امروزه در جامعه با کاهش اعتماد اجتماعی مواجه هستیم، اتفاقی که میتواند تاثیرات منفی را بر زندگی افراد یا جامعه بر جای بگذارد، به طور کلی باید توجه داشت که به هنگام از بین رفتن اعتماد اجتماعی تعاملات میان افراد به طرز معناداری کاهش مییابد که این خود نشان از نبود سلامت روحی و روانی در جامعه دارد. از سوی دیگر کاهش اعتماد اجتماعی میتواند باعث از بین رفتن مشارکتهای مردمی شود، به گونهای که به مرور زمان مردم دیگر تمایل یا انگیزه کمتری برای حضور در مشارکتهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دارند و به عبارت سادهتر کمتر به هم کمک خواهند کرد.
هر چند در این مجال باید یادآور شد که کاهش اعتماد اجتماعی یکی از مولفههای گذر از جامعه سنتی به جامعه رو به پیشرفت است، چرا که در این جوامعه سطح اعتماد یا احساسات مردم نسبت به همدیگر یا جامعه کاهش مییابد. این در حالی است که میتوان با ایجاد شفافیت، اصلاح در ساختار، نگرش نهادها و سازمانها تا حد زیادی اعتماد از دست رفته را به مردم بازگرداند. لازم به ذکر است که اعتماد اجتماعی جنبه فردی کمتری دارد، بلکه در مقابل بیشتر متوجه جامعه و اعتماد به عملکرد سازمانها و مسئولان میشود.
از این رو «آرمان» برای تببین مشکلات از بین رفتن اعتماد اجتماعی و تاثیر آن بر جامعه اقدام به تهیه گزارشی از مریم رامشت روانشناس و امیر عباس عبدالهی جامعه شناس و پژوهشگر کرده است که در ادامه آن را میخوانید.
یک روانشناس در خصوص اعتماد اجتماعی میگوید: فاکتور اصلی امنیت بحث اعتماد است، یعنی فرد بتواند افراد اطراف خود را امین، قابل ارجاع و با صداقتی بداند که این موارد باعث میشود، فرد اعتمادی به این گونه افراد داشته باشد که این خود میتواند زمینه ساز ایجاد اعتماد شود.
مریم رامشت در گفتوگو با «آرمان» و با اشاره به مطلب فوق اذعان میدارد: در برخی از موارد افرادی که بدبینی و سوءظن دارند، احتمال دارد که نسبت به اطرافیان خود بدبین شوند که البته تعداد این افراد اندک است. به طور کلی زمانی که افراد دچار بدبینی میشوند، ناشی از عدم صداقت میان افراد و جامعه است، اگر فرد اعتماد کند و نتیجه مثبتی از آن نبیند، به طور طبیعی دچار بدبینی و بی اعتمادی میشود. او در ادامه تصریح میکند: نداشتن صداقت و شفافیت فاکتور اصلی در نبود اعتماد میان افراد و جامعه است، چرا که در صورت نبود شفافیت در جامعه و تحقق نیافتن برنامههای از پیش تعیین شده خود میتواند در از بین رفتن اعتماد اجتماعی تاثیرگذار باشد. رامشت در خصوص آثار منفی کاهش اعتماد میگوید: به طور حتم هرگاه اعتماد اجتماعی میان افراد از بین برود به مرور زمان این بیاعتمادی به سوی جامعه نیز روانه خواهد شد.
به عنوان مثال در چند سال اخیر شاهد ایجاد عدم امنیت اقتصادی در جامعه هستیم که این اثر روانی گستردهای را در میان مردم نیز برجای گذاشته است. او در ارتباط با نقش اعتماد اجتماعی و سلبریتیها میگوید: امروزه افراد مطرح جامعه به هنگام اعلام فراخوان افراد بسیاری همسو با این مشارکت میشوند، چرا که ذهن افراد الگوبردار است و همچنین افراد به راحتی به سلبریتیها اعتماد میکنند. رامش تصریح میکند: الگوبرداری اجتماعی همیشه در جوامع وجود دارد، به این معنا که هر گاه در جامعه فردی الگو میشود، دیگران از آن پیروی میکنند و در هر شرایطی سعی دارند که خود را با او همسو کند، چرا که این افراد احساس خوب در مردم ایجاد میکنند. در نتیجه این هیجان مثبت باعث اعتماد بیکم و کاست مردم به سلبریتیها میشود و چنانچه این افراد فراخوانی را بدهند تعداد بسیاری از مردم آن را قبول میکنند.
او میگوید: اگر صداقت در گفتار و اعمال این افراد وجود نداشته باشد و وعدههای آنها تحقق نیابد، به طور حتم اعتماد مردم به شدت آسیب خواهد دید، چرا که اگر مردم هیجانات مثبت خود را خرج این افراد کنند و با صداقت و درستی وعدهها مواجه نشوند، شدت آسیب اعتماد مردم به مراتب بیشتر خواهد بود. رامشت دیگر معایب از بین رفتن اعتماد اجتماعی را کاهش مشارکتهای مردمی میداند و میگوید: در جامعهای ما مولفهای به نام عرق ملی وجود دارد که این خود یک سرمایه ملی است که مسئولان باید از این موارد استفاده مثبتی داشته باشند، اما امروزه در جامعه این دیدگاه وجود دارد، چون فرد خود نیازمند است. بنابراین نمیتواند به شخص نیازمندی کمک کند. این در حالی است که بنا به اعتقادات دینی حاکم بر جامعه کمک کردن به افراد نیازمند خود میتواند گره گشای مشکلات خود فرد نیز شود.
او ادامه میدهد: اعتقادات دینی و مذهبی افراد جامعه کمرنگ شده است که این خود نقش تعیین کنندهای در کاهش اعتماد اجتماعی دارد. رامشت نبود شفافیت را یکی دیگر از دلایل کاهش اعتماد اجتماعی میداند و تصریح میکند: در حال حاضر شفافیت در عملکرد افراد و مسئولان کمتر به چشم میخورد که این خود آفتی بزرگ برای اعتماد است. او میگوید: رسانه باید مطالبهگر شفافیت باشد، اگر افراد بداند که کنترل میشوند، بهطور حتم با صداقت و درستی بیشتری به انجام وظایف خود مشغول خواهند شد که این خود برگ برندهای برای بالا بردن اعتماد اجتماعی خواهد بود.
رصد کامل زندگی اجتماعی و اقتصادی مسئولان میتواند تاثیر بسزایی در افزایش اعتماد اجتماعی داشته باشد. به عنوان مثال زندگی مسئولان در کشورهای خارجی زیر ذرهبین رسانهها قرار دارد و حتی در صورت بروز مشکلی به راحتی فرد مسئول از مردم عذرخواهی میکند که این خود میتواند زمینه ساز افزایش اعتماد اجتماعی در میان افراد جامعه شود. او نقش عذر خواهی را در بالا بردن اعتماد اجتماعی مثبت ارزیابی کرد و میگوید: باید در نظر داشت که هر گاه افراد نسبت به عملکرد خود مسئول باشند، به هنگام بروز مشکل و اشتباهی به راحتی از دیگران عذرخواهی خواهد کرد که این میتواند نشان از وجود صداقت داشته باشد. این روانشناس در پاسخ به این سوال که آیا دلیل کاهش کمکهای مردمی به سازمانهای خیریه دولتی نبود اعتماد است، میگوید: در حال حاضر بسیاری از سازمانهای خیریه مشغول به فعالیتهای اقتصادی هستند که بخش قابل توجهی از درآمدهای آنها صرف کمک به نیازمندان نمیشود و در صورت صرف هزینه برای نیازمندان شفافیت چندانی را نمیتوان در عملکرد آنها یافت که این خود باعث از بین رفتن اعتماد مردم به سازمانهای مورد بحث شده است.
رامشت در ارتباط با معایب کاهش اعتماد اجتماعی میگوید: فقر اولین آسیب از بین رفتن اعتماد اجتماعی است، چرا که افرادی که از لحاظ مالی در معرض خطر قرار دارند، به واسطه بیاعتمادی آسیبهای جدی را خواهند دید. او ادامه میدهد: کاهش همیت ملی، کاهش تلاش برای همدیگر، کاهش همدلی و مواردی از این دست را میتوان از دیگر معایب از بین رفتن اعتماد اجتماعی دانست. رامشت در پایان میافزاید: از بین رفتن اعتماد اجتماعی زمینهساز بروز بیتفاوتی اجتماعی می شود. به این معنا افراد نسبت به مشکلات یکدیگر بیحسی پیدا میکنند که این خود میتواند سلامت جامعه را به مخاطره بیندازد.
کاهش تعاملات درسایه از بین رفتن اعتماداجتماعی
در ادامه یک جامعه شناس در خصوص اعتماد اجتماعی میگوید: سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از اصلیترین مولفههای اعتماد اجتماعی است. به عبارت سادهتر اعتماد اجتماعی علت سرمایه اجتماعی است. امیرعباس عبداللهی در گفتوگو با «آرمان» و با تایید مطلب فوق اذعان میدارد: اعتماد اجتماعی از شرایط عمده و کلیدی برای مالکیت هر جامعهای محسوب میشود. همچنین برای هر مساله اجتماعی ضروری به نظر میرسد، به گونهای که اگر اعتماد اجتماعی در سطح جامعه حذف شود. دیگر مشروعیت نظام و آن توسعههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی از بین خواهد رفت. او در ادامه میگوید: حذف اعتماد اجتماعی باعث از بین رفتن مشروعیت نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خواهد شد.
اعتماد اجتماعی یک نوع فرآیند میان افراد جامعه و سازمانها است. باید توجه داشت که اعتماد اجتماعی میتواند به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر میزان روابط اجتماعی که افراد با یکدیگر دارند، تاثیرگذار باشد؛ به عبارت سادهتر هرچه میزان روابط میان افراد،گروهها و سازمانها بیشتر باشد، به همان میزان روابط اجتماعی نیز از ثبات و پایداری بیشتری برخوردار است. بنابراین اعتماد اجتماعی نتیجه تعاملات اجتماعی موجود است، حال چنان تعاملات اجتماعی افزایش یابد به طور حتم شاهد افزایش اعتماد اجتماعی نیز خواهیم بود. عبداللهی در پاسخ به این سوال که چرا اعتماد اجتماعی در میان مردم از بین رفته است، میگوید: زمانی که تعاملات اجتماعی دچار خلأ و اشکال میشود. به عنوان مثال هر گاه مشروعیت و مقبولیتهای که مردم از نهادها و سازمانهای دولتی دارند. بنا به هر دلیلی از بین برود.
به طور حتم شاهد کاهش اعتماد اجتماعی خواهیم بود.این پژوهشگر در ارتباط با نقش سلبریتیها و اعتماد اجتماعی میافزاید: به طور حام مردم اعتماد اجتماعی بالایی به چهرههای مطرح و به خصوص هنرپیشهها دارند. به عنوان مثال به هنگام وقوع زلزله در کرمانشاه میزان کمک مردم به سلبریتیها به مراتب بیشتر از کمک مردم به سازمانهای دولتی بود، چرا که شاهد کاهش اعتماد مردم به نهادهای دولتی و نهادهای خدماترسان هستیم.
هر چند باید متذکر شد که این انتخاب و اعتماد به سلبریتیها نیز اشتباه بود و باعث کم شدن اعتماد مردم به سلبریتیها شد. او میگوید: بالا بودن سطح محبوبیت سلبریتیها در افزایش اعتماد اجتماعی به این افراد تاثیرگذار است که البته امروزه این محبوبیت و توجه بیشتر در سایه شبکههای اجتماعی محقق میشود. این جامعه شناس در ارتباط با معایب از بین رفتن اعتماد اجتماعی تاکید میکند: با از بین رفتن اعتماد اجتماعی بهطور حتم شاهد از بین رفتن مشارکتهای مردمی نیز خواهیم بود که این خود میتواند آثار منفی را در جامعه به همراه داشته باشد.
عبداللهی در پایان خاطرنشان میکند: کاهش اعتماد اجتماعی میتواند زمینه ساز از بین رفتن انضباط اجتماعی شود به عبارت سادهتر اگر این سرمایه اجتماعی از بین برود، دیگر نمیتوان انتظار خدمات رسانیها اجتماعی را نیز داشت.
الهام صمدزاده
- 10
- 2