پیش بگیرند.
سوسن نوری
- 15
- 5