اولین روزهای بعد از زلزله کرمانشاه روزهای سختی بود. در سرپل ذهاب و مناطق زلزله زده همه چیز بههم ریخته بود و هیچ چیز سر جای خودش نبود؛ در روزهایی که آدمها از ترس زلزله خانههایشان را ترک کرده بودند و کار و زندگی دیگر مثل سابق جریان نداشت، به عنوان خبرنگار اعزامی روزنامه شهروند به کرمانشاه و بین زلزلهزدهها رفتم. از موضوعاتی که در آن روزهای سخت بعد از بحران، توجهام را جلب کرد چادری در خیابان اصلی سر پل ذهاب بود که با بقیه چادرها فرق داشت؛ چادری کوچک که روی آن نوشته شده بود «آرایشگاه زنانه».
در آن چادر با زهرا محمودی آرایشگر جوانی آشنا شدم که در روزهای سخت بعد از زلزله برای روحیه دادن و کارآفرینی برای زنهای زلزله زده آرایشگاه باز کرده بود. فارغ از تمام صحبتهای چند روز اخیر تحتالشعاع کلیپی که از او و خانواده اش منتشر شد به هیچ عنوان نمیتوان کار خلاقانه و تاثیرگذار او بعد از زلزله را نادیده گرفت! کاری که هنوز هم مورد تقدیر و ستایش قرار میگیرد. با همه اینها اما خوب میدانیم رفتار اجتماعی صادقانه، نتیجه بهتری خواهد داشت رفتاری که حداقل باید از رسانهها به مردم عادی جامعه تزریق شود.
منظورم دقیقا همان کلیپی است که نشان میدهد چند نفر با دوربین و ضبط و صدا به شکلی وارد خانهاش میشوند طوری که حتی در فیلمهای پلیسی هم مجرمان فراری را اینگونه دستگیر نمیکنند! بازجویی از آرایشگری که به هر حال بخشی از زندگیش را صرف کاری خلاقانه و امید بخش در زمان زلزله کرده بود. در ادامه هم او ر ا جلوی دوربینی قرار دادند که چند دقیقه بعد محتوایش در فضای مجازی پخش شد؛ همان ملغمهای که وجهه رسانه ای را به چالش کشید. هر چند که او در مصاحبههایی که با روزنامه ما و برنامه تلویزیونی حالا خورشید داشت رفتار صادقانهای از خود نشان نداد اما به هر حال همه ما در آسیب رساندن به اعتماد عمومی مقصر هستیم. گفت و گویی که در ادامه میخوانید مکالمه تلفنی من با زهرا محمودی است بعد از همه شایعات و حواشی دیروز.
خانم محمودی؛ در چند روز اخیر فیلمی از شما و خانواده تان در فضای مجازی منتشر شد که شما در خانه هستید و آرایشگاهتان هم سالم است و اینطور میگویند که شما در چادر نیستید. می خواستم صحت این ماجرا را از خودتان بپرسم.
بله دو روز پیش هم از طرف بنیاد مسکن به خانه ما آمدند اما ما به آن ها هم گفتیم که همسرم این خانه را به طور شریکی با برادرش ساخته است. ما قبل از زلزله با برادر شوهرم دعوای خانوادگی داشتیم و قصد داشتیم این خانه را بفروشیم. یک طبقه آن به اسم برادر شوهرم است و طبقه دیگر به نام ما است. یک طبقه این خانه مستاجر ساکن است و طبقه دیگر وقتی که زلزله آمد تخریب نوع یک شد. خانه ما در مسکن مهر خراب شد و بعد از زلزله هم آمدیم این خانه را بازسازی کردیم. اینها آمدند شماره ملی ما را زدند و مشخص شده که این خانه به اسم ما است و بعد به ما گفتند چرا وقتی شما خانه دارید در برنامه گفتید بنیاد مسکن به ما کمکی نکرده است. فقط همین.
با این حال شما گفتید ما در چادر هستیم و جایی نداریم.
ما همین الان هم شب ها می رویم و در چادر میخوابیم. چون هنوز هم در این منطقه زلزله میآید و خانه ما طبقه دوم است و به همین دلیل بچههایم میترسند. شاید ١٠ روز دیگر کار تعمیر خانه تمام شود. من همان موقع هم به آنها گفتم که کار خانهمان تمام شده. خدا شاهد است پیش امام جمعه رفتم. پیش فرماندار و شهردار رفتم هیچکسی به من کانکس نداده است. به من گوش ندادند. اینها از این موضوع ناراحت هستند که چرا به بنیاد مسکن توهین کردید. من در حرفهایم به بنیاد مسکن توهین کردم؟!
ببینید، در این مدت کسانی در مسئولیت های مختلف بوده اند که بعد از زلزله، به اشکال مختلف سعی در کمک رسانی داشته اند. خب این موضوع الان باعث شده کمک های این عده زیر سوال برود.
من از مردم فیلم میگیرم برای شما میفرستم ببینید چه کسی از وضعیت اش رضایت دارد.
من متوجه صحبت های شما هستم اما مطالبی که در روزنامه ما و برنامه تلویزیونی آقای رشیدپور عنوان کردید، ماجرا را به سمت و سوی دیگری کشاند. باعث شد همان کسانی که نارضایتی دارند هم آسیب ببینند. چون حالا دیگر اگر کسی بحق هم نارضایتی یا انتقادی داشته باشد، برای ما و برنامههایی نظیر «حالا خورشید» سخت است که به این موضوعات بپردازد. شما وقتی خانه دارید، باید به ما می گفتید یا در برنامه ایشان عنوان می کردید چون صداقت در این مواقع هم به نفع شماست، هم به نفع ما و هم تمام مسئولان تا بدانند کجا نیاز بیشتری به کمک دارد.
باور کنید امروز آمدند و خانه من را نگاه کردند. خانه من خرابی نوع یک دارد و تعمیرش نکردم.
آرایشگاه شما الآن کجاست؟
من زیر خانهام آرایشگاه دارم. اما خراب است و نمیتوان در آن رفت.
خانم محمودی من زمانی که با شما گفت و گو گرفتم خودم آمدم آنجا و از نزدیک دیدم که در چادر هستید و آنجا آرایشگاه دارید. آن زمان گذشت و تمام شد. چند روز پیش که از برنامه آقای رشیدپور تماس گرفتند هم من دوباره با شما تماس گرفتم و گفتم شما هنوز در چادر هستید و شما گفتید بله. به هر حال نباید چنین چیزی اتفاق میافتاد...
به خدا همه چیز من درست نشده و آرایشگاه من خراب شده است. این آقا صرفا به این خاطر که میگویند به بنیاد مسکن توهین کردم ناراحت شدهاند البته من این کار را نکردم.
بسیاری از مردم در کرمانشاه زندگی می کنند که وضعیت بسیار بدتری از شما دارند به هر حال شما جایی را دارید که فیلماش هم منتشر شده است. این یعنی به هر حال شما سقفی دارید که زیر آن زندگی میکنید.
من الآن هم در چادر آرایشگری میکنم. به جان فرزندانم بیایید از همشهریهایم بپرسید ما تا همان باران شدیدی که در سرپل ذهاب بارید در چادر زندگی می کردیم. حتی آرایشگاهم همان جا بود و کار مشتریانم را در همان جا راه میانداختم.
در ویدیویی که منتشر شد آرایشگاه شما خراب نشده بود. ما و تعدادی از خیران هم بر اساس حرف های شما که هنوز در چادر هستید و به شما رسیدگی نشده به دنبال کار شما بودیم.
من هم می خواهم از همین آقایی که دیروز آمد شکایت کنم! هیچکس به ما کانکس نداد و ما مجبور شدیم خودمان خانه مان را بازسازی کنیم.
کاش همین حرف ها را دقیقا در مصاحبهتان میگفتید. اتفاقا آقای رشید پور در برنامه حالا خورشید بارها با تعجب و تعلل از شما پرسید که هنوز در چادر هستید؟! و شما گفتید بله! به هر حال من امیدوارم که این موضوع باعث نشود که عده ای احساس کنند تمام کسانی که انتقاد میکنند، آسیب ندیده اند. متأسفانه مصاحبه شما چنین بازتاب هایی هم پیدا کرد که برای ما و رسانههای دیگر جالب نبود...
اینجا آنقدر زلزله زیاد است من اصلا نمی توانم بروم در آرایشگاهم کار کنم. تا همین چند روز پیش و قبل از اینکه به تهران بیایم به خاطر اینکه فکر کردم چند روزی نیستیم چادر آرایشگاهم را به خاطر بارندگی جمع کردم. کسی هم تا به حال نیامده به ما بگوید کانکس دارید یا ندارید؟!
به ناز مقدسی
- 12
- 5