بحران؛ وضعيتي كه نيازمند فعاليتها و تدابير بيشتر مسئولان است تا بتوانند از ميان دردسرهايي كه در اين بازهزماني براي مردم به وجود ميآيد، راهكاري بيابند و گره از كار بگشايند. آمادگي در برابر بحران تنها منتهي به حين اين وضعيت نيست و مسئولان بايد پيش، حين و پس از بحران آمادگي لازم را داشته باشند. آيا در ايران وضعيت اين چنين است؟! آيا مسئولان برنامهاي براي دوران بحراني در كشور دارند؟! آيا آنها ميتوانند براي رسيدن به يك طرح مشخص و مدون به گونهاي اقدام كنند كه فقط منافع خود را در پي نداشته باشد؟!
سياستهاي دولت و به ويژه سازمان مديريت بحران كشور تا چه حد توانسته در روزهاي بحراني به كمك مردم كشورمان بيايد؟! مردم همواره اين سوالات را در ذهن دارند و به دنبال پاسخي براي آن ميگردند كه چرا حسنروحاني فردي را به رياست اين سازمان انتخاب كردهاست كه براي اين جايگاه صلاحيت، برنامه و ويژگيهاي لازم را ندارد. وقوع سيلابهاي اخير در شهرهاي شمالي ايران و خسارتهاي فراوان به مردم سبب شد موج جديدي از انتقادات عليه اين سازمان و مديريت آن به وجود بيايد. فردي كه هيچ گاه پاسخگويي لازم را نداشته، ولي همچنان در جايگاه خود ماندگار است.
قصه بحراني يك مدير
اسماعيل نجار، اين زاده سمنان سالهاست كه در بخشهاي مختلف دولتي به صورت پراكنده فعاليت ميكند ولي مدتي است كه با انتصاب از سوي مسئولان دولت روحاني در سازمان مديريت بحران فعاليت دارد و همگان به اين فرد و عملكرد او انتقاد دارند، ولي هيچكس توجهي ندارد. سال ۹۵ و بعد از بحرانهايي كه در كشور به وجود آمده بود، روزنامه« قانون» در گزارشي نوشت كه كولاك در شمال، سيل در جنوب، ريزگرد در غرب و خشكسالي در شرق ايران، اين روزها زندگي همميهنان ما را دچار مشكل كردهاست اما برخي در پايتخت در دفاتر خود نشستهاند و تنها نظارهگر اين بحرانها هستند. از رنجنامه مردم سرزمينما اين روزها اخبار فراواني شنيدهايم و آن موضوعي كه بيشتر افكارعمومي را درگير خود كرده، «صم بکم»بودن برخي مسئولان است كه ميليونها تومان حقوقميگيرند تا نگذارند اين بحرانها، زندگي مردم را تحت تاثير قرار دهد، ولي انگار نه انگار كه اين معضلات بر ملت فشار ميآورد.متولي اصلي ايستادن مقابل اين بحرانها، سازمان مديريت بحران است. سازماني كه قرار است۱۵۰ هزار میلیارد ریال اعتبار، معادل پنج درصد از بودجه کشور را سالانه به خود اختصاص دهد.
رييساين سازمان، نيروي احمدينژاد و از دوستداران اوست كه مدتها در دولتهاي آن مرد، مشغول فعاليت بود.او يك سال بعد از روي كار آمدن دولت دهم، در نشست جلسه ستاد بحران استان كرمان كه در تاريخ ۲ دی ۸۹ برگزار شد، گفت:« مردم منطقه زلزله زده (شهر ریگان)، از ایمان و اعتقاد بسیار بالایی برخوردار بودند. براي مثال در بازرسیهای ما، یک منزلی مشاهده شد که سه دیوار آن در اثر زلزله فرو ریخته، بهجز یک دیوار که عکس دکتر احمدینژاد بر آن نصب شده بود. خود مردم با اعتقاد راسخ و محکم خود اذعان داشتند که رییسجمهور محبوب و دلسوز ما خدمات فراوانی برای مردم به ویژه روستاییان انجام داده و می دهد و اعتقاد آنها بر این بود که لطف و نظر خداوند بوده که این دیوار فرو نریخته است».چند سالي گذشت و ورق برگشت و آنهايي كه تصور ميكردند كشور تا قيامت در دستان تفكر احمدينژاديسم باقي خواهد ماند، تيرشان به سنگ خورد. در اين بازه، بسياري از شخصيتهاي سياسي كه در تصميمگيريهاي نامناسب دوران احمدينژاد نقش داشتند، از ميدان كنارگذاشته شدند ولي اسماعيل نجار از گزينههايي بود كه جايگاهي بهتر به دست آورد و در قامت رييسستاد مديريت بحران كشور مشغول به كار شد.
البته او سعي داشت تا خود را به عنوان كانديداي رياست سازمان هلالاحمر به ميدان رقابت معرفي كند ولي با اعتراض رسانهها و نهادهاي اجتماعي از اين اقدام صرف نظر و ميدان را خالي كرد ولي از سفره اعتدال بینصيب نماند. نجار از همولايتيهاي حسن روحاني، زاده سرخه وبنا به برخی گفتهها از اقوام رييسجمهور ايران است.در اين سالها نيز هر زماني حادثهاي رخداد و رسيدگي مناسبي در اين زمينهصورت نگرفته است، پاسخ مناسبي ارائه نكرده و حتي با اظهارات متفاوت سعي كرده است تا خود را از اين قصور مبرا نشان دهد و از همه بدتر آنكه كسي نيز از وي پاسخي نخواست! هرچند كه نجار روابط با روحاني و دلدادگي براي احمدينژاد را رد ميكند ولي رويه مديريتي او و همچنين ماندگارياش، نمايان كننده رابطهاي است كه تحكيم آن دلايلي دارد و اين موضوع در آينده بيشك مشخص خواهد شد.
ژست مديريت
در اين بحران اخير كه زندگي مردم را در شمال كشور مختل كرد نيز رسانههاي كشور اعتراضاتي به مديريت ناكارآمد بحران داشتند. در همين راستا مهدي بابايي در ايسنا نوشت كه هنوز دو هفته از فرمان رییس سازمان مدیریت بحران کشور برای آمادگی در برابر حوادث فصل سرما نگذشته بود که بارش باران و جاری شدن سیلاب در ۶ استان کشور ثابت کرد که مدیریت بحران در کشور ما همچنان دستكم برای برخی مسئولان شبیه به یک شوخی است، چرا که بارشهای اخیر باران نیز باوجود آنکه از سوی هواشناسی پیشبینی شده و اخطارهای لازم در موردش صادر شده بود، باز هم غافلگیرشان کرد و بر اساس آخرین آمارها تاکنون دستکم ۹ نفر جان خود را از دست داده و میلیاردها تومان خسارت به تاسیسات زیربنایی، خانهها، راهها، شهرها و ... وارد شده است.
این در حالی است که اسماعیل نجار، رییس سازمان مدیریت بحران کشور در روزهای پایانی شهریور و در آستانه آغاز فصل سرما در نامهای به استانداران و روسای شورای هماهنگی مدیریت بحران کشور، آنان را ملزم به رعایت و انجام اصول ۱۵گانه در برابر بحران کرده بود. او در گفتوگو با ایسنا درباره این بخشنامه و اصول تاکیدشده در آن گفته بود: «با توجه به اینکه در آستانه فرا رسیدن فصل پاییز و زمستان هستیم و در این ایام نیز وقوع حوادث طبیعی فصلی ناشی از بارندگیهای باران، برف و کولاک در مناطق کوهستانی و همچنین تغییرات نابههنگام جوی افزایش مییابد، بنابراين از تمامی استانداران و روسای شورای هماهنگی مدیریت بحران کشور خواسته شد که در راستای ارتقاي آمادگی خود برای مقابله با هر نوع حادثه احتمالی، مواردی را رعایت کنند که نخستین مورد آن پاکسازی معابر و آبراهههای زیرگذر جادهها و خطوط ریلی است که باید در تمام استانها و شهرها انجام شده و گزارشی از آن ارائه شود». نجار با بیان اینکه باید تمهیدات لازم در مجموعه درونشهری بهویژه در مسیلها و رودخانههای داخل شهرها توسط شهرداریها انجام شده و نسبت به پاکسازی و لایروبی انهار و قنوات اقدام شود، گفته بود:«رصد و بازبینی دورهای پلهای کمارتفاع توسط دستگاههای اجرایی ذیربط که بيشتر به هنگام جاری شدن سیلاب سبب مسدود شدن مسیر رودخانه و انحراف آب و بروز خسارت جانی و مالی میشود نیز، جزو مواردی است که باید در دستور کار قرارگیرد.
همچنین ضرورت دارد تا اقدامات بازدارنده برای جلوگیری از ساختوسازها در حریم و بستر رودخانهها انجام شد و با متجاوزان به حریم و بستر رودخانهها برابر مقررات، برخورد قانونی لازم انجام شود». رییس سازمان مدیریت بحران کشور «پایش و پیشبینی بههنگام بارش و اعلام هشدارهای لازم از طریق رسانههای محلی» را، از جمله دیگر تدابیر مقابله با سیلاب اعلام کرده و تاکید کرده بود: «تخلیه حاشیهنشینان رودخانهها و سکونتگاههای پرخطر و تاکید بر جلوگیری از اسکان مردم در تفرجگاهها و مناطق گردشگری حریم رودخانهها و مسیلهای درونشهری و برونشهری در معرض خطر سیل در مواقع اضطراری با توجه به اخطاریههای سازمان هواشناسی و هشدار های این سازمان، باید با همکاری نیروی انتظامی و راهور، شهرداریها، سازمان میراث فرهنگی، گردشگری، صنایع دستی و مراجع قضایی انجام شود».
صدور این بخشنامه که با استناد به ماده ۹ قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور و تبصره يك ذیل آن ضروری است، اما گویا چندان از سوی مقامات استانی و مدیرانکل بحران، جدی گرفته نشده است که نتیجه آن، سیلاب روزهای اخیر در ۶ استان کشور بوده است. اين خبرگزاري در ادامه نوشته بود كه در این میان بحث جایگاه قانونی سازمان مدیریت بحران کشور هم مطرح است، سازمانی که قانون آزمایشی آن در سال ۸۵ اجرا شده و پس از چندین دوره تمدید، از سال ۹۳ تاکنون بدون قانون مصوب ادامه فعالیت میدهد و در عین حال از همین سالها نیز لایحه آن در مجلس شورای اسلامی در انتظار تصویب است. به نظر میرسد عدم توجه کافی مجلس به قانون جدید مدیریت بحران، سبب بیتوجهی دیگر دستگاهها به نقش، جایگاه و دستورات و اخطارهای این سازمان شده است، به گونهاي که در سالهای اخیر بسیاری از بخشنامهها و دستورات این سازمان باوجود ابلاغ بدون اثر مانده است.
بيتوجهي به بحران
مرتضی اکبرپور، معاون آمادگی و مقابله سازمان مدیریت بحران کشور درباره چرایی بیتفاوتی و عمل نکردن سازمانهای دیگر به دستورات و ابلاغیههای سازمان مدیریت بحران کشور، میگوید: «اینگونه نیست که سازمانها به دستورات مدیریت بحران بیتفاوت باشند اما زیرساختها برای اجرای این دستورات فراهم نیست و متاسفانه همین امر سبب میشود تا دستگاههای دیگر نتوانند دستورات مدیریت بحران را اجرا کنند». اکبرپور، درگیری سازمانها به امور «روزمره» را عاملی برای غفلت از انجام اقدامات مقابلهای و پیشگیرانه میداند و میافزاید:«متاسفانه سازمانهای ما آنقدر درگیر امور روزمره خود شدهاند که از اقدامات زیربنایی غفلت شده است. نمیشود ما در یک بیابان «لم یزرع» بایستیم و فرمان بدهیم «جنگل شو» و بعد این بیابان هم به جنگل تبدیل شود. برخی از سازمانهای ما نيز همين گونهاند و متاسفانه یا امکاناتش را ندارند، یا منابع مالی و اعتباری کافی در اختیارشان نیست و اگر هم هست، محدود است».
او در ادامه حرف اصلی را میزند و درباره اینکه چرا تاکنون نسبت به تامین این امکانات و منابع اقدامی نشده است، میگوید: «متاسفانه باور به بحران در میان بسیاری از مسئولان وجود ندارد و البته مردم نيز همینگونه هستند. جایگاه سازمان مدیریت بحران جایگاه خوبی است و در همین قانون فعلی این سازمان نیز جایگاه مدیریت بحران متناسب با الگوهای بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیاست. اما همان بحث باور به بحران مطرح است. دیدیم که در ماجرای زمینلرزهای که سال گذشته تهران را تحت تاثیر قرار داد، مردم چه رفتاری از خود بروز دادند. اینها به ما نشان داد که متاسفانه مردم هم نمیدانند در زمان بروز حوادث مختلف اعم از سیل و زلزله و ... چه کاری انجام دهند». بر اساس قانون، ریاست جلسات شورای عالی مدیریت بحران بر عهده رییس جمهوری است. این قانون از سال ۸۵ یعنی یکسال پس از رسیدن محمود احمدینژاد به ریاست دولت، اجرایی شد اما تاکنون نه احمدینژاد و نه روحانی در جلسات شورای عالی مدیریت بحران حضور نیافتهاند. اکبرپور در اینباره میگوید: «درست است که روسای جمهور در این جلسات حاضر نشدهاند اما طبق قانون وزیر کشور، قائممقام رییس جمهوری در شورای عالی مدیریت بحران است و تاکنون جلسات زیادی به ریاست وزیر کشور تشکیل شده است. علاوه بر آن در سالهای اخیر در چندین جلسه جهانگیری، معاون اول رییس جمهور به عنوان نماینده ویژه رییس جمهور در این جلسات حاضر شده که این نشان دهنده توجه ویژه به مدیریت بحران است».
فكر مردم باشيد
بحرانهايي كه در كشور واقع ميشود، مشكلات بسياري براي مردم به وجود ميآورد و بيتوجهي به اين موضوع نشان دهنده بياهميت بودن مسائل مربوط به مردم در ميان مسئولاني كه خود با راي ملت به جايگاهي ميرسند. در اين بين بايد توجه داشت كه سازمانهايي مانند مديريت بحران در روزگاري كه مردم با معضل وگرفتاري دست وپنجه نرم ميكنند با آنها روبهرو ميشود و بايد به بهترين شكل ممكن به آنها خدمت رساني كنند، ولي متاسفانه در برخي اوقات ما شاهد آنهستيم كه حتي مسئولان مربوط در مناطق بحران زده نيز براي دلگرمي مردم حاضر نميشوند چه برسد كه تدبيري براي آن بينديشند. مسئولان ما بايد بدانند كه مردم ولينعمتان آنها هستند و بايد براي بهتر زيستن در جامعه تلاشهاي گستردهاي انجام شود نه اينكه تلاشها را به سخنرانيها پشت تريبون خلاصه كرده و تنها به ژستهايي بسنده كنند كه به درد دنيا و آخرت ملت نميخورد.
با جيب خالي، بحران مديريت نميشود
رمضانعلی سبحانی فر/ عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس
مدیریت بحران در کشور ما به درستی تعریف شده و وظایف مشخصی برای این سازمان تعيين شده است. حتی مسئولیت افراد نیز در سازمان بحران مشخص است اما اختیاراتی که به افراد این سازمان داده شده متناسب با مسئولیتها نیست. این در حالی است که باید مسئولیت افراد در این ستاد متناسب با اختیاراتی باشد که به فرد واگذار میشود. از سوی دیگر باید گفت که ستاد بحران در کشور ما از توانایی مالی و اعتبار مناسبی برخوردار نیست. این در حالی است که مجموعه سازمانها برای مدیریت بحران باید در زمان وقوع یک حادثه از امکانات مالی و تجهیزات مناسبی برخوردار باشند تا بتوانند به منطقه اعزام شوند. براي مثال باید این سیستم طوری کار کند که اگر اتفاقی افتاد حتی اتومبیل های اعزامی به محل نیز بتوانند بنزین خود را از بودجه اختصاص داده شده به این ستاد تامین کنند و در این زمینه مشکلی وجود نداشته باشد.
در مجموع باید گفت که بحران یک تعریف کلی دارد که باید بر اساس این تعریف سازمانها و نهادها برنامه های خدماتی خود را ارائه دهند. بحران به این معنی است که در اسرع وقت بتوان برای جبران یک حادثه کاری انجام داد اما متاسفانه ستاد بحران ما این چنین عمل نکرده است و بهنظر می رسد که در اسرع وقت و زمان مناسب به حادثه رسیدگی نمیشود. در زمینه هر بحرانی در کل سازمانهای مختلفی مسئولیت دارد. سازمانهایی از قبیل هلال احمر، وزارت بهداشت و ... که البته بسته به نوع حادثه نهادهای مختلفی مسئول رسیدگی به بحران، وظیفه خود را ایفا می کنند که در مجموع به علت نبود بودجه کافی برخی از اشکالات در کار این سازمانها گزارش میشود. از طرفی باید همه سازمانهای درگیر به طور هماهنگ با یکدیگر عمل کنند اما در بسیاری از موارد یکسری خلأهایی وجود دارد که زمینه را برای برخی از مشکلات اساسی فراهم كرده و از هماهنگی نهادهای مختلف در هنگام بروز حوادث جلوگیری میکند.
برای هماهنگی بهتر این مجموعهها باید در سطح مدیریتی اقداماتی انجام شود و سازمان مدیریت حول محوری باشد که بر اساس آن همه از یک نفر فرمان ببرند و برای رسیدگی به مسائل بسیج شوند. از سوی دیگر مشارکتهای مردمی نیز در زمینه مدیریت بحران ضروری به نظر میرسد و باید در این زمینه اقداماتی را برای ارتقای سطح فرهنگ ایمنی در میان مردم انجام داد. در برخی از بحرانها مردم نیز نقش پررنگی میتوانند داشته باشند و کمکهای جامعه میتواند برای کاهش خسارت ناشی از حوادث کارساز باشد. در این زمینه هلال احمر و NGO های شناسنامه دار یا همان سازمانهای مردم نهاد نیز میتوانند برای کمک رسانی موثر باشند. در این زمینه میتوان از کمک های مردمی و مالی افراد کمک گرفت. در مجموع باید گفت که برای عملکرد بهتر ستاد مدیریت بحران باید سایر دستگاهای کمکی در راستای فعالیت این ستاد عمل کرده و فعالیت خود را متناسب و هماهنگ با کار ستاد بحران انجام دهند تا شاهد کاهش تلفات ناشی از حوادث در کشور باشیم. در این زمینه باید به افراد و سازمانها نیز اختیارات و بودجه کافی داده شود.
وضعيت كشورهاي همسايه از ما بهتر است
مرتضی صفاری نظری/ عضو كميسيون امنيت ملي و سياستخارجي
من فکر می کنم که ستاد بحران در کشور ما از دو مشکل اساسی برخوردار است که تا این دو مورد حل نشود، نمی توان انتظار داشت این سازمان به خوبی بتواند مسائل را در زمان بحران ها مدیریت کند. واقعیت این است که ستاد بحران در کشور ما یکی از لحاظ ساختاری مشکل دارد و در درجه دوم نیز این سازمان دارای مشکل اعتباری و بودجه ای است؛ بنابراین این دو عامل باعث شده اند تا این سازمان ضعیف عمل کند. از طرفی نیز وجود این دو مشکل اساسی باعث شده كه ستاد بحران چندان موظف نباشد وظایف خود را به درستی انجام دهد و در کل انتظار زیادی از این سازمان با این کمبودها نداریم. این در حالی است که در سایر کشورهای همسایه یک وزارتخانه برای بحران وجود دارد. این وزارتخانه در زمینه هر بحرانی از تجهیزات کافی و مدرن برخوردار است و البته پرسنل آموزش دیده نیز در زمینه برخورد با مسائل و بحران ها وجود دارد که به خوبی در هر بحرانی بتوانند بحران ها را مدیریت کنند. این پرسنل در کشورهای همسایه به صورت هماهنگ شده با یکدیگر در شرایط بحرانی بسیج می شوند و ه برای حل مسائل اقدام می کنند. این در حالی است که این تشکیلات در کشور ما وجود ندارد و مجموعه های مختلف در زمینه حل مسائل بحرانی هماهنگ نیستند.
در ایران ستاد بحران تحت نظر وزارت کشور است و این چارچوبی که وجود دارد در سطح شهرستان ها به خوبی وارد کار نمی شود. با توجه به مشکلات اقتصادی موجود در ستاد بحران اکنون شاهد هستیم که عملکرد خوبی از سوی این سازمان دیده نمی شود. خودم دو سالی است که پیگیر اختصاص اعتباری به حوزه انتخابیه ام هستم تا خسارت وارده شده به این بخش را برای مردم جبران کنم اما به دلیل کمبود بودجه این سازمان هنوز بعد از دو سال موفق به دریافت اعتبار نشده ام، بنابراین باید گفت که بخش بزرگی از مشکلات این سازمان مربوط به مسائل مالی است. در کشور ما که یکی از نقاط زلزلهخیز در جهان است، نقش ستاد بحران از اهمیت زیادی برخوردار است و باید مانند کشورهای همسایه در این زمینه با تجهیزات کاملتر و پرسنل آموزش دیده کار کنیم. ایران کشوری زلزله خیز و بحران زاست، در برخی از فصول سال بارندگی به بخش های مختلف کشور آسیب می زند و در برخی زمان ها نیز زلزله تلفات زیادی را به بار می آورد.
مثلا سال گذشته موارد زیادی از زلزله در کشور گزارش شد که به دلیل کمبود های سازمان بحران، به خوبی نتوانستیم خسارت را مدیریت کنیم؛ بنابراین ضروری است كه از کشورهای همسایه در این زمینه الگوبرداری کنیم. این در حالی است که ارگانهای مختلفی که در زمینه مدیریت بحران فعال هستند، به صورت یکپارچه با یکدیگر عمل نمی کنند. از طرفی ارگانهای مختلف در یک مجموعه قرار ندارند و ارتباط مناسبی با همدیگر ندارند تا بتوانند مسائل را به خوبی مدیریت کنند. این در حالی است که باید در هر بحرانی جلساتی برگزار شود و وظایف در بین افراد تقسیم شود که در بسیاری از کشورها این چنین است و یک وزارتخانه ای وجود دارد که از بودجه و اعتبار لازم و کافی برخوردار است و هماهنگ با یکدیگر کار می کنند. باید در این زمینه برای مردم نیز فرهنگ سازی شود تا در هر گونه بحرانی در کنار مسئولان برای کاهش و جبران خسارت وارد عمل شوند. در این زمینه می توان از رسانه ملی کمک گرفت و حتی آموزش هایی را در دوران کودکی در مدارس داد.
می توان از کشورهای توسعه یافته الگوبرداری کرد
حسن بهرام نیا/ رییس کمیته نفت کمیسیون انرژی مجلس
ستاد بحران مجموعهای است که وظیفه این ستاد در استانها به خوبی مشخص است و تحت نظارت استاندار فعالیت میکند اما در رابطه با عملکرد کلی ستاد بحران باید گفت با توجه به امکاناتی که وجود دارد و با در نظر گرفتن حوادثی که در کشور به وقوع میپیوندد، عملکرد این ستاد چندان مورد رضایت نیست.
البته این ضعف عملکرد با توجه به امکانات و اختیاراتی که در دسترس این ستاد قرار گرفته است، تا حدی قابل قبول است. با توجه به اینکه حدود ۴۳ مورد حادثه طبیعی در ایران وجود دارد، به نظر می رسد که در برابر این تعداد حادثه، امکانات لازم در اختیار این ستاد قرار نگرفته است.
این در حالی است که باید با توجه به شمار بالای حوادث، ستاد بحران را با امکانات و تجهیزات بالقوهای مجهز کنیم اما متاسفانه تعداد حوادث با امکانات مورد نیاز ستاد بحران با یکدیگر همخوانی ندارند و شاهد برخی از کمبودها در این ستاد هستیم.
بحث دیگر این است که مدیران ستاد بحران باید به صورت هماهنگ عمل کنند تا بتوانند در مقابل بحران و حوادث به خوبی عمل کنند و حوادث را مدیریت کنند، نه اینکه به گونهاي عمل کنند که بحران آن ها را مدیریت کند. این اشکال از گذشته تاکنون وجود دارد و هنوز هم گاهی شاهد این هستیم که حوادث ما را مدیریت می کنند و باید در این زمینه یک فکر اساسی کرد.
بهتر است در این زمینه مجموعه ستاد بحران زیر نظر ريیس جمهور یا یکی از معاونان وي باشد تا بتوان حوادث را توسط دستورات مشخص یک فرد کنترل کرد چرا که در اینصورت می توان از تمامي امکانات و پتانسیلهای امدادی کشور بهره برد و هر جایی که اتفاقی افتاد، دستورات رييس جمهور را اجرا کرد. از سوی دیگر ستاد بحران با یکی از اشکالات اساسی یعنی ضعف بودجه همراه است چرا که در مقایسه با ۴۰ حادثهای که کشور را تهدید میکند، اعتبار کافی در اختیار ستاد بحران قرار نگرفته است. نمونه این موضوع را میتوان در زلزله کرمانشاه مشاهده کرد که به دلیل اعتبارات ناکافی هنوز هم برخی از مشکلات اساسی در این استان در جریان است.
در این زمینه میتوان از کشورهای توسعهیافته الگوبرداری کرد. برنامهها و مدیریتها در این کشورها میتواند ایده مناسبی برای مقابله با حوادث در اختیار ما قرار دهد. برای نمونه می توان از ژاپن در زمینه مدیریت زلزله الگوبرداری کرد و از تجارب این کشور برای مدیریت زلزله بهره برد. از طرفی نیز باید با استفاده از الگوی مدیریتی این کشورها، امکانات و تجهیزات را به روز رسانی کرد و از دانش و تکنولوژی روز برای مدیریت حوادث استفاده کرد.
این تجربه ها ساز و کار مناسبی برای کنترل حوادث طبیعی در کشور است و میتواند در زمینه مقابله با سیل و زلزله ما را به نتایج خوبی برساند. در این زمینه میتوان از مردم نیز کمک گرفت چرا که افراد زیادی در جامعه هستند که از دانش و توان مالی خوبی برخوردار هستند و میتوانند برای کاهش تلفات ناشی از حوادث به مناطق آسیبدیده امداد رسانی کنند. در مجموع از همه ظرفیتها برای مدیریت بحران باید استفاده کرد و از مردم نیز در این زمینه مشاوره گرفت.
- 11
- 4