قبل از عید و در روزهای سرد زمستانی وقتی گزارشی در ارتباط با مسجد حاجحسن صنیعالدیوان، در مورد اینکه به کارتنخوابها در شبهای سرد جا و غذا میداد، نوشتم و با روحانی آن مسجد گفتوگو کردم سوالی داشتم مبنی بر اینکه چرا سایر مساجد چنین کاری را انجام نمیدهند. پاسخ ایشان اینگونه بود که به دلایل امنیتی و انتظامی معمولا مساجد در ساعاتی از شب تا صبح بسته میمانند.
برخی از توجیهات در این رابطه مورد قبول بود اما اینها برای من و نمونهای که گزارش آن را نوشتم، قبولش سخت بود؛ چون در مسجدی بودم و گزارشی را مینوشتم که علیرغم تمام تهدیدهای امنیتی چندین شب به بیپناهان جا داده بود و مشکلی هم ایجاد نشده بود.
گزارش امروز اما در زمینه تعطیلیهای شبانه و بحث امنیتی است. شاید کمتر کسی را بتوان یافت که شبگردی در خیابان و گشتوگذار در ساعات بامدادی را تجربه نکرده باشد. روال طبیعی آن، این است که در ساعات پایانی شب و با تعطیلی مغازهها، ادارهها و شرکتها همه به منازل خود میروند؛ یعنی از یک ساعتی به بعد هم به استراحت میپردازند اما این موضوع مربوط به همه نمیشود.
خیلیها، مثل بسیاری از افرادی که من میشناسم و از دوستانم هستند، شب را بهترین زمان برای گشت و گذار و پیادهروی و گذران فراغت میدانند و به همین خاطر بخش بزرگی از خاطراتشان در همین اوقات میگذرد. البته موضوع یعنی گشتوگذار در شهر در ساعات پایانی شب و حتی تا ساعات ابتدایی صبح روز بعد با مشکلاتی روبهرو است که این کار را سخت میکند و در بسیاری از مواقع، افراد از آن منصرف میشوند. یکی از این مصائب دستور مراجع قضایی و انتظامی مبنی بر تعطیلی اصناف و به طور مشخص مغازهداران بعد از ساعت ۱۲ شب است. اتفاقی که جز ایامی خاص که مشمول استثنائاتی میشود- مثل ماه مبارک رمضان که یک ساعت به این زمان اضافه میشود- باقی روزهای سال شهر از ساعت ۱۲ شب به بعد به حالت خفقان و مردگی درمیآید.
چند شب پیش، قبل از ماه رمضان وقتی از آخرین سانس پخش فیلم یکی از سینماهای تهران خارج شدیم و به خیابان کناری سینما رفتیم تا سوار ماشینمان شویم (به خاطر پر بودن پارکینگ مجبور شدیم ماشین را در خیابان پارک کنیم) با صحنهای مواجه شدیم که حداقل ۴۰ دقیقه بازگشت ما به منزل را به تاخیر انداخت. چند معتاد در حال استعمال مواد مخدر در پیادهرو و دقیقا جلوی یک مغازه خواروبارفروشی بودند. این اتفاق دقیقا زمانی بود که بعد از تعطیلی سینما خیابان شلوغ شده بود و خیلیها از جمله ما دوست نداشتیم به خانه برویم و قصد خرید خوراکی و کمی شبگردی داشتیم اما این اتفاق و صبر ما و چند نفر دیگر برای ترک آن گعده معتادان از پیادهرو برنامهمان را به هم ریخت.
دفعه بعد که به سینما رفتیم، ساعت نزدیکتری به ساعات ابتدایی شب را انتخاب کردیم و خیابانها هنوز شلوغ بود. به همان مغازه خواروبارفروشی رفتم که دفعه پیش جلوی آن معتادان سیگار میکشیدند. پرسیدم از چنین اتفاقی خبر دارید، میدانست اما به آن وسعت فکرش را نمیکرد. میگفت یک بار که چیزی را در مغازهام جا گذاشته بودم و برگشتم تا آن را بردارم کمی جلوتر از مغازه دو نفر را دیدم که دارند شیشه میکشند اما اینکه جلوی مغازه من جمعیتی این کار را بکنند، نه تا به حال ندیدهام چون من تا ۱۲ بیشتر اینجا نیستم و از این ساعت به بعد اگر باز باشیم جریمه میشویم.
پرسیدم مشکلی با باز بودن مغازه در ساعات بعد از ۱۲ شب دارید؟ ادامه داد که نه چه مشکلی؟ مغازه من جای خوبی است شکر خدا، اینکه بتوانم بیشتر در مغازهام بمانم برایم خوشایند است. از چند جهت؛ یکی اینکه اجاره مغازهام بالاست و با بیشتر بودن در مغازه درآمد بیشتری کسب میکنم و این خیلی خوب است. همین ماه رمضان که ساعت کار را بیشتر میکنند خیلی به نفع ماست. دوم اینکه من الان دو تا شاگرد دارم. قبلا هم برادرم اینجا با من کار میکرد ولی از پیشم رفت، چون درآمدم کم بود و مثل این شاگردها به حقوق حداقلی قانع نبود و زن و بچه داشت. اگر میتوانستیم تا صبح کار کنیم مغازه را دو شیفته میکردیم و او هم پیش من میماند و درآمدش بیشتر میشد.
صحبتهایم با این فروشنده تمام شد. راست میگفت یک جاهایی کشش فروش و مشتری دارد، مثل همین جا کنار همین سینما و مثل خیلی از خیابانهایی که منطقه مسکونی است و اداری نیست تا بعد از یک ساعتی همه محل را ترک کنند و خالی شود. این فروشنده یکجایی از صحبتهایش میگفت وقتی ما نیستیم و خیابان خلوت و تاریک است وضعیت اصلا بهتر نیست. درست است که خطر ما را تهدید میکند اما اگر شبها کاسبی کنیم هم برای ما بهتر است و هم مردم. از طرفی هم در برخی مناطق مردم شبها بیرون میآیند و شبگردی میکنند. بنابراین بودن ما هم خدمت به آنهاست و هم از تجمع معتادان جلوگیری میکند. سوای این اظهارات که به قول معروف کوچهبازاری و میدانی بود باید گفت این تعطیلی تنها به دلیل تامین امنیت، خود باعث ایجاد پدیدههای جانبی میشود، پدیدههایی که آنها هم دارای تبعات ثانویه هستند و به قول یکی از همکاران ما میشود مصداق ترمیم ابرو و کورکردن چشم.
«شب مردگی» یکی از آسیبهایی است که در چنین شرایطی بروز میکند. مناطق ۶، ۷، ۱۱ و ۱۲، مناطق مرکزی شهر تهران هستند که به دلیل رشد بیرویه ادارهنشینی و نداشتن مناطق مسکونینشین و خالی شدن جریان زندگی از یک ساعتی به بعد، روزهای بینهایت شلوغ و شبهای بینهایت خلوت دارند. نتیجه چنین شرایطی در کنار تعطیلی مراکز خرید و مراکز تفریحی، آسیبهای مختلف از جمله ناامنی و ... است.
محمد سالاری، رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر تهران در همین رابطه گفته است: «شب مردگی عامل بروز آسیبهای مختلف اجتماعی است.»
تامین نیاز جمعیت میلیونی، حلقه فراموششده این ماجرا
علیرغم افزایش جمعیت بسیاری از شهرهای کشور و تعمیم سبک زندگی کلانشهرها به بسیاری از مراکز جمعیتی، اما کمتر شهرهایی در دنیا وجود دارند که جمعیت میلیونی داشته باشند. این جمعیت میلیونی شهری که در تهران آن را مشاهده میکنیم مضاف بر تمامی احتیاجاتی که با خود میآورد نیازمند تامین احتیاجات در تمامی ساعات روز برای شهروندان است. با توجه به ریتم گزارش، شما شبی را تصور کنید که با خانوادهتان خسته از گذران یک میهمانی یا در راه بازگشت از یک مسافت طولانی در حال برگشتن به خانه هستید و در راه نیاز به خرید خوراکی یا وسیلهای دارید. لابهلای تمام کرکرههای به پایین کشیده شده توجهتان به یک کرکره نیمه باز جلب میشود. قصد ورود به آن را دارید که ناگهان فروشنده از پاسخگویی امتناع میکند و علیرغم میل باطنیاش دستور اماکن برای تعطیلی را علت جواب منفیاش میداند. حالا شمایید و پایتخت و رفع نیازی که به منزل یا به روز بعد موکول شده است.
پاک کردن صورت مساله
در بسیاری از کشورهای دنیا که زندگی شبانه(night life) را تجربه میکنند مثل کشور ما تامین امنیتشان با نیروی انتظامی است. یعنی اگر قرار باشد اصناف هم مثل مردم و پابهپای آنها زندگی شبانه را تجربه و احتیاجات آنها را رفع کنند نیروی انتظامی باید امنیتشان را تامین کند اما در اقدامی تاملبرانگیز از سال ۸۹ فعالیت اصناف از ساعت ۱۲ شب به بعد ممنوع اعلام شده است.
این موضوع میتواند مصداق پاک کردن صورت مساله باشد در حالی که در وضعیت اقتصادی و روانیای که در حال حاضر بر جامعه حاکم است، فعالیت شغلی بیشتر و طولانیتر در برخی مشاغل میتواند از یک طرف سبب افزایش درآمد شود و از طرفی دیگر و در حالی که بسیاری از خانوادهها و سرپرستان خانوارها تمام طول روز را در حالا انجام فعالیت اقتصادی و کار هستند، زندگی شبانه و گذران ساعاتی از شب در خیابانهای زنده و فعال میتواند اثر مثبتی بر زندگی آنها بگذارد و کمی از فشارهای گوناگون روانی بر آنها بکاهد. حال باید دید چنین موضوعی در تهران امروز و بسیاری دیگر از کلانشهرها با افزایش روزافزون احتیاجات و نیازها چه آیندهای را ترسیم میکند و تا کجا ادامه خواهد یافت. آیا همچنان برای تهیه یک بطری آب در ساعات پس از ۱۲ شب باید تهران را زیر پا گذاشت یا سراسیمه به خانه رسید یا منتظر صبح روز بعد بود.
ابوالقاسم رحمانی روزنامهنگار
- 9
- 6