در روزهای غمانگیز سال ٢٠٠٩، دنیس کلمنتس از خانهاش بسیار دور شده بود. او که اهل میزوری است، سرمای زمستان غرب میانه آمریکا را با جزیره کوچکی نزدیک مرز پورتوریکو عوض کرده بود یا حداقل اینطوری فکر میکرد.
قایق ماهیگیری ١٠ مترش قبل از رسیدن به جزیره مقصد در اقیانوس اطلس شمالی گیر افتاده بود. وزش بادهای شدید با سرعتی بین ٦٣ تا ٨٧ کیلومتر بر ساعت به مدت چهار روز پشتسرهم بر قایق و کاپیتان فشار بسیاری آورده بود. نزدیک بود هر دو غرق شوند.
باد و امواج تند در حرکتی سریع باعث واژگونی قایق شدند و در نتیجه آن کلمنتس به درون آب یخزده پرتاب شد. قایق دوباره به حالت اولیهاش برگشت، هوا در بادبانش پیچید و از کلمنتس دور شد.
هوا تاریک شده بود. او در فاصله ٤٠٢کیلومتری از ساحل قرار داشت. امیدش بهسرعت داشت از بین میرفت. کلمنتس مطمئن بود که زنده نخواهد ماند.
اما تصمیمی که چهار سال پیش گرفته بود، نجاتش داد. کلمنتس وسیلهای به نام EPURIB خریده بود که مخفف هشداردهنده رادیویی نشاندهنده موقعیت است و آن را به قایقش متصل کرده بود. وقتی قایق از آب پر شده بود، بیکنهای هشداردهنده با پر شدن قایق از آب سیستمهای هشدار دهنده سیگنالهایی به سازمان ملی اقیانوسی و جوی یا NOAA فرستادند. این ماهوارهها که مجهز به هشداردهندههای ناسا هستند، سیگنال اضطراری را به ساختمان کنترل زمینی NOAA فرستادند. در آنجا برنامه ردیابی امدادونجات یا SARSAT موقعیت سیگنال اضطراری را به کمک ماهواره مشخص کرد و اطلاعات مربوطه را در اختیار گارد ساحلی آمریکا قرار داد.
درحالیکه کلمنتس فکر میکرد آخرین لحظات عمرش به سر رسیده، تیم نجات در راه بودند. یو.اس.اس دوایت در. آیزنهاور تنها کشتی بود که در نزدیکترین فاصله (١٦١ کیلومتری) از کلمنتس قرار داشت و امدادگران را به سرعت به همراه بالگردی اعزام کرد. بعد از پیدا کردن کلمنتس، یکی از دریانوردان نیروی دریایی توانست او را در عرض ٤ دقیقه نجات دهد.
این تکنولوژی که امکان نجات کلمنتس را فراهم کرده بود بر ماهوارههای موجود در مدار نزدیک زمین تکیه کرده بود که میتوانست سیگنال را به قایق برگرداند. با این حال، این تکنولوژی میتواند نتایج مشهودی که همان نجات قربانی است، داشته باشد. اما هنوز جا برای پیشرفت وجود دارد. تکنولوژی پیشرفته امدادونجات مختصات کلی محل حادثه و محاسبات وقتگیر آن را با اطلاعات دقیق و فوری جایگزین کرده است. این تکنولوژی روی زمین، هوا و دریا، مناطق شهری و دورافتاده، هنگام وقوع زلزله و سونامی جواب میدهد.
خارجکردن «جستوجو» از معادله
برنامه SARSAT که به دست ناسا توسعه یافته و باعث نجات جان کلمنتس در سال ٢٠٠٩ شده، جان ١٩٤ نفر دیگر را هم در همان سال نجات داده و همچنان برنامه موثری است. در سال ٢٠١٢ در آمریکا توانستند جان ٢٦٣ نفر را به کمک این برنامه نجات دهند.
در سال ٢٠١٠، ناسا سیستم ماهوارهای هشداردهنده DASS را برای عملیات امدادونجات گسترش داد. DASS برخلاف SARSAT، از ماهوارههای آبوهوایی NOAA استفاده نمیکند. به جای آن، فرستنده سیگنال، هشداری به سامانه موقعیتیاب جهانی نیروی هوایی آمریکا یا GPS، فضاپیمایی که دور کرهزمین میچرخد، میفرستد. این روش باعث بهوجود آمدن دو نوع پیشرفت شده است: میتوان سیگنالهای هشداردهنده و مکانی را که از آن فرستاده شدهاند، سریعتر و دقیقتر شناسایی کرد.
مثلا تکنولوژی DASS دقیقا میتواند به جای چند ساعت یا حتی بیشتر از آن، سیگنال هشداردهنده را در عرض چند دقیقه شناسایی کند. طبق گفتههای ناسا، تکنولوژی امدادونجات DASS تا سال ٢٠١٥ راهاندازی میشود که به توده سوم ماهوارههای جیپیاس نیروی هوایی متصل است. انتظار میرود به کمک این تکنولوژی نهتنها سرعت نجات قایقهای گیرافتاده بالاتر برود، بلکه بتوان از آنها برای نجات هواپیماها و کوهنوردان گمشده هم استفاده کرد.
هر کسی ممکن است دسترسی به سیستمهای هشداردهنده مرتبط با ماهوارهها نداشته باشد، اما همچنان نیازمند عملیات امدادونجات باشد. بازماندگان گردباد، زلزله، طوفان یا سونامی چطور؟ بلایای طبیعی گاهی به سرعت اتفاق میافتند و در اثر آن باید صدها نفر (گاهی هزاران نفر) را نجات داد.
تجهیزات جستوجوی فنی قسمتی از انبار تیمهای امدادونجات است و معمولا شامل دستگاههای الکترونیکی شنیداری (برای شنیدن نشانههایی از زندگی)، دوربینهای کابلی فیبر نوری و جیپیاسهای مجهز به نقشه مناطق مختلف میشود.
علاوه بر آن، سگهای آموزشدیده میتوانند وارد فضاهای تنگ و نامتعادلی بشوند که انسان نمیتواند. این موضوع برای زمانی که بازماندگان زیر آوار ماندهاند، بسیار مهم است. انسان بهطور مداوم از خود ذرات میکروسکوپی دفع میکند. این ذرات همانند اثرانگشتی عمل میکنند که باد، بوی آن را با خود حمل میکند. به همین ترتیب، سگهای نجات (آنست) لازم نیست به دنبال بوی تازه روی زمین بگردند. به آن «بوکشیدن هوایی» میگویند. این تکنیک جستوجو موثر را میتوان برای پیدا کردن کوهنوردان گمشده، بازماندگان حوادث مربوط به قطار و هواپیما و اسکیبازانی که در بهمن گیر کردهاند، استفاده کرد.
برای بخشهای جغرافیایی بهخصوص برای عملیات جستوجو از سگهای آنست و مربیان آنها استفاده میشود. اگر آن سگ بوی انسان را تشخیص دهد، با پارس خود به مربی خبر میدهد.
سگهای آنست میتوانند کار را انجام دهند، اما ممکن است رقیب کوچکی هم داشته باشند.
آینده تکنولوژی امدادونجات
دفعه بعدی که با لانه مورچهها مواجه شدید، آن را له نکنید. آن لانه میتواند کلید اصلی عملیات امدادونجات در آیندهای نزدیک باشد. امدادگران تحقیقاتی روی مورچههای آتشین و توانایی آنها در حفاری سریع در هر گونه مصالحی -از خاک گرفته تا خرمهرههای شیشهای- انجام دادهاند. جنس مواد هرچه باشد، در شیوه حفاری مورچهها تغییری ایجاد نمیشود. آنها تونلهایی با قطری به اندازه طول بدنشان میسازند؛ این اندازه ایدهآل اجازه رفتوآمد دوطرفه را میدهد و دیوارههای تونل در فاصله مناسبی از یکدیگر قرار میگیرند. این تونلها و سازندگان آنها از عوامل اصلی موثر در ساخت رباتهای امدادونجات هستند.
درحال حاضر، رباتهای امدادونجات مانند تانکهای مینیاتور ساخته میشوند؛ جعبهای و انعطافناپذیر. رباتها زمانی که در خط صاف روی سطح زمین حرکت میکنند، بیشترین راندمان را خواهند داشت. اما آیا دانشمندان میتوانند از مورچههای آتشین الهام بگیرند و راهی پیدا کنند تا رباتهای فرز وارد حفرههای زیرزمینی شوند؟ یا بتوانند آنها را در تونلهای به وجود آمده بر اثر فرودآمدن آوار هدایت کنند؟ محققان با الهامگیری از مار و کرمابریشم تقریبا از عهده این کار برآمدهاند.
آزمایش ربات مارشکل که میتواند در میان سازههای فروریخته حرکت کند و ربات کرمابریشم که میتواند در تونلهای به وجود آمده، بجنبند، در آزمایشگاهها بسیار مثبت بوده است. اما نه در زندگی واقعی. هنگام ریزش ساختمانی در کلن آلمان از هر دو ربات استفاده شد که تلاش آنها ناموفق بود. آنها یا بسیار بزرگ بودند و در زیر آوار جا نمیشدند یا نمیتوانستند از فواصل معینی جلوتر بروند. این رباتها نیاز مکانیسم پیچیدهای برای حرکت داشتند که باعث شکستهشدن قسمتهای دیگری از آنها شد. علاوه بر آن، ساخت و بکارگیری این رباتها بسیار پرهزینه است. محققان باید راهی پیدا کنند تا با تخلیه انرژی بالای آنها در محیطهای دورافتاده مبارزه کنند.
- 16
- 4